#معرفیکتاب
نام کتاب: اسم تو مصطفی ست📚
نویسنده: خانم راضیه تجار✍
انتشارات : روایت فتح
تعداد صفحات : 272🗒
خلاصه ای از کتاب:
کتاب اسم تو مصطفاست زندگی نامه داستانی مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید صدرزاده است که به همت خانم راضیه تجار گردآوری شده است .
راوی در کتاب اسم تو مصطفاست ضمن معرفی مصطفی و خانواده او ، به بیان فعالیتهای مصطفی در بسیج در دوران جوانی و دفاع از انقلاب و حضورش در جریان فتنه سال ۸۸ و مجروحیتی که در این خصوص برایش به وجود آمده پرداخته ، سپس نحوه آشنایی مصطفی با فتنه داعش در عراق و سوریه و تلاش مصطفی برای حضور جهت دفاع از حریم آلالله را بیان میکند .
از نکات قابل تأمل در زندگی شهید مصطفی صدرزاده ، جدّیت در انجام کارهای فرهنگی و تربیتی برای نوجوانان ، ارادت به شهدا بخصوص شهدای گمنام و همچنین اصرار در تهیه و استفاده از رزق حلال است . تا حدی که باعث میشود شهید علی رغم دانشجو بودن به کار گاوداری بپردازد .
از دیگر نکتههای جالب در زندگی شهید مصطفی صدرزاده اصرارش برای حضور در صحنه نبرد با داعش و دفاع از حریم اسلام است . با توجه به این که مصطفی سربازی نرفته و اجازه خروج از کشور را نداشته ، با رفتن او به سوریه موافقت نمی شود لذا تصمیم می گیرد از طریق فاطمیون خود را به سوریه برساند .
در سوریه به لحاظ نبوغ و شجاعتی که از خودش بروز میدهد مسئولیت تعدادی از رزمندگان افغانی را به عهده گرفته و موفق به آزادسازی مناطق مهم و استراتژیکی از خاک سوریه میگردد که ضمن مورد تقدیر و تمجید قرار گرفتن
#معرفیکتاب
نام کتاب : ابووصال📚
نویسنده : خانم محدثه علیجان زاده روشن✍
انتشارات : شهید کاظمی
تعداد صفحات : 136🗒
خلاصه ای از کتاب💌:
این کتاب نیم نگاهی به زندگی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان دارد.
این اولین کتاب از مجموعه مدافعان حرم انتشارات شهید کاظمی است.
شهید محمد رضا دهقان امیری 26 فروردین ماه سال 1374 در تهران دیده به جهان گشود . محمد رضا از نسل چهارم فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید .
محمد رضا دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود . از صفات بارز اخلاقی محمدرضا می توان به خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد.
در تاریخ 21 آبان ماه سال 1394 با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم الحرام در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید و در تاریخ 25 آبان در امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد🤍🕊
@Baserat_Amar_varrr🌿✨
#معرفیکتاب
نام کتاب: پناه حرم📚
نویسنده: خانم کبری خدابخش دهقی✍
انتشارات: دارخوین
تعداد صفحات: 152🗒
خلاصه ای از کتاب :
کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما ، جوان دهه هفتادی ، شهید مدافع حرم مجید قربانخانی است . بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن است .
او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده ، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم ها با آن درگیر هستند . از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش ...
اما بخش دوم زندگی او، عنایتی است که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند ، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم ...
مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش است ، اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش .
قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب است.
#معرفیکتاب
نام کتاب: آخرین نماز در حلب📚
نویسنده: آقای مومن دانشگر✍
انتشارات: شهید کاظمی
تعداد صفحات : 176🗒
خلاصه ای از کتاب:
این کتاب در رابطه با شهید دهه هفتادی اهل سمنان ، شهید عباس دانشگر است که از زبان پدر وی روایت شده است.
عباس دانشگر سال ۹۰ با رتبه ای خوب در رشته ی مهندسی کامپیوتر قبول شد اما به خاطر عشق و علاقه اش به سپاه پاسداران ، راهی دانشگاه امام حسین (ع) شد و سال ۹۵ در سوریه به شهادت رسید .
