🔺داستان یک شب در آشوب🔻
با ادبیات عامیانه مینویسم که قشنگ حال و هوا دستتون بیاد😃
شب جمعه بعد از جلسه تفسیر سوره حجرات که منتهی به فضائل امیرالمومنین شد، با یه حال خوش معنوی با عبا و عمامه سوار موتور شدیمو رفتیم به سمت خیابان شاپور برای عیادت یکی از دانش آموزای موسسه.
همون جنت آباد از کوچه که خارج شدیم با ۲۰ تا خانم کماندو رودررو شدیم که سطل آشغال رو آتیش زده بودن و داشتن شعار میدادن.
باسرعت از کنارشون رد شدیم.وقتی وسط آتیش دوتا آخوندموتور سوار رو دیدن که مثل برق و باد رفتن، طوری غافلگیرشدن که دیدنی بود😄
افتادیم توی اتوبان.ملت از شادی (یا هرچی😜)بوق میزدن و ما هم دست تکون میدادیم.هیچ وقت انقد عکس العمل ندیده بودم از این مردم شریف😁
خلاصه با همین وضع رسیدیم به خیابون شاپور که دیدیم ۲۰تا موتورسوار بسیجی❤️دارن میرن داخل خیابون مختاری.یه کوچولو پایین تر از آگاهی شاپور.
یکیشون بهمون گفت اینور رو بستن نیاید.
ما هم زدیم رو نشان که راه بهتری رو بهمون نشون بده.غافل از اینکه نشان داداش کوچیکه ی ویز هست و قراره ما رو ببره وسط آتیش.
خلاصه هرجا که نشان گفت رفتیم تا اینکه گفت به چپ بپیچید و وارد کوچه فلان شوید.
داخل کوچه شدیم دیدم ۲۰تا جوون ماسک زده دارن شعارمیدن.
اشتباهی رفته بودیم وسطشون.بیشتر موتورسوار بودن و چندتایی هم داشتن سطل آشغال رو آتیش میزدن.
مثل آدمی که یه دفعه زیرپاش گربه میبینه و هم گربه فرار میکنه و هم آدم،ما هم سریع پیچیدیم و اونا هم که فک نمیکردن یه آخوند با موتور بیاد وسطشون و اصلا احتمال نمیدادن که دست خالی هم باشه شروع کردن فرار کردن.دست رو بردم داخل جیب لباده که یعنی ما هم اسلحه داریم😂
خلاصه اونا اونوری فرار میکردن و ما هم اینوری.
برگشتیم توی خیابون اصلی از اونور خیابون دو تا موتور سوار سنگ های بزرگ پرت کردن سمت ما که قسمت این بود به ما نخورد و خورد در و دیوار.
ازطرفی کوچه پر بود از این نامردا و ازطرفی هم نمیشد نریم.دانش آموزمون که مریض بود منتظرمون بودم بریم عیادتش.
گفتیم از کوچه خطرناکه از خیابون اصلی بریم که تا راه افتادیم صدای خوردن ساچمه به اطرافمون اومد و گاز دادیم و رسیدیم سرکوچه بعدی.
چه کنیم خدایا؟
خلاصه با اصرار یکی از رفقا تصمیم گرفتیم لباس آخوندی رو دربیاریم و بریم توی کوچه.هم حساسیت اون نامردا کمتر میشد هم اگر درگیر میشدیم دست و بالمون باز بود برا زدن.
عبا و عمامه رو داشتم درمیاوردم دیدم یه گولاخ از موتور پیاده شد اومد سمت ما. منتظر بودم تیزی رو بکشه بیرون و درگیر بشیم که یه دفعه گفت حاجی جوون جدت لباس درنیارید.این بی شرفا فک میکنن ترسیدید.من خودم بچه هیاتی ام و رفیق آخوند دارم.
در گوشم گفت....( کلمات رکیک گفت که منظورش این بود هیچ غلطی نمیتونن کنن😂)و بعد گفت تهش اینه شهید میشید.اون وقت ما بچه هیاتیا...(دوباره از کلمات رکیک استفاده کرد 😂که منظورش این بود پدر اغتشاشگران را در می آوریم)
خلاصه ما با امداد غیبی رسیدیم در خونه ای که باید میرفتیم و موقع برگشت دیگه لباس آخوندی رو درنیاوردم.
گفتم تهش اینه شهید میشیم ولی همونطور که زمان رضاخان یه عده آخوند با دل و جیگر پای این لباس موندن و پرچم رو بالا نگه داشتن ما هم بمونیم. حتی پیرمرد عارف آشیخ محمدتقی بافقی همون ایام از خود رضاخان کتک خورد ولی کوتاه نیومد.
خلاصه الان پوشیدن چادر و لباس آخوندی خودش یه نوع جهاده.
