eitaa logo
بصائر
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
59 فایل
بیانات #مقام_معظم_رهبری 💠شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت #دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ #بصیرت است. ۱۳۹۳/۹/۶ مسئول تبادلات 👇 @ALEE313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️یکی از حکیمانه ترین تحلیل‌ها، در مورد تمدن غرب، در داستان پینوکیو..! 🎥 استاد 📣 حتما ببینید و منتشر کنید. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴جریان‌سازی متفاوت نماز در بریکس! 🔆جکسون هینکل، فعال رسانه‌ای آمریکایی در ایکس توییتی منتشر کرده در خصوص نماز رییسی و هیات همراهش که حسابی جریان ساز شده‌است. ✍مردم از سراسر جهان واکنش‌های جالبی به این توییت داشته اند. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.جانَم.میرَوَد 3️⃣6️⃣قسمت.شصت.وسوم _مهیا بدو آژانس دم دره _اومدم زود شال گردن طوسی که مادرش بافت را گردنش انداخت چادر جده را سرش کرد به سمت در رفت کوله اش را برداشت از زیر قرآن رد شد _خداحافظ مهیا سوار ماشین شد _مهیا مادر مواظب خودت باش _چشم ماشین حرکت کرد مهلا خانم کاسه ی آب را پشت سر دخترش ریخت _احمدآقا دیدی با چادر چقدر ناز شده _آره خیلی _کاشکی باهاش میرفتیم تا اونجا _خانم دیگه بزرگ شده بیا بریم تو یه چایی خوش رنگ بدید به ما ....... مهیا پول آژانس را حساب کرد کوله اش را روی دوشش گذاشت با اینکه اولین بارش بود چادر سرش می کرد اما خیلی خوب توانست کنترلش کند.... وارد دبیرستان شد با دیدن تعداد زیادی دانش آموز که از سرو کول همدیگه بالا میرفتن سری به علامت تعجب تکون داد مریم به سمتش اومد _چته برا چی سرتو تکون میدی _واقعا اینا دختر دبیرستانین اینطور از سروکول همدیگه بالا میرن مریم نگاهی به دختر ها انداخت ــ آره واقعا _این مسخره بازیا چیه دختر دبیرستانی باید طرفشو بزنه لهش کنه این مسخره بازیا واسه دوره راهنماییه مریم مشتی به بازویش زد _تو آدم بشو نیستی بیا بریم دارن تقسیم میکنن که کی بره تو کدوم اتوبوس و آروم در گوشش گفت _چادرت خیلی بهت میاد مهیا چشمکی برایش زد _میدونم دخترها به صورت صف پشت سر هم ایستادن... شهاب با لباس نظامی و بیسیم به دست همراه محسن بالا سکو اومد که صدای یکی از دخترا دراومد _بابا این برادر بسیجی جذابه ها دوستش که به زور چادر را روی سرش نگه داشته بود. گفت _کدومش... اگه منظورت اینه که لباس نظامی تنشه آره بابا این بسیجیا هم خوشکل شدن جدیدا مریم با چشم های گرد به مهیا نگاه کرد _مهیا اینا الان در مورد داداشم دارن صحبت میکنن مهیا با خنده سرش را تکون داد دختره روبه مهیا برگشت _مگه نه، این اخوی خوشکله مهیابا خنده سرش را تکون داد _آره خیلی اما شنیدم خیلی بداخلاقه _واقعا مهیا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد دخترا شروع به پچ پچ کردن _دیوونه چی میگی بهشون مهیا شروع کرد به خندیدن _دروغ که نگفتم مریم مشتی به مهیا زد واخمی به دخترا کرد همه سوار اتوبوس ها شدند... مهیا و مریم تو اتوبوس شماره 5بودند نرجس و سارا هم اتوبوس شماره ۳ همه اتوبوسا حرکت کرده بودند _کی حرکت می کنیم _هنوز اتوبوس کامل نشده شهاب و محسن سوار شدند... همه ساکت شدند _سلام خواهرا ان شاء الله الان به سمت شلمچه حرکت میکنیم چندتا نکته هست که باید خدمتتون بگم... لطفا بدون هماهنگ با خانم مهدوی و خانم رضایی هیج جایی نرید، جاهایی که تابلو خطر گذاشتند اصلا نرید، مواظب وسایلتون باشید لطفا، خانم مهدوی لطفا چفیه ها رو بین خواهرا پخش کنید مهیا و مریم روی صندلی هایی ردیف دوم نشستند محسن و شهاب هم صندلی های جلوی دخترا.... _بگیر مهیا _من سفید نمی خوام _همشون سفیدن _مشکی می خوام _لوس نشو _مریم یه چفیه مشکی پیش داداشته ازش بگیر _عمرا بهت بده _برو بینم.... سید، سید شهاب به سمت مهیا اومد _خانم رضایی لطفا اینجا سید منو صدا نکنید _شهاب صدات کنم شهاب دستی به صورتش کشید اصلا همون سید صدا کنید.