eitaa logo
بـ𓂆‍ـرا‌ےاو
2.8هزار دنبال‌کننده
448 عکس
165 ویدیو
1 فایل
نون‌ و‌ القلم .. - نحنُ شیعَت علي ! حیدر آباد جغرافیای ِ ذهنیست . همه‌ میخوانند‌ اما‌ من ؛ فقط‌ 'براے‌او' می‌نویسم .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بـ𓂆‍ـرا‌ےاو
خدا مشغول خلقت بود دنیا را ، همان موقع ، علی در مسجد حنانه کفشش را رفو میکرد ..
بـ𓂆‍ـرا‌ےاو
خدا مشغول خلقت بود دنیا را ، همان موقع ، علی در مسجد حنانه کفشش را رفو میکرد ..
پیامبر صل الله و علی علیه السلام در جایی نشسته بودند و مشغول خوردن خرما بودند ، که سلمان هم آنجا بود . از باب مزاح آقا امیرالمومنین هسته خرمایی را به سمت سلمان پرتاب کرد و سلمان هم رو کرد به رسول خدا که علی علیه السلام با اینکه جوان است با من پیرمرد شوخی می کند . امیرالمومنین هم زود جواب داده بود دشت ارژن را فراموش کرده ای سلمان؟ سلمان سال های بسیار دوری را به یاد آورد که در دشت ارژن گرفتار شیر درنده ای شده بود و سواری از راه رسیده و او را نجات داده بود. سوار نقاب به چهره داشته و سلمان او را نشناخته بود . آن روز از باب تشکر سلمان دسته ای گل از همان دشت چیده و به آن مرد داده بود . سلمان در این فکرها بود که ناگهان همان دسته گل را امیرالمومنین تر و تازه در مقابلش گرفت ! انگار سلمان خیلی پیش تر از اینها نمک گیر آل پیغمبر شده بود .
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم ؛ صبرم زیاد نیست ، چرا ادعا کنم؟
از تابستونی که قرار بود بترکونی چخبر؟
سایه‌ات‌ از سر من کم نشود سایه‌ئ سر ..
خودمانیم رفیقان به کسی بر نخورد ؛ هر هوس را به غلط عشق حسابش نکنیم .
‌عشق یعنی کسی در شهر خود سر می‌کند اما ، دلش در کوچه‌های دور مشهد مانده آواره ..
شب جمعه‌ست ؛ فقط کرببلا درمان است ..
قیامتی‌ست ، گمانم قیامت مهدی است .‌‌.