eitaa logo
خانه‌ی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
5.1هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
1.8هزار ویدیو
125 فایل
❅لاحول‌ولاقوةالابالله العلی العظیم ❅ 💟خانم عزیز این کانال مخصوص تو و دلبری هاته 😉 . 👩‍🎓مدیرومشاور و ارسال چالش⬇️ @Sh2Barazandeh ❌راضی به کپی نیستیم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
من خانه مامانم بودم خانه خودمان داشتیم هنوز می ساختیم اون زمان هم بچه نداشتیم زنگ زدم شوهرم گفتم موقعیت محیاست بیا 🙈 مهلت ندادم حرف بزنه سریع گفتم. بعد دیدم یکی پشت خط گفت ببخشید آقاتون گوشیشو جا گذاشته.😐 من از خجالت گوشی رو قطع کردم آب شدم. اوستاکار ساختمون‌مون گوشیو جواب داده بود😁 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
😁 همسایه ما پرستاره تعریف میکرد سمیناری گذاشتن براشون همسرداری که غقط خانما بودن می‌گفت بلند شدم گفتم ما که سه شیفت داریم کار میکنیم جانی دیگه برامون نمی‌ماند . مشاور گفته کجا سه شیفت شما یک شیفت میای بیمارستان که😐 گفته صبح بیمارستان عصر خانه داری و رسیدن به بچه ها شب ها هم رسیدن به شوهر 😅😂😂 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
تازه ازدواج کرده بودیم ، باپدر و مادر و برادر مجردم رفتیم مشهد یه روز پدر و مادر و برادرم رفتن حرم زیارت من و همسرم تنها شدیم جناب همسر اصرارداشت...🙈🙈 من هم قبول نمی کردم چون معذب بودم ؛می گفتم اگه پدر و مادرم بفهمن،روم نمیشه و.. همسرم میگفت :چرا بفهمن!نمیفهمن،طول می کشه تا بیان و...🙊 خلاصه... چشمتون روز بد نبینه... رفتم حموم،شیب کف حموم طوری بود که یه ذره آب بیشتر باز میشد از زیر در میومد بیرون وکلا مشکل داشت... آب از زیر در زد بیرون و موکت وفرش روتا ناکجا آباد خیس کرد...🙈🙈😳😬 من:🙈🙈😳😳😳 جناب همسر:😎😎😎 وقتی بابا و مامانم اومدن همه جا خیس بود بابام اصلا به روش نیاورد داداشم که دیگه نگو🙊🙊 اما مامانم تا میتونست غر زد که همه جارو خیس کردین و... 😬😬😬😬😬 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
شب عروسی بعد اینکه اومدیم خونه ومهمونا رفتن، وبعد اینکه لباس عروسم و دراوردم🤗(اینم بگم همسرم بنده خدا کلی خواهش تمنا کرد یه چرخی بزنم با لباس عروس و به اصطلاح جلوش برقصم،میگفت اینهمه پول لباس و دادم لااقل یه چرخی برام بزن،منم قبول نکردم وبهونه آوردم🙃🤪🙊) وبعد اینکه نااخن مصنوعی ها مو باهزار مصیبت درآوردم🤗 وبعد اینکه با خواهش از همسرم خواستم دورکعت نمازشب زفاف بخونه😝 و خلاصه تا میتونستم لفتش دادم...😜😜 موقع خواب با لحن خیلی خیلی جدی(البته میخواستم سر به سرش بزارم😉😝)گفتم:ببین امروز خیلییی خسته شدیم!!هم من از کله سحر بیدار شدم هم تو!بیا بخوابیم!!!! بمونه برای بعد! بعد پشتم و کردم وشب بخیر گفتم و خودمو به خواب زدم😉😜 جناب همسر:😳😳😏😬😬 بیا ببینم.... 🙈🙈🙈🙈🙈 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام بهشتیای عزیز من ی سری با همسر جان تصمیم گرفتم خانواده همسرم برای شام دعوت کنم بعدتماس گرفتم با مادرشوهرم سلام واحوال پرسی کردیم گفتم فردا شب شام تشریف بیارید اینجا☺️ مادرشوهرم نه گذاش نه برداشت گفت چ عجب😒 منم هیچی نگفتم خدافظی کردیم تلفن قطع کردم به همسرم گفتم بیا دیدی خیلی وقته دعوت نشدن مامانت گفت چ عجب😔😣 دیدم تلفن زنگ خورد مادرشوهرم بود گفت من نفهمیدم چی گفتم توخونه پشت تلفن پدرشوهرم وخواهرشوهرم از خنده غش کردن که چی گفتم شرمند میخواستم بگم چرا زحمت میکیشی گفتم چ عجب ناراحت نشو😅🤣 منم خندیدم خدافظی کردیم.... 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام سلام شب عروسیمون وقتی اومدیم خونه‌مون و همه رفتن همسرم که برای بدرقه رفت منم وسط پذیرایی یهو دلم گرفت که خونه مامانم نینیستم😔 تا همسرم درو بست اومد نزدیکم، سوئیچو گذاشت روی کنسول و همونطور که کتشو در می‌آورد با خوشخالی گفت: قدم رو چشمم گذاشتی بانو...😍🤗 من ولی یهو با صدای بلند گریه کردم .... باگریه و جیغ گفتم من نمیخوام اینجا باشم.... همسرم🤯 که هنوز کتشو کامل درنیاورده بود بلافاصله پوشید سوئیچ و برداشت با استرس گفت: نوکرتم، گریه نکن بیا ببرمت خونه‌تون فقط دیگه جیغ و گریه نکن آبروم رفت الان فکر میکنن چی شده..😣😖 منم که حرف حالیم نبود 😤 با همون گریه گفتم آره میخوایی منو برگردونی کدوم دامادی همچین کاری میکنه؟! 😤😤😤 خلاصه ساعت دو شب بود دوباره رفتیم تا ۳بیرون چرخیدیمو حالم که بهتر شد برگشتیم.🤩 ولیییییی تازه ماجرا وقتی شروع شد که با کلی خواهش و التماس همسرم که خسته‌ای یکم بخواب رفتیم که بخوابیم تا همسرم خوابش عمیق شد خروپفش شروع شد دوباره گریم گرفت بنده خدا پرید از خواب ترسید 😨😰 گفتم شبیه بابام خروپف نکن، من مامان بابامو میخوام....😡😭 من😭😡 همسرم😰🤦‍♂🤭 خروپف😂🤣🤣 بچه‌ها واقعا شبیه پدرم خروپف میکرد قشنگ تا یه هفته همین داستانو داشتم ....😅 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
ما جوری بزرگ شدیم که در حین صمیمیت با پدر و مادر اون حیا و پرده همیشه بینمون بوده مثلا هیچ وقت نشد پدرمون متوجه حمام رفتن ما بشه یا ماه رمضونا حتی اگه پریود هم بودیم باز سحر بیدار میشدیم☺️ من تازه نامزد کرده بودم جوری بود که فقط جلوی نامزدم روسری نمیذاشتم وگرنه همه لباسام پوشیده بود کاملا اواخر عقدمون بود من و همسرم تو اتاق بودیم برق هم خاموش بود چون مامانم صدا کرد شام آماده‌ست میخواستیم بریم برای شام خوردن که قبل از خروج من سر به سر همسرم گذاشتم و ایشون هم دیگه ول نکرد و شروع کرد قلقلک دادن که من افتادم رو‌زمین ایشون هم خیمه زد روم همون لحظه بابام درو باز کرد اومد تو😭😭😣😣😣 به سرعت نور بلند شدیم خیلی محترمانه بدون اینکه چیزی بگه، گفت: بیایید شام دیگه بابا جان بعدم رفت...😐 من بلافاصله شروع کردم به گریه😭 حالا همسرم میگه بابا انقدر باشخصیت برخورد کرد تو چرا اینجوری میکنی آخه آخرش مامانم فهمید با اینکه خیلی حساس بود رابطه‌ای نباشه تو دوران عقد ولی شروع کرد سر پدر بیچاره‌م که غر زدن که چرا در نزدی، مگه نمیدونستی تنهان شرمنده کردی بچه‌هامو... خدا برای هیچ کس نخواد خیلی بد بود...☺️
