برادرِ کوچک.
حس میکنم مثلا برفا آدرسو گم کردن، یکی گولشون زده، یا مثلا ابرا قرار بوده از قم رد شن به ترافیک خوردن. شاید باورش سخت باشه ولی این سناریو ها به مراتب منطقیتر از برف اومدن تو قمن👌🏼
این چند روزه بیش از حد انتظارم ذهنم درگیر بوده و این واقعا بد و خطرناکه برام. قرار نبود اینجا من حالم خراب بشه یا خودم آسیب ببینم. قرار بود رشد کنم و رشد بدم، ولی این نشده. قرار نبود این منو کنترل کنه، قرار بود من کنترلش کنم و شاید واقعا منم باید یه مدت از ایتا برم. معتاد تا ترک نکنه پاک نمیشه!
خلاصه که به این دارم فکر میکنم.
یه قاعده وجود داره که میگه کسی که خودش افتاده تو چاله، نمیتونه دستِ کسی رو بگیره و نجات بده. هر چقدرم تلاش کنه بی فایده است.
حقیقتا حس میکنم یا منم افتادم تو چاله یا در معرضِ افتادنم و باید به خودم بیام.
برادرِ کوچک.
یه قاعده وجود داره که میگه کسی که خودش افتاده تو چاله، نمیتونه دستِ کسی رو بگیره و نجات بده. هر چق
قاعده بعدی میگه تا وقتی تو چالهای یا بیرونِ چاله جای خودت رو سفت نکردی انتظار نداشته باش کسی درخواست کمک ازت کنه و بتونی کمکش کنی.
دوست داری رو دیگران تاثیر بذاری؟ خودت رو رشد بده. خودت رو ببر بالا، بقیه هم باهات همراه خواهند شد، اما وقتی بالا رفتی!