هدایت شده از تبادلات پر جذب یا زینب
شهدا؛❤️
دعا داشتند، ادعا نداشتند؛
نیایش داشتند، نمایش نداشتند؛
حیا داشتند، ریا نداشتند؛
رسم داشتند، اسم نداشتند ...
#شهیدان_فاطمی❤️🌹
#معرفی_شهدا 😍❤️
#اشنای_با_فاطمیون 🌈🌹
#پروفایل_های_مذهبی_شهدا ❤️🌌
#چله_دعای_عهد 📝💚
#خاطرات_شهدا 📒🖼️📷
#معجزه_های_شهدا 😍💚
#سه_شنبه_های_مهدوی 🌈
#هر_روز_با_قران 😍❤️
#دوستی_کتاب 📗😍👌
#نهج_البلاغه 📘
#اصول_کافی😍👌
#تم😍❤️❤️
✨🕊️به کانال شهید محمد جعفر حسینی بپیوندید ✨🕊️(شهیدان فاطمی)﴿ابوزینب﴾
شَهید مُحَمَد جَعفَر حسینی: ﴿ شما علوی هستید و ما فاطمی و ما نباید از هم جدا بشویم🇮🇷🇦🇫
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
♪|• _ •|♪♥️🌿↓↓↓
https://eitaa.com/joinchat/1620901992C95c0549817
@Fatimieon313
❀✿❀✿❀✿❀✿❀✿❀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#عضویت 👆👆👆❤️💚🌈
#شهیدانه🕊
از محمدرضا تا محمدرضا:]🌸
عاشـق دایۍ هایش بود و نسبت به دو دایۍِ
شهیدش ارادت خاصی داشت.از نظر اخلاقے
شباهت هایی به داییهایش داشت.در متانت،
ادب و مقید بودن، شبیه دایی بزرگش "شهید
محمد علی طوسی" بود،اما در پر جنبوجوش
بودن و شیطنتهایش به دایی کوچکش"شهید
محمدرضاطوسی"رفته بود،طوریکه پدربزرگش
به او میگفت: محمـدرضا، شیطنت هایت شبیه
محمدرضاے من هست.
(راوی: مادر شهید)
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🥀
#خاطرات_شهدا🥀
#حیدࢪیوݩ
╭━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╮
@Banoyi_dameshgh
╰━━⊰🌼•🦋•🌼⊱━━╯
✅ #خاطرات_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🌸🕊 #شهید حاج محمد پورهنگ
تازه می خواست ازدواج کنه.
به شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جنبیدی 😉. تا بخوای ازدواج کنی و ان شاءالله بچه دار بشی و بعد بچهٔ بعدی... دیگه سِنت خیلی میره بالا 👐🏻
یه نگاه بهم کرد. 🙂
این دفعه هم مثل همیشه یه حرفی زد که کلی رفتم تو فکر.🙄
گفت: سید، خدا جبران کننده ست.😊
گفتم: یعنی چی؟
🌴گفت: فکر می کنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟
سید جان، اگه نیتْ خدایی باشه خدا جبران می کنه 💫
🚦وقتی خدا بهش دوقلو 👧🏼👧🏻 عنایت کرد تازه فهمیدم چی گفته بود
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
🌷 حیدریون
#خاطرات_شهدا
🔹بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش جوری بود که تیپ و ظاهرش مثل بچههایجنگ باشد... ولی آن روز شلوار کتان پوشیده بود و خیلی شیک شده بود. جلو رفتم و گفتم: سید! شما هم ؟! سید گفت :
به نظر تو از لحاظ شرعی اشکالی داره؟؟؟
🔸گفتم: نه! گشاده، هیچ علامتی هم نداره ، ولی برای شما خوب نیست. گفت: میدونم؛ ولی امروز رفته بودم با یه سری از جوون ها فوتبال بازی کنم! بعد هم باهاشون صحبت کردم و دعوتشون کردم به هیئت. بعد هم گفت: «وقتی با تیپ و ظاهری مثل خودشون باهاشون حرف میزنی بیشتر حرفت رو قبول میکنند.»
#شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷
🌹🌹🌹🌹🌹
#حیدریون
✅ #خاطرات_شهدا
🦋🌙شهید سید مرتضی آوینی
🌺 بیشتر دوست داشت گمنام باشد.
به همین دلیل گاهی به اسم های دیگر مقاله 📃 می نوشت
🥕 نام هایی مانند : سجاد شکیب، مرتضی علم الهدی، مرتضی حق گو، مهدی علم الهدی و فرهاد گلزار که از این نام آخر بیشتر در مجلات سینمایی استفاده می کرد.
⛱ گاهی نیز با نام مستعار «کاکتوس» 🌵 می نوشت که بعدها عنوان صفحه طنز ماهنامهٔ سوره شد.
🌀 به روایت : دیگران
📚 لاله ای در فکه
#حیدریون
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻عزیزم دوستت دارم...
