آمد پشت در
در زد...
فهمید #زهرا پشت در است...
آمد دلش بسوزد؛
یاد بُغضی افتاد که از #علی دارد...
توانش را جمع کرد و با لگد آنچنان به در زد که....
ماجرا تمام نشد...
یک روز دیگر
سرزمینی به نام کربلا
گوشه ی میدان شلوغ شد...😭
دوباره یاد بُغضشان از علی افتادند
ارباً ارباً....
زخم هایتــ یڪ طرفـــــ ، زخمِ سر تو یڪــــ طــــــرفــــ
بُغضِ نامتــــ لشڪرے را ابن ملجم کرده است....
#مادر_حسین
#پسر_حسین
@Baraaaaaan