eitaa logo
برای توجّه
504 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین کپی مطالب کانال بدون ذکر لینک کاملاً جایز است اما مطالبی که دارای نام یا لینک سایرکانالهاست لینک و نامشون رو حذف نکنید @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 10 🔵 بخش دوم رب در لغة و ارتباط آن با مربّي رب لغةً غير از مربي است. چون آن اضعف است و آن ناقص يايي. رب با تربيب و مانند آن در ارتباط است. مربي با تربيت و مانند آن در ارتباط است. اما نزديك به همند و تقريباً متلازم همند. كه تربيب با تربيت نزديك همند. رب يعني مالك مدبر. لازمهٴ مالكيت و مدبر بودن همان مربّي بودن است. لذا در تفسير رب، مدبر گفته شده است و مربي هم گفته شده است. وگرنه از نظر لغت اين مضاعف است و آن ناقص. چون او رب عالمين است، پس محمود است. انبياء و توحيد ربوبي تمام تلاشهاي انبيا (عليهم‌السّلام) براي بود. در ربوبيت با انسانها درگير بودند. يك سلسله عقايدي است كه غير از مسئلهٴ جهان‌بيني و نظر علمي، اثر عملي ندارد. يعني مستقيماً اثر عملي ندارد. مثل اعتقاد به اينكه در جهان يك موجودي است به نام واجب الوجود. آيا يك همچنين چيزي كه هستي عين ذات او باشد هست يا نه؟ اين يك اختلاف علمي است و عقلي و نظري. اما تماس مستقيمي با كار انسان ندارد. و بعد از مسئلهٴ‌ توحيدِ واجب كه واجب موجود است و واحد است لا شريك له، سخن از است كه خالقي در جهان هست. اين نظام آفرينش را خدا آفريد. سماوات و ارض را خدا آفريد. در خالقيت كه يك مسئلهٴ‌ و است خيلي اختلاف هم نيست. و اثر عملي هم ندارد. كه انسان بگويد اين نظام را خدا آفريد چه بگويد نظام را خدا نيافريد. اعتقاد و ثنيين حجاز درباره خالقيت و ربوبيت خدا لذا مشركين و وثنيين حجاز هم از پذيرش توحيد خالقي هم استنكاف نداشتند. «لئن سألتهم من خلق السموات و الارض ليقولن الله»(2) مي‌گفتند اين نظام را «الله» آفريد. اما خدايي كه آسمان و زمين را خلق بكند كاري هم با انسان نداشته باشد،‌ انسان در برابر او مسئول نباشد، اين را همهٴ بت‌پرستان هم قبول داشتند. عمده توحيد ربوبي است كه بعد از توحيد خالقي يعني بعد از اينكه ثابت شد الله واجب موجود و الله خالق لا شريك له. بعد از اين دو مرحله سخن از ربوبيت است كه الله رب العالمين و لا شريك سواه و لا شريك له و لارب سواه. اينجاست كه درگيري انبيا با ديگران است. انبيا مي‌گويند ، ديگران مي‌گويند نه؛ يا اصلاً بشر رب نمي‌خواهد يا اگر هست اين بتها و ستاره‌ها و قديسين بشر يا جنيان و امثال ذلك ربوبيت انسان را به عهده مي‌گيرند. براي اينكه از زير بار اطاعت و مسئوليت بيرون بروند ربوبيت را نمي‌پذيرند. پذيرفتن خالقيت يك امر سهلي است. قبول دارند كه آسمان و زمين و انسان را خدا خلق كرده است. اما اين خدايي كه خالق است از انسان مسئوليت مي‌خواهد و انسان در برابر او بايد اطاعت كند و حرف او را بشنود ولا غير، اينجاست كه بين انبيا و غير انبيا درگيري است. و است كه ثابت كند او رب است ولا غير. همهٴ نظام را او مي‌پروراند، انسان را هم او تدبير مي‌كند و مي‌پروراند. انسان در برابر او مسئول است بايد حرف او را گوش بدهد و لا غير. اين توحيد ربوبي است