🌟فاطمه جان،عزیزم دوستت دارم،دعا می کنم
امتحاناتت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد،من هم به یادت خواهم بود
امیدوارم فاصله جسم هایمان،قلب هایمان را به هم نزدیک تر سازد تا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم،شنیدی می گویند:زنده بودن،فاصله گهواره تا گور است و زندگی کردن،فاصله زمین تا آسمان....امیدوارم هرروز آسمانی تر شوی؛توهم مرا دعا کن،خداوند قلب هایمان را به رنگ خود در آورد و پاک مان کند.
#شهید_عباس_دانشگر
یاد شهدا با صلوات🌷
#حیدریون
#خاطرات_شهدا🕊
🍃خوابِ شهادتش را دیده بود ولی به هیچکس،جز همسرش نگفته بود...
پس از شهادتش فهمیدم که؛خواب دیده بود:
در جمعی نشسته بود،که ناگهان امام خمینی (ره) وارد آن جمع می شوند؛امام به سوی او آمد،دست روی سرش کشید و گفت: پسرم "عاقبت به خیر" می شوی...
مثل اینکه تعبیر آن را هم از علما پرسیده بود،که گفته بودند:
چه عاقبت به خیری بهتر از "شهادت" ؟!
✍راوی:مادر شهید
#شهید_جمال_رضی
#حیدریون
💠امروز ۱۶ تیرماه سالروز ولادت 🌷
🌷شهید مدافع حرم شهید نویدصفری 🌷
#خاطرات_شهدا 🌷
غروب اول مهرماه و شب سوم محرم سال ۹۶ که باهم سوریه بودیم و این عکس 📷رو ازش گرفتم.
صبح ها🌤 می رفتیم زیارت حرم عمه جان زینب (س) و عصرها زیارت حرم سه ساله ارباب، خانم رقیه جان (س).
با دیدن بچه های در حال بازی داخل حیاط می گفت:
ببین اگه دقت کرده باشی تو هیچ حرمی به اندازه اینجا، اینطوری بچه ها راحت بازی نمی کنند.
می گفت انگار بی بی هم دوست داره بچه ها تو حرمش بازی کنند و خودش میاد بینشون.
بعد از دور زدن داخل صحن های حرم و خواندن کتیبه های روضه مانند داخل حرم(عکس دوم و..)، تکیه داد به یکی از ستونها و رفت تو حس و حال خودش. اینطور وقتا بدون اینکه حواسش پرت بشه ازش عکس می گرفتم و معمولا غبطه می خوردم به حالِ خوبِ منقطع شده از دنیایش. 🌍
به نجواهای درونیش با اهل بیت، با بی بی جان رقیه (س). برای رزق شهادتش، خیلی به خانم متوسل شد، خیلی دختر سه ساله را پیش پدر واسطه کرد تا برسد به آنچه بی تابانه مشتاق رسیدنش بود.
ارادتش به نازدانه ارباب را با یک خاطره و جمله نمی توان گفت.
🌷گر دخترکی پیش پدر ناز کند…
🌱اللّهم عجِّل لولیک الفرج🌱
🔹به نیابت از شهدا، هدیه به روح مطهر بی بی سه ساله صلوات🌷
شهید مدافع حرم
#شهیدنویدصفری✨
هدیه صلوات
✨🌷✨🌷✨
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِ
#خاطرات_شهدا🕊
🍃خیلی روی آقا حساس بود...
یه بار بهش گفتم:
اگه شعاری ضد حکومت روی دیوار هست
و ما بریم و حذفش کنیم،
چه سودی داره؟
چرا این همه وقت میذاری تا شعار پاک کنی؟این همه پاک می کنی،
خب دوباره می نویسن...
گفت:نه،من میخوام اونقدر پاک کنم تا دیگه ننویسن!
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
~حیدࢪیون🍃
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم عبدالحسین یوسفیان
♨️اینم عاقبت تأخیر در نماز
صدای اذان را که میشنید، دست از کار میکشیــــد؛ وضو میگرفــــت و بااخــــلاص در درگاه خدایش نمــــاز میخواند. نمازخواندنش دیـــدنی بـــود؛ تا به حال کسی را با این حــــال و خلــــوص ندیده بودم😍
یک روز مأموریتی داشتیم که به لشکر رفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد، سوار ماشین شدیم. صــــدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت: «پیــــاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت بخوانیم و برویــــم!» یکی از دوستان گفت: «تا گردان راه زیادی نیســــت؛ در گــــردان نمازمان را میخوانیــــم»🤨
در طول مسیــــر، عبدالحسین دائمــــاً میگفت: «اگر در زمــــانِ نماز اول وقت تأخیــــر بیفتد، در تمام کارها تأخیــــر میُفتد!» یکهــــو برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن مشکل، توقّف کردیم. عبدالحسین خندهای کرد و گفت: «اینم عاقبت تأخیــــر در نمــــاز»😏
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎊اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
اللهم عجل الولیک الفرج🎗
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
@Banoyi_dameshgh
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