بفرمایید کاری داشتید _این چفیه مشکی رو اگه میشه بهم بدید من سفید نمی خوام شهاب به چفیه مشکیش نگاه کرد داشت به چیزی فکر می کرد لبخندی زد و به سمت مهیا گرفت _بفرمایید مهیا تشکری کرد و دور گردنش انداخت محسن و مریم با تعجب گاهی به این صحنه انداختند همه سر جای خود نشستند مریم اروم در گوش مهیا گفت _حواست به این چفیه باشه خیلی برا شهاب مهم و ارزشمنده باورم نمیشه بهت داده مهیا نگاهی به چفیه انداخت _واه چفیه است ها _اینو دوستش که شهید شده بهش داده _شهید؟؟ _آره مدافع حرم بوده مهیا چفیه را لمس کرد و آرام زیر لب پشت سرهم زمزمه کرد _مدافع حرم.... از_لاڪ_جیـغ_تـا_خـــدا .دارد... 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🍃قبله رضایت من من از خلوص میزبانان زوار حسین در عراق به وجد می‌آیم و در برابرشان کوهی از خجالت می‌شوم. من کجا و آنها کجا؟ بی‌شک هر کاری که می‌کنند به عشق حسین است و بس. آقا! من دلم خلوص عراقی می‌خواهد تا هر کاری که می‌کنم جز رضایت امام را جستجو نکنم. آیا رضایت خدا را می‌شود با چیزی جز رضایت امام به دست آورد؟ شبت بخیر قبلۀ رضایت من! #امام_زمان 🖌محسن عباسی ولدی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای جانم 😍😍 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
✨﷽✨ 🌼اشاره به حکمت نهفته در ناخن ✍امام صادق علیه السلام خطاب به مفضّل بن عمر: ای مفضّل! در این بیندیش که چرا ناخن ها در سرْانگشت ها واقع شده اند؟ جز برای آن که از انگشت ها حفاظت کنند و در انجام دادن کارها یاری دهند؟ 💢 مفضّل مى‏‌گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: چه مى‏‌شد اگر خداوند موهای بدن و ناخن ها را چنان مى‌‏آفريد كه رشد نکنند تا آدمى به اصلاح و كوتاه كردن نيازمند نباشد.؟ امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال در اين كار، نعمت هايى نهاده كه آدمى از آن ها آگاه نيست تا سپاس گويد. آگاه باش! دردهاى بدن با خروج مو از منافذ بدن و با خروج ناخن از سر انگشتان خارج مى‏‌گردد؛ از اين رو به انسان فرمان داده شده كه هر هفته با مو تراشيدن و كوتاه كردن ناخن ها به اين كار اقدام كند. اين كار باعث مى‏‌شود كه مو و ناخن با شتاب بيشترى برويند و دردها و بيماری ها را سريع تر خارج كنند. اگر شخص چنين نكند، رشد آن ها كوتاه و اندک مى‏‌شود، در نتيجه، دردها در بدن می ماند و بيماری هاى مختلف پديد مى‌‏آيد. 📚 شگفتی های آفرینش (ترجمه توحید مفضل) 📎 با کانال بصائر در مسیر افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 استاد شجاعی ✘ بزودی یک عملیات بزرگ آخرالزمانی در سطح دنیا اتفاق خواهد افتاد ! یک جنگ بسیار بسیار بسیار قدرتمندتر از یک جنگ نظامی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
پرسشۍبدنگران‌ڪرده‌منِ‌مجنون‌را... اربعین‌ڪربُبلاحك‌شده‌درتقدیرم؟!💔
دوستان سلام🌱 مدت زیادیه مشغول تماشای سینمای روشنفکری هستم. سینمایی که شاخصه اصلی اون، تحقیر نگاه‌های مکتبی و ارزشی و برجسته کردن مدرنیته و هر آنچه بوی غرب و آمریکا میده هست... امروز برای بار دوم، «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی رو دیدم. فیلمی سراسر سیاه‌نمایی و ناامیدی😐 نکات این فیلم و امثال این فیلم رو بدونید خیلی خوبه و در هم خیلی به دردتون میخوره نکات این فیلم رو در ادامه براتون توضیح میدم👇