#معرفیکتاب
نام کتاب : داستان بهنام📚
نویسنده : آقای داوود امیریان✍
انتشارات : نشر شاهد
تعداد صفحات : 159🗒
خلاصه ای از کتاب :
داستان درباره شهید بهنام محمدی راد ، نوجوان سیزده ساله خرمشهری است که با آغاز جنگ تحمیلی و حمله عراق به خرمشهر، به دفاع از شهر بر می آید و سرانجام نیز به شهادت می رسد .
در این کتاب ، ضمن بازگویی داستان ، تصویری از خرمشهر در آغاز تهاجم عراق نیز اوضاع مردم بی دفاع این شهر منعکس شده و از فداکاری های جوانان و نوجوانان این شهر در دفاع از شهر سخن رفته است .
#معرفیکتاب
نام کتاب : حلوای عروسی📚
نویسنده : خانم فاطمه دانشور جلیلی✍
انتشارات : روایت فتح
تعداد صفحات : 200🗒
خلاصه ای از کتاب :
شهید مرادی کمی قبل از جنگ نامزد میکند و سه ، چهار ماه بعد از شروع جنگ هم به شهادت میرسد.
ایشان در آخرین نامه ای که به خانواده نوشته بود ، از مادر میخواهد مقدمات مراسم عروسی اش را مهیا کند . مادر هم وسایل پخت شام عروسی را تهیه میکند و حتی با یکی از همسایهها صحبت میکند تا خانه اش را برای برگزاری جشن ازدواج در اختیار آنها بگذارند ، اما در همین حین خبر شهادت محمدرضا را میشنود .
ناخواسته همه وسایلی که برای مراسم ازدواج پسرش تهیه کرده بود صرف مراسم شهادت محمدرضا میشود .
#معرفیکتاب
نام کتاب : من کاوه هستم📚
نویسنده : آقای علی اکبری مزدآبادی✍
انتشارات : یا زهرا سلام الله علیها
تعداد صفحات : 199🗒
خلاصه ای از کتاب :
این کتاب کتابی است پیرامون شهید محمود کاوه .
در این کتاب شخصیت کاوه و شیوه زندگی او در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی پیوستن به سپاه پاسداران ، آموزش ، حفاظت ازبیت امام ، اعزام به جبهه غرب ، چرایی تشکیل تیپ ویژه شهداء و عملیات های انجام شده توسط این تیپ مورد بحث قرار می گیرد .
شهید کاوه از فرماندهان دفاع مقدس بود که در سال ۱۳۴۰ متولد و در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید . مبارزات و رشادت های کاوه پیش از انقلاب از جمله خاطرات و مستندات جذاب زندگی اوست .
اما در سال های مربوط به جنگ ، او را به عنوان یکی از جوان ترین فرماندهان سپاه پاسداران معرفی می کنند که فرماندهی تیپ ویژه شهدا به او سپرده شد . با برنامه ها و طرح و نقشه های شهید کاوه بود که این تیپ به یک لشگر موفق ارتقا پیدا کرد . شهید کاوه بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ در کنارش در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید .
#معرفیکتاب
نام کتاب : راز کانال کمیل📚
نویسنده : موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ✍
انتشارات : شهید ابراهیم هادی
تعداد صفحات : 152🗒
خلاصه ای از کتاب :
کتاب راز کانال کمیل روایتگر پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه می باشد .
بخشی از کتاب : 📃
عصر بود که صداهای عجیبی از بیرون کانال شنیدیم . بچهها از بیرون کانال خبر نداشتند . تنها با فاصلههای کم ، صدای یا زهرا (س) و یا حسین (ع) و یا مهدی (عج) به گوش میرسید . چند نفر توانستند از لبه بالای کانال خبر بیاورند . قضیه همان بود که فکر میکردیم .
این صدا از مجروحانی که در میدان مین جا مانده بودند شنیده میشد . آنها از درد ناله میکردند و چند لحظه بعد ... صدای یک گلوله .
تک تیراندازهای دشمن از روی خاکریزها جلو آمده و مشغول شکار بودند . معرکه عجیبی بر پا بود . زدن مجروحان نیمه جان افتاده در میدان ، تفریح تک تیراندازهای بعثی شده بود . ابتدا یