صفا و مروه دیده ام گرد حرم دویده ام ،
هیچ کجا برای من که از همه بریده ام ،
مثل نجف نمیشود که بارها چشیده ام ،
در آستان قدسیش بادهی لایزال را ،
خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن ،
در آستان نور بافرشته هم قدم شدن ،
دم از حسین او زدن جناب محتشم شدن ،
به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن ،
وتا همیشه داشتن حب علی و آل را .
تویی و حرمت ِ این مصحف ِ بر سر مانده ،
پشت ِ این کودک ِ حیران شده مادر مانده .
باید گلاب ریخت پس از دفن ، روی قبر ،
امشب گلاب ِ قبر علی ، اشک مجتبی ست .
بـ𓂆ـراےاو
#دلی حلالم کن که دلگیرم ..!
ز ِمظلومی کند مظلومه ای امشب پذیرایی ..