📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب
راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
#تولد_و_کودکی
امام صادق (ع)می فرمایند:"ثروت از آن خداست و او آن را نزد بندگان خود امانت گذاشته و دستور داده است که از آن در حد متعارف خود بخورند و بیاشامند ولباس تهیه کنند وازدواج کنند وبرای سواری از آن استفاده کنند و بابقیه آن به مومنان نیازمند کمک کنند."(بحار الانوار جلد۱۰۳ صفحه۱۶)
#احمد در یک خانواده ی ثروتمند متولد شده و بزرگ شد.
این ثروت ارثی بود که از خاندان مان به ما رسیده بود.اما همان طور که امام معصوم (ع)می فرمایند:همه ی ثروت ها از آن خداست
چون احمد اولین فرزندمان بود برای مان بسیار عزیز و دوست داشتنی بود.
کودکی آرام،بی آزار، بسیار مؤدب و بااخلاق بود.همه چیز را به دقت تحت نظر داشت و نسبت به هیچ چیز در اطراف خود بی تفاوت و بی اهمیت نبود همان اهمیت و اعتقاد ما به مذهب و دین در احمد نیز متجلی بود.
#احمد در محله ی
<<حی السرای>> نبطیه درس خواند رشد کرد و تربیت شد
پ ن :عکس بالا تصویر کودکی شهید احمد مشلب است
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
@Banoyi_dameshgh
#خاطرات کوتاه از شهید ابراهیم هادی
#میزکار✨
اوایل انقلاب بود.ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود.
حیطه فعالیت کمیته هابسیار گسترده بود.مردم دربیشترمشکلات به کمیته هامراجعه میکردند.
من به کمیته ای که ابراهیم درآنجا مشغول فعالیت بود رفتم.چنداتاقکنارهمبود.
درهراتاق یک میز قرارداشت ویکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.وارد اتاق شدم .
برخلاف دیگر اتاق ها میز کارپشتسرش بود.وصندلی جلوی میز قرارداشت!
صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود،پرسیدم اینجا چرافرق داره؟!
گفت:پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد.
گفتم اینطوری از مردم دور میشم.
برای همین صندلی خودم را آوردم اینطرف تابه مردم نزدیکتر باشم.
#خاطرات
موقعخریدِجھیزیھ،
خانومِفروشندھبهگوشیم
نگاهکردوگفت:
اینعکسِکدومشھیدھ؟
خندیدموگفتم:هنوزشھیدنشده!
عکسِشوهرمه..!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی!
•┈┈┈ᴊᴏɪɴ┈┈┈•
↳ @Banoyi_dameshgh