eitaa logo
بصائر
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
59 فایل
بیانات #مقام_معظم_رهبری 💠شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت #دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ #بصیرت است. ۱۳۹۳/۹/۶ مسئول تبادلات 👇 @ALEE313
مشاهده در ایتا
دانلود
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت: اگر غرب تهدید به اعمال مجدد همه تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه تهران را ادامه دهد، احتمالاً بحث هسته‌ای در داخل ایران به سمت در اختیار داشتن تسلیحات (هسته‌ای) گرایش پیدا خواهد کرد. سید عباس عراقچی در جریان سفر به پرتغال در نشست با جمعی از خبرنگاران در لیسبون در مورد تهدیدهای برخی از کشورهای غربی در مورد اجرای اسنپ بک گفت: اگر غرب تهدید به اعمال مجدد همه تحریم‌های سازمان ملل متحد را ادامه دهد، احتمالاً بحث هسته‌ای در داخل ایران به سمت در اختیار داشتن تسلیحات (هسته ای) گرایش پیدا خواهد کرد. وی افزود: ایران پیشتر نیز توانایی و دانش ساخت سلاح هسته‌ای را داشته، اما این موضوع  بخشی از راهبرد امنیتی تهران را تشکیل نمی‌دهد. براساس گزارش منتشرشده از سوی رسانه انگلیسی زبان گاردین، عراقچی در این نشست  تصریح کرد: تعامل ایران با غرب در مورد برنامه هسته‌ای تضمین شده نیست. در حال حاضر در ایران این بحث وجود دارد که شاید سیاست اشتباهی بوده است. چرا؟ زیرا ثابت کرد که ما هر کاری که آنها می‌خواستند انجام دادیم و وقتی نوبت آنها بود که تحریم‌ها را لغو کنند، در عمل اتفاقی نیفتاد. این دیپلمات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: اگر کشورهای اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل تحریم‌ها را مجدداً علیه ایران اعمال کنند، آن‌وقت همه در ایران متقاعد خواهند شد که بله، این دکترین اشتباه بوده است. اسارت یکی از رزمندگان مقاومت در محور غرب حلب توسط تروریست‌های تاجیکستانی معارض تاجیک که در سوریه می جنگند تعبیرش در خصوص اسیر اینست که شیعه رافضی گرفتیم نه می گوید سوری، نه می گوید طرفدار اسد، می گوید شیعه رافضی اینها کسانی بودند که حزب الله و ایران به مصاف شان رفته بودند و از خودی و نخودی بخاطرشان ملامت شنیدند 🗣 حمله سنگین ارتش سوریه به تروریست‌ها فرماندهی کل ارتش سوریه از درگیری شدید با تروریست‌های جبهه النصره و متحدان آن در حومه حلب و ادلب خبر داد این درگیری‌ها همچنان ادامه دارد و خسارات سنگینی به تروریست‌ها وارد شده است. 🗣 حضور دواعش ایغور چین در سوریه! همونا که براندازا هعی می گن چرا ازشون دفاع نمی کنید 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🇸🇾بیانیه ساعتی پیش فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه: سازمان های تروریستی مسلح تحت عنوان جبهه تروریستی النصره مستقر در حومه حلب و ادلب بامداد روز چهارشنبه /2024 حمله گسترده ای را با تعداد زیادی از تروریست ها و با استفاده از رسانه های متوسط ​​و گسترده در یک جبهه گسترده آغاز کردند. سلاح های سنگین، روستاها و شهرهای امن و نقاط نظامی ما را در آن مناطق هدف قرار دادند. نیروهای مسلح ما به این حمله تروریستی پاسخ داده اند که همچنان ادامه دارد و سازمان های تروریستی مهاجم متحمل خسارات سنگین تجهیزاتی و جانی شده اند 🇮🇷]📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
