6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡••
#سالارعقیلی
با تو نگفته بودم...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡••
دریا براے مرغابۍ
تفریحۍ بیش نیست
امـــّـــــــا...
براے ماهۍ زندگیست...
براے ڪسۍ ڪہ
دوستــــــــــت دارد
زنـدگۍ باش نہ تفریح...!
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
بارانِ عشق
♡•• کتابصوتی#سلامبرابراهیم گوینده:احسان گودرزی ناشر:نشر شهیدابراهیمهادی قسمت نوزدهم(جلددوم)📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
part20_salam bar ebrahim.mp3
12.58M
♡••
کتابصوتی#سلامبرابراهیم
گوینده:احسان گودرزی
ناشر:نشر شهیدابراهیمهادی
قسمت بیستم(جلددوم)📚
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
روابط مانند پرندگان هستند!
اگر آنها را خیلۍ محڪمـ نگہ دارے میمیرند
و اگر خیلۍ سست نگہ دارے مۍپرند
اما اگر با دقت و مراقبت نگہ دارے
براے همیشہ باقۍ مۍماند...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
بارانِ عشق
#قسمت_138 #عشق_اجباری بی حرف بلند شدم و باهاش به پایین رفتم ، حتی کوله م رو خودش تو دستش گرفته بود.
#قسمت_139
#عشق_اجباری
لیوان شیر رو از دستش گرفتم و کمی خوردم ، کیان حین خندیدن رو به دل آرام با شوخی و خنده گفت :
- خیلی حسودی دِلی باید تا شما رفتین پاشم برم سریع یه اسپند دود کنم چشم نخوریم ... وای اگه به گوش بهروز برسونم که تو به منو بهار حسودیت شده ؟
دوباره غش غش خندید که دل آرام از جا بلند شد و با حرص و عصبی گفت :
-کوفت رو آب بخندی ... گودزیلای خبیث چشای خودت شورن ... خاک تو سر منو شانسم که از این همه آدم گیر اون دوست خُل و چلت افتادم که جز فکرای مسخره و خل بازیاش چیز دیگه ای بلد نیست ... " به من نگاه کرد سوییچ رو تو دستش چرخوند و گفت "
- بهار جان اگه صبحونتو خوردی بیا بریم عزیزم این دیوونه رو بذار تو عالم خوش خنده ایش به سر ببره.
از صمیمیتش با کیان خوشم نمیومد ، دوست نداشتم به جز خودم کسی با کیان راحت حرف بزنه ، باهاش شوخی کنه و راحت بخنده و یا از احساساتش حرف بزنه مخصوصاً وقتی کیان هم اون رو با اسم مخففش "دِلی" صدا میزد نوع صمیمیت بیش از حدشون رو به اثبات میرسوند، از این بابت حس خوبی نداشتم اما متوجه شدم که دل آرام نامزد بهروزه و رابطه ش با کیان در حد همون آشنایی که من هیچ جوره نمیتونستم باهاش کنار بیام.
گفت :
- پاشو برو خوشگلم.....
مواظب خودت باش ... ظهر بمون تا دلی بیاد دنبالت.
دلی، آروم و زیر لب با تمسخر و تک خنده ای گفت :
- اطاعت امر میشه جناب رئیس .
کیان دستش رو دور شونه م حلقه کرد و با کمی فشار دادن برای تلقین حس اطمینان ، رو به دل آرام گفت :
- حواست به عروسکم باشه دلی ،رسوندیش مدرسه بهم خبر بده ، زیادم تند نرون.
- چشم ... چشم ... چشم .
با دل آرام و کیان بیرون رفتیم ، دل آرام سریع از کیان خداحافظی کرد و سوار ماشینش نشست.
من هنوز کنار کیان ایستاده بودم ،پاهام قدرت هیچی رو نداشتن انگار تو یه مسیر پر فراز و نشیب و پر از میانبر راهم رو گم کرده بودم ... به کیان نگاه کردم با لبخند عمیق و دلبرانه ای آروم لب زد :
- برو عزیزم.
با اینکه دلم نمیخواست از کنارش جنب بخورم اما قدمهام رو به سمت ماشین دل آرام برداشتم ، این مرد داره چه بلایی به سرم میاره ؟ قلبم داشت از شور و حس و حالش از جا کنده میشد ، لحظه آخر بهش نگاه کردم ، تکیه داده به در حیاط و فقط به خودم نگاه میکرد ... فقط به من ... به عروسکش ... نگاهش حتی یک ثانیه هم از روم برداشته نشد، حتی زمانی که چشم ازش گرفتم و سوار ماشین نشستم و ماشین از جلوی در خونه حرکت کرد...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡••
#امینرستمی
دِلبـــَـــــر...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
چگونه از تو بگذرم؟
وقتی همین "دوست داشتنت"
مرا زنده نگه داشته است...
#علیسیدصالحی
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
Hojat-Ashrafzadeh-Jane-Mani-To-128.mp3
3.81M
♡••
#حجتاشرفزاده
جانمنۍتو...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
♡••
اینجــــــا
براےازتـُـــونوشتن
هَــــــــوا ڪـمـ است...
༻ @Cafee_eshgh ༺
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