نامزد که بودیم یه روز با شوهرم کلی تو اتاق نامزد بازی کردیم 🙈بعد اومدیم بیرون که مثلا ما خیلی ریلکسیم هیچی بینمون نبود و حالا برادرشوهرام و دختر عموهاش و پسرعموهاش و خواهراش و..... هم با شوهراشون بودن شام مهمون بودن یهو مادرشوهرم اومد دم گوش شوهرم که بغل من نشسته بود گفت: پسرم لباس زیرت از پشت شلوارت آویزونه مادر برو درش بیار... منو میبینی 🤐😲 همسرم اروم دست انداخت لباسو برداشت.😕😕😕 چون سریع دوش گرفت بعد لباس زیرتمیز پوشید حواسش نبود که این یکی لباس زیرش تو پیژامه‌شه.....🤕🤧😐 همونجوری پوشید و گیر کرده بود از پشت، نصف بیشترش بیرون باقیش تو کمر شلوارش....😑 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام درمورد چالش خاطره جهیزیه دخترخاله‌م یه جهاز عالی و کامل آورده بود بین جهازش فقط بند طناب برای رخت آویزون کردن تو حیاط کم بوده که یهو مادر شوهرش وقتی داشتیم جهاز میچیدیم گفت یه طناب نداشتین بخرین😳😱 بعد به دخترش بیست هزار تومن داد گفت پاشو برو طناب بخر آبرومون نره پس فردا فامیل میاد خونه پسرم... بعد ما خیلی ناراحت شدیم و کلا خونه ساکت شد دختر خاله‌ی بیچاره‌م هم از شوک فشارش افتاده بود و با خاله‌م تو آشپزخونه نشسته بودن که یهو شوهر خاله‌م اومد اصلا نفهمیدیم کی رفت بیرون سی‌‌تا طناب خریده بود 😅 بالاسر مادر داماد ایستاد کیسه‌ی طنابارو چپه کرد یهو سی تا طناب ریخت پایین 😂 گفت خانم بسته یا اگه بازم لازم داری زنگ بزنم با وانت براتون بیارن.... خانمه از خجالت آب شد ولی خیلی خوشم اومد از کار شوهرخاله‌م😝😝😝 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام درمورد خاطره جهاز خانواده همسرم اصلا اهل چشمو هم چشمی تو جهاز نیستن اتفاقا خیلی هم تشکر کردن اما انتظاراشون درمورد مهمون و.... خیلی زیاده دقیقا برعکس ما مثلا روز جهاز برونم خونه مادرم بهم ریخته و شلوغ بود خونه‌شون هم کوچیک اما پر از صفا و محبته😍 منم که تو خونه خودم کار داشتم اول صبح جهازو بردیم ساعت۲بود خانواده همسرم رفتن منم ناراحت نشدم چون خودم با خیال راحت به کارام می‌رسیدم با همسرم شروع کردیم جمع و جور کردن اصلا حواسمون به ناهار نبود که مادرم برامون غذا آورد و ناهارو خوردیم و خواهرم اومد کمکم کرد و دیدم همسرم رفت بیرون تلفنی مشغول صحبت شد اون روز اصلا نفهمیدم چی شد شب هم خسته‌بودم زود بیهوش شدم اما بعدا فهمیدم مادر همسرم گفته بود چرا خانواده زنت برای ناهار نگه‌مون نداشتن وظیفه داشتن بهمون ناهار بدن.... 😔😔😔😔😔😔😔 خواهش میکنم ازتون انقدر توقعی نباشید انقدر سخت نگیرید انقدر انتظار الکی نداشته باشید شاید یه خانواده نداشته باشه دم عروسی این همه خرج کنه حالا خوب بود من میگفتم پدر داماد وظیفه داشت به همه غذا بده آخه چقدر بنده‌ی شکم بودن زشت و تحقیرآمیزه خود همسرم خیلی از حرفشون خجالت کشیده بود.... فکر کنید سر جمع میخواستن چهل نفر بیان خونه مادرم 😐 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐
سلام عجیب ترین مورد درباره جهیزیه نبودن آفتابه که به خاطرش دعوا شد وکار به جدایی کشید😱 🍃💞🍃 ♡••࿐ @BanovaneMontazer ࿐ ♡••࿐خوشبخت و سعادتمند باشید الهی࿐ 🏠 خانه ی بهشتی بانوان منتظر ࿐