کاش سلبریتی های مذهبی و مسئولین نترسن و برن وسط دانشجوها. تهش اینه که کشته میشن و شهید خواهندشد.
خون ماها از خون پدر ومادر و برادر آرتین رنگی تر نیست.
#یک_شب_در_آشوب
#آرتین
#پایدار_تا_پای_دار
@Hashamdar313
⚠️به داد آرتین ها برسید‼️
#یادداشت #تربیتی #فرهنگی #اجتماعی
✍ پس از آنکه فاجعه تروریستی در حرم شاهچراغ رخ داد، بیش از هرچیزی تنهایی یک کودک به نام آرتین رنج آور بود. او پدر و مادر و برادرش را در این حادثه از دست داد.
آنقدر رنج آور که افراد زیادی اعلام کردند که حاضرند سرپرستی آرتین را به عهده بگیرند.
چهره معصوم او قلب هر انسان زنده ای را مجروح میکرد و همه با عمق وجود تنهایی او را درک میکردند.
اما غافل از اینکه دنیا پر شده است از آرتین هایی که به ظاهر پدر و مادرشان زنده است ولی به دلایل مختلف از داشتن پدر و مادر محرومند. شاید تنهایی اینها بیش از تنهایی آرتین دردآور باشد. کودکی که بخاطر طلاق پدر و مادر، یا سرشلوغی پدر و مادر هیچ وقت وجود آنها و سایه محبت شان را نچشیده است.
پدر مشغول بیزینس و جمع های دوستانه و تفریحات یواشکی خود و اخبار و کلیپ های طنز و سیاسی اینستاگرام است و مادر هم دغدغه پروتز و عمل گونه و لوازم جدید آرایش و دورهمی آخرهفته با دوستانش و از این پیج به آن پیج سرگرم خرید اینترنتی است.
آرتین های زیادی در دنیا تنها هستند.
چند سال پیش پدر و مادری در کره جنوبی دو روز ممتد درگیر بازی کامپیوتری بودند و در این هنگام نوزاد آنها از گرسنگی از بین رفت. جالب اینکه موضوع بازی نگهداری از فرزند بود!!!
این قدرت نمایی «ابلیس» است در نبودن «امام زمان عج» در دوره «جاهلیت مدرن»
آقایان مسئول در دولت قبل با رهاکردن فضای مجازی و تغییر سبک زندگی افراد این فاجعه را ایجاد کردند و در ۸سال، ۸۰سال کشور را عقب انداختند. البته انحراف از «دولت سازندگی» شروع شد اما «تیرآخر» به دست وزیرجوان ارتباطات شلیک شد.
اما چه سود از نوشتن این خیانت ها؟!
اگر بنا نباشد مانند امام سجادعلیه السلام آغازگر احیای آنچه از دست رفته باشیم و کاری کنیم کارستان، گفتن خیانت بنی امیه چه فایده ای دارد؟!
برادران و خواهرانم!!
در طول این بیست سال کار تربیتی بارها پای درد دل نوجوان هایی بودم که با وجود پدر و مادر عمیقا تنها بودند.
در روایات ما آنها «یتیم آل محمد» نامیده شده اند.
فرمود هرکسی اینها را سرپرستی و هدایت کند قول می دهیم در بهشت کنار ما اهل بیت باشد.
ما در قبال همه انسانها وظیفه داریم و شیعه علی علیه السلام قلبش برای همه آنها می سوزد. باید دیگران را برسر سفره ای که خدا ما را نشاند، بنشانیم.
هرکسی هرطور می تواند وارد میدان شود.
اگر کسی میتواند معلم شود، بشود و در خلوت چهل نفره کلاس درس، درس حاج قاسم شدن بدهد.
اگر کسی میتواند طلبه شود، بسم الله.
اگر کسی می تواند در هر لباس و شغلی مربی باشد و مساجد را پر از جوان و نوجوان کند و به این بی پناهان معنوی در خانه خدا پناه دهد، بحول الله بگوید و بایستد.
یا صاحب الزمان!! آرتین ها در این زمین انتظار تو را می کشند.
آقاجان؛ شما به دادشان برس...
روی چاکرتان هم حساب کن.
#آرتین
#تربیت_دینی
#سبک_زندگی
#مبتنی_بر_منابع_دینی
#مبتنی_برتجربیات_یقینی
@Hashamdar313
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسرا همیشه #محافظ مادراشون هستن!
🔺تا انتها ببینید💔💔💔
ــــــــــــــــــــــــ
پیشکشی به ساحت مقدس #حضرت_زهرا_سلاماللّهعلیها
ــــــــــــــــــــــــ
روایتی داستانی از آخرین ساعات زندگی مادری که در حادثه تروریستی #شاهچراغ شیراز به شهادت رسید.
#آرتین
#مهدی_یاران
@Hashamdar313