❌📸خلاصه اتفاقات اخیر 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
⭕️بشار اسد وارد مسکو شد با توجه به تحرکات سنگین تروریست های سوری با حمایت ترکیه، بشار اسد در سفری خارج از برنامه وارد مسکو شده و درحال رایزنی با مقامات روسی است ⭕️⭕️پی نوشت: دشمن دنبال زمین گیر کردن مقاومت است ، الان وقت بدل زدن به دشمن است حالا که از لاکشون درآمده اند ضربه پذیری بیشتری دارند. برنده بازی در زمین سوریه تعیین می شود..... باید تمام هم وغم خود را صرف دفاع تمام قد از مقاومت در سوریه کنیم این حتی از وعده صادق مهمتراست چون مخاطب پروژه آمریکا هست 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🏷 نکات امر به معروفی هدایت اجتماع مثل رانندگی اتومبیله گاهی باید فرمانو پیچوند، گاهی گاز داد، گاهی ترمز زد و گاهی دنده عقب گرفت. بعضی ها فکر می کنند وقتی جامعه به فرهنگ غرب نزدیک شد باید ترمز کشید یا دنده عقب گرفت! نه! این یک پیچ است که باید از آن گذشت، به نرمی و دقت، با (فرمان) کار کن نه با (ترمز و دنده)! 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
✅ تلاش عامل مسلح برای نفوذ به کلانتری بمپور با شکست مواجه شد سردار اسحاقی فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان از خنثی شدن تلاش یک‌ فرد مسلح برای ورود به کلانتری ۱۱ بمپور خبر داد. ساعتی قبل یک عامل مسلح که به عنوان ارباب رجوع به کلانتری مرکز شهر بمپور مراجعه و قصد ورود به این مقر را داشت با هوشیاری عوامل انتظامی ممانعت و سپس اقدام به تیراندازی به داخل مقر و به سمت عوامل انتظامی کرد که در عکس العمل متقابل ماموران، به هلاکت رسید. در این تلاش مذبوحانه این فرد مسلح هیچ آسیبی به ماموران انتظامی نرسید و تلاش برای شناسایی و دستگیری همدستان و عوامل پشتیبان وی آغاز شده است ✅ ✅ ‏منابع سوری سفر بشار اسد به مسکو را رد کردند ✅ ✅ حملات سنگین جنگنده های روسی بر علیه شورشیان سوری 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃شب جمعه.شب زیارتی ارباب بی کفن علیه السلام باقرائت زیبای زیارت عاشورا به نیابت از اموات و شهدا هدیه کن ثواب آن به محضر اقا امام زمان علیه السلام 🍃🌸🌺🌸 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حملات سنگین جنگنده های روسی برعلیه شورشیان سوری 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🌸🌸🌸🌸 به وقت رمان عشق در یک نگاه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 عشق در یک نگاه💗 قسمت52 از آخرین تماسمون ،حسام دیگه تماس نگرفت، دلشوره گرفتم ،ولی خودمو قانع میکردم به اینکه حتمن اجازه نداره زنگ بزنه ،یا حتمن خطا خراب شده دلشوره امانمو بریده بود چند شب ،پشت سر هم خوابهای آشفته میدیم با دیدن خوابها ،دلواپسی و دلشوره هام زیاد شد یه روز صدای زنگ در اومد چادرمو سرم کردم در و باز کردم بابا بود لباس مشکی به تن داشت - سلام بابا جون بابا: سلام دخترم - اتفاقی افتاده؟ بابا: نه بابا جان، لباست و بپوش بریم جایی ( توی راه دلم مثل سیر و سرکه میجوشید ،مسیری که میرفتیم سمت معراج بود ،تپش قلبم شدت گرفت ) - بابا جون داریم میریم معراج؟ ( بابا دستش اشکای چشمشو پاک میکرد رسیدیم معراج و زهرا و مامان و اقا جواد با چند نفر دیگه هم بودن) دلم نمیخواست از ماشین پیاده شم دلم نمیخواست چیزی به من بگن که نمیتونم باورش کنم دست و پام میلرزید بابا در و برام باز کردو زیر بغلمو گرفت زهرا و مامان با دیدنم شروع کردن به گریه کردن وارد یه اتاقی شدیم یه تابوت وسط اتاق که با پرچم ایران تزیین شده بود نشستم کنار تابوت به عکس روی تابوت نگاه کردم عکس حسام من بود زبونم نمیچرخید شروع کردم به پاره کردن پلاستیک دور تابوت که بابا و زهرا اومدن جلو و نذاشتن باز کنم منم جیغ میکشیدم - برین کنار، مگه حسام من اینجا خوابیده نیست ،مگه این تابوت عشق من نیست ،چرا نمیزارین ببینمش ( بعد ها متوجه شدم که به خاطر پرتاب بمب ،سر حسام از بدنش جدا شده بود و به همین خاطر نمیزاشتن ببینمش) حسامم بلند شو ،حسام نمیزارن صورت خوشگلت و برای آخرین بار ببینم حسامم بهشون بگو ،من بدون تو میمیرم اقای من مگه قول ندادی اتاقمونو رنگ بزنی ، تو که بد قول نبودی عشق من اینقدر عاشق رفتن بودی که حتی دلت نمیخواست پسرت و بغل کنی حسام من بدون تو چیکار کنم، مگه قول نداده بودی منم همرات میبری چقدر بی وفایی چقدر راحت فراموش کرد اینقدر گریه کردم که از هوش رفتم ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت53 چشمامو باز کردم دیدم توی بیمارستانم مامانم کنارم بود اشک میریختم و چیزی نمیگفتم ای کاش همه اینها یه خواب بود ،پس چرا بیدار نمیشم چقدر این خواب طولانیه چقدر دردآوره به همراه مامان و بابا به سمت گلزار رفتیم جمعیت زیادی اومده بودن برای تشیع پیکر حسام منم یه گوشه ای نشستم و حساممو بدرقه خاک میکردم با به خاک سپردن حسام ،تمام وجودم سرد شد انگار حسام با رفتنش ،عشقمونو هم برده بود ، بین جمعیت پدر و مادر حسامو دیدم ،رفتم کنارشون سلام کردم ولی نسرین جون حتی نگاهمم نکرد بعد از مراسم رفتم خونه خودمون بابا همه رو فرستاد خونه خودش موند کنارم منم رفتم توی اتاق حسین ،سجاده حسامو پهن کردم نماز خوندم ،بعد نماز کمی دعا و قرآن خوندم که روی سجاده خوابم برد خواب دیدم حسام داخل یه اتاقه که کنارش یه ظرف پر از میوه است با دیدنم لبخندی زد و از جاش بلند شد و اومد سمتم پیشونیمو بوسید - حسام جان اینجا کجاست؟ حسام: اینجا خونه ماست ،من سر قولم هستم نرگسم ،منتظرم هر چه زودتر بیای یه دفعه از خواب بیدار شدم تمام بدنم خیس عرق شده بود ،با خوابی که دیدم،حالم خیلی بهتر شده بود کسی جز خودم علت حال خوبمو نمیدونست یه روز به همراه زهرا رفتیم مطب دکتر منتظر نشستیم تا نوبتم بشه - زهرا جان زهرا: جانه دلم - اگه یه موقع من نبودم ،مواظب حسینم هستی؟ زهرا: دیونه ،میخوای فرار مغزها بشی - نه دختره ی خل ،منظورم از رفتن ،مرده باشم زهرا: ععع زبونت و گاز بگیر ،مگه عمرت دست خودته که داری این چرت و پرتا رو میگی تازه شم ،حسینت ،مادر میخواد نه خاله - خوب تو مادرش باش زهرا: بیخود ،من خاله شم ،همین ،خودت باش ازش مواظبت کن - چقدر تو لجبازی دختر زهرا: الان پاشو بریم نوبتمون شد ،ببینیم چه گلی به سر نی نیمون زدی این مدت ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق 50.mp3
11.7M
ارتباط_موفق ۵۰ [ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا مریم/ ۹۶ ] - خداوند برای اهل ایمان و عمل صالح، در دل دیگران، محبت قرار می‌دهد... 🔥 گناه، موجب دوری از خدا می‌شود؛ و دوری از خدا ↔️ دور افتادن از قلوب دیگران را نتیجه می‌دهد! مقام_معظم_رهبری 🎤 استاد_شجاعی 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
سلام_امام_زمانم_ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص ۶۳۱ 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🔆 حضرت_زهرا سلام الله علیها: ✍️ بِشرٌ في وَجهِ المُؤمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ؛ 💠 خوش‌رويى هنگام روبه‌روشدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش‌رو واجب می‌كند. 📚 بحارالأنوار: ج۷۵، ص۴۰۱ ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇🧡𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
968_56582604842832.mp3
8.9M
اهمیت دعاوعبادت قسمت اول 🔻احیای نهضت دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
🔺منابع مخالفان از سقوط شهرک مهم و استراتژیک الحاضر در محور جنوب حلب خبر می‌دهند 🔸 در صورت تایید این خبر خط اصلی دفاع از جنوب حلب سقوط کرده است. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رژیم صهیونیستی روی سوریه متمرکز می‌شود. 🎙 دکتر احمد زارعان، کارشناس مسائل غرب آسیا: 🔹 هدف رژیم صهیونیستی در فاز اول ایجاد بحرانی امنیتی در سوریه به صورت اشغال بخشی از استان حلب و شهادت نظامیان است، که این فاز هم اکنون شروع شده. 🔸 و در فاز دوم، هدف آنها تکرار تجربه لبنان، یعنی هدف قرار دادن مراکز راهبردی و حذف عناصر موثر سوریه و آسیب رساندن به مراکز مستشاری جمهوری اسلامی در این کشور است. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج) 🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای ✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم. 📽 مطلب مرتبط: اینگونه دعای فرج بخوانید 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مأموریت بزرگ حضرت بقیة‌الله(عج) ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنبال الگو برای خود و فرزندانتان هستید؟ 📣 این دو دقیقه را از دست ندهید اگر 👇👇 ⁉️ دنبال الگوی احسان به والدین می‌گردین؟ ⁉️ دنبال الگوی نماز اول وقت می‌گردین؟ ⁉️ دنبال الگوی رعایت حق‌الناس می‌گردین؟ ⁉️ دنبال الگوی دوری از خودنمایی می‌گردین؟ ⁉️ دنبال الگوی شجاعت می‌گردین؟ 🔰 برشی از سخنرانی حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۲۷آبان، سالروز شهادت شهید مهدی_زین‌الدین 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
♨️ شروع سخنرانی شیخ نعیم قاسم اگر بخواهند دوباره جنگ را بر ما تحمیل کنند، آماده هستیم برای جنگ اگر رژیم صهیونیستی بر ما تحمیل کند، آماده هستیم من دستور حرکت نیروهای حزب الله به جنوب صادر می کنم ما تکرار کردیم که جنگ نمی‌خواهیم، ​​اما می‌خواهیم از غزه حمایت کنیم و اگر اشغالگران مجبور به جنگ شوند، آماده جنگ هستیم. ♨️شیخ نعیم قاسم: توافق زیر نظر حاکمیت لبنان است و ما با آن موافقت کردیم و مقاومت در میدان قوی است و سر ما بالا است. اگر توافق نقض شود، ارتش لبنان عهد بسته کنار ما باشد ♨️شیخ نعیم قاسم: اعلام می‌کنم که در نتیجه نبرد قدرتمندان، ما با پیروزی بزرگی روبرو هستیم زیرا مانع از بین بردن حزب‌الله توسط دشمن شدیم، زیرا مانع از تضعیف مقاومت شدیم و دشمن مجبور شد. تا برای مخاطبانش بهانه بیاورد. شکست از همه طرف این دشمن را احاطه کرده است، توافقی برای توقف آتش‌بس و تجاوز حاصل شد و این توافقنامه یک معاهده جدید نیست، بلکه یک برنامه اقدامات اجرایی برای قطعنامه 1701 است ، و تمرکز توافق در جنوب رودخانه لیتانی است. هماهنگی بین مقاومت و ارتش لبنان برای اجرای توافق در سطح بالایی قراردارد ♨️شیخ نعیم قاسم: از جمهوری اسلامی ایران، رهبر امام خامنه ای که حامی، هدایت و حمایت از رویکرد امام خمینی (ره)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید حاج قاسم سلیمانی، بنیانگذار و سازنده و حمایت کننده هستند و از مردم دلسوز ایران، تشکر می کنیم. از مذاکره کننده سیاسی مقاومت، نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان، از نخست وزیر نجیب میقاتی به خاطر کارش، از رهبری ارتش و نیروهای امنیتی و رسانه های محترم تشکر فراوان دارم. 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
به وقت رمان عشق در یک نگاه😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه 💗 قسمت54 بعد از مطب دکتر ،سوار ماشین شدیم ورفتیم دارو خونه ،نسخه ای که دکتر داده بود و دارو بگیریم زهرا: نرگس جان ،نسخه رو بده من برم دارو رو بگیرم - نه خودم میرم ،بد جایی وایستادی،تو باش اگه افسر اومد جریمه ات نکنه زهرا: باشه، مواظب خودت باش رفتم دارو خونه نسخه رو تحویل دادم ،نشستم تا اسممو بخونن چشمم به یه پستونک زنجیری افتاد گوشیم زنگ خورد ،زهرا بود - جانم آجی زهرا: نرگس جان اون سمت افسر اومده بود، اومدم این سمت خیابون -: باشه عزیز & خانم اصغری - زهرا جان صدام زدن ،فعلن - ببخشید ،اون پستونگ آبی ،زنجیر داره هم اگه میشه بزاری حساب میکنم پستونکو تو دستم گفتم از این ور خیابون به زهرا نشون میدادم از خیابون داشتم رد میشدم که یه دفعه یه ماشین اومد سمتم ------------------------------------- راوی زهرا: - تو ماشین منتظر نرگس شدم ،دیدم از داروخونه اومده بیرون داخل دستش یه چیزی آویزون بود و میخندید و نشونم میداد نفهمیدم چی بود یه دفعه یه ماشین زد به نرگس یا حسین یا حسین بدو بدو خودمو رسوندم بالا سرش - نرگس ،نرگس اجی بلند شو خداایاااا یکی زنگ بزنه آمبولانس بیاد کل ملت دورمون جمع شده بودن بعد ده دقیقه آمبولانس اومد همراهشون رفتم شماره جواد و گرفتم - الووو جوااادد جواد: زهرا چی شده، چرا گریه میکنی - جواددد نرگسس جواد: نرگس چی شده ؟ شمرده حرف بزن - جواد نرگس تصادف کردم جواد: یا فاطمه زهرا ،الان کدوم بیمارستانی - نمیدونم ،تو راهیم جواد : باشه رسیدی خبرم کن کدوم بیمارستان رفتین ،من خودمو میرسونم - باشه بعد از رسیدن به بیمارستان ،نرگس و بردن اتاق عمل منم آدرس و واسه جواد فرستادم ،ازش خواستم بره به مامان و بابا خبر بده چون خودم نمی دونستم چه جوری بگم بعد نیم ساعت جواد به همراه مامان و بابا اومدن مامان همینجور خودشو میزد و میاومد گریه ام شدت گرفت رفتم تو بغل مامان - ماماااان همش تقصیر من بود ای کاش من میرفتم دارخونه ای کاش اصلا نمیرفتم اون سمت خیابون مامان: زهرا آروم تر حرف بزن چه خاکی به سرمون شد نزدیک دو ساعت عمل طول کشید بعد دوساعت دکتر اومد بیرون همه رفتیم سمتش بابا: اقای دکتر ،دخترم چه طوره؟ دکتر: متاسفم ،به خاطر ضربه ای که به سرش خورد خونریزی داخل کرده بود،نتونستیم نجاتش بدیم ،بچه هم وضعیت خوبی نداره مامان بیچاره از حال رفت و منم داشتم دیونه میشدم اصلا باورم نمیشد که نرگس رفته باشه بابا هم میزد تو سرش اوضاع خوبی نبود نرگس و از اتاق بیرون منم دویدم سمتش - نرگسم پاشو ،نرگس خواهری حسین تو رو میخواد ،پاشو نرگسی نرگسی مگه نگفتم حق نداری بری مگه نگفتم از حسینت مراقبت نمیکنم نرگس پاشو ،پاشو مامان از حال رفته پاشو بابا رو نگاه کن داره تو سرش میزنه نرگس بابا دق میکنه جواد اومد سمتم و بغلم کرد من هی میزدم تو سینه اش - ولم جوااادجوااد آجی مو دارن میبرن جواد جواد بزار برم جلوشونو بگیرم نرگسم نباید حسینشو تنها بزاره اینقدر جیغ و داد زدم که از هوش رفتم ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
وقت ?🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 عشق در یک نگاه💗 قسمت55 چند ساعتی بیهوش بودم و به زور چشمامو باز کردم روی تخت دراز کشیده بودمو به دستم سرم وصل بود جواد اومد سمتم جواد: خوبی زهرا جان ملافه رو کشیدم روی سرمو گریه میکردم یاد حرف دکتر افتادم دکتر گفته بود حسینم حالش خوب نیست از تخت بلند شدم جواد: چیکار میکنی زهرا ، سرمت هنوز تمام نشده سرمو از دستم کشیدم بیرون و خون از دستم روی زمین میریخت دستمو گذاشتم روی جای سرمو رفتم از اتاق بیرون جوادم همراهم میاومد جواد : چیکار میکنی زهرا ،این کارا چیه ؟ رفتم سمت بخش نوزادان از پشت شیشه ها دنبال حسینم میگشتم - جواد حسین کجاست ؟ جواد: بردنش اتاق مراقبتهای ویژه - منو ببر پیشش جواد: زهرا جان از دستت داره خون میاد بریم پیش پرستار ( سرش داد کشیدم): گفتم منو ببر پیش حسین جواد : خیلی خوب ،آروم باش. بریم رسیدیم به یه اتاق ،خواستم برم داخل نزاشتن از پشت شیشه نگاهش میکردم یه عالم دستگاه و اکسیژن بهش وصل بود - الهی بمیرم برات - جواد بریم بهشت زهرا جواد: زهرا جان ،خانومم چرا اینجوری میکنی با خودت! - جواد تو رو خدا بریم بهشت زهرا جواد: اول بریم دستتو به پرستارا نشون بده ،چشم هر جا خواستی میبرمت پرستار ضخم دستمو پانسمان کرد و رفتیم سمت بهشت زهرا از ماشین پیاده شدم و دویدم سمت مزار حسام خودمو انداختم روی سنگ قبرش - دلت نسوخت واسه نرگس دلت واسه تنهایی هاش نسوخت دلت واسه آغوش گرفتن بچش نسوخت میگن شهدا زنده ان ،یعنی تو دیدی پر پر شدن نرگس و دم نزدی دیدی اون دستگاه هایی که دور بچه ات و حلقه زده بودن و چیزی نگفتی این رسم عاشقی نیست اقا حسام عشق یعنی برای معشوق جان دادن ولی تو فقط تماشا کردی تماشای درد کشیدن نرگس و اقا حسام تو رو به همون خانمی که براش رفتی بجنگی قسم تو رو به عشق نرگس به خودت قسم حسین و نبر به حسین کمک کن حسین و برای من بزار جواد کنارم بود و گریه میکرد بعد از مدتی حالم یه کم بهتر شده بود رفتیم سمت بیمارستان یه دقیقه هم نمیتونستم از حسین جدا بشم حتی خاکسپاری نرگس هم نرفتم نمیتونستم امانتی و که بهم سپرده بود و تنها بزارم بعد چند روز ،دستگاه هارو از حسین جدا کردن ،حالش خوب شده بود ولی به خاطر زود دنیا اومدنش باید چند وقت دیگه هم تحت مراقبت قرار میگرفت مامان و بابا هر روز میاومدن بیمارستان و ازم میخواستن برم خونه استراحت کنم ولی من نمیرفتم و میگفتم حالم درکنار حسین خوبه یه روز جواد اومد بیمارستان برام غذا و لباس آورده بود نشست کنارم - جواد جواد: جانم - نرگس ، میدونست که میخواد بره ،اما من دیونه باورم نکردم نرگس حسین و سپرد دست من جواد میخوام حسین و پیش خودم نگه دارم اجازه میدی ؟ جواد ( اشک تو چشماش جمع شد): چرا که نه ( سرمو گذاشتم رو شونه اش) : تو خیلی خوبی بعد از یه هفته ،حسین کاملا حالش خوب شد و از بیمارستان مرخصش کردیم از جواد خواستم اول بریم بهشت زهرا حسین توی بغلم آروم آروم خوابیده بود بود! رسیدیم بهشت زهرا همراه جواد حرکت کردم سمت مزار نرگس نشستم روی زمین حسین و گذاشتم روی خاک - نرگسی ،خواهرم شرمنده که دیر اومدم ،دلم نمیخواست بدون حسینت بیام پیشت نرگسی بوش کن نرگس حسین مثل تو آرومه ،آروم آروم مثل خودت ،از تنهاییش شکایت نمیکنه خواهری ،رسیدی به معشوقت ؟ نرگسی ،دعا کن حسین و اونجوری که تو و اقا حسام میخواین بزرگش کنم دعا کن بعدش رفتیم سمت مزار اقا حسام - اقا حسام دستتون درد نکنه ،حسین و بخشیدین به من اقا حسام، شرمنده ام به خاطر اون حرفا حلالم کنین یه هفته بعد یه مهمونی ساده گرفتیم و رفتیم سر خونه زندگیمون با ورود حسین به زندگیمون ،زندگیمون رنگ و بوی جدیدی گرفته بود حسین هر سال که بزرگتر میشد چهره اش شبیه حسام میشد و اخلاقش شبیه نرگس بعد از مدتی خدا به ما یه دختر داد اسمشو گذاشتیم زینب حسین و زینب ،اینقدر با هم خوب بودن که یه لحظه از هم جدا نمیشدن امروز حسین هفت سالش شده و زینبم ۴ سال اولین روز مدرسه رفتن حسین بود همه سوار ماشین شدیم و اول رفتیم سمت بهشت زهرا حسین اول رفت سرخاک نرگس ،یه کم حرف زد ،بعد رفت سمت مزار حسام نرگس جان ،اقا حسام ،ببینین حسینتون چه اقایی شده برای خودش ممنونم که حسین و به ما هدیه دادین ••••• 🍁نویسنده: فاطمه_ب🍁 🔶پایان🔶 • • دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق 51.mp3
10.69M
ارتباط_موفق ۵۱ 🌠 عالَم دنیا را، عالَم ملکوت است که اداره می‌کند! چنانچه رابطه‌ی شما با عالَم ملکوت و بالاتر از آن در صلح، رفاقت، و عشق می‌گذرد؛↓ 🕊 قلب اهل دنیا نیز، با شما در صلح خواهد بود! ☜ چگونه می‌توان با ملکوت و بالاتر از آن، در صلح بود؟ استاد_شجاعی 🎤 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚✨ السلام_علیک 🌼✨ یا اباصالح المهدی 💚✨تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد 🌼✨سبب وصل به دلدار مهیا گردد 💚✨دمد از خاک ، گل و سبزه به یُمن قدمت 🌼✨آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد 💚✨چشمها منزل خورشید جمال تو شود 🌼✨عالمی خیره به تو ، غرق تماشا گردد 💚✨یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب 🌼✨غرق در حسن رخ یوسف زهرا گردد 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝ ─
☀️ نسیم_حدیث ☀️ 💎امام صادق عليه السلام: درختان ميوه را قطع نكنيد، كه خداوند بر سر شما عذاب فرو مى ريزد 📚ميزان الحكمه ج5 ص481 📎 با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇 ╔═.🍃.═══════╗ 🆔@Basaerr313 ╚═══════.🍃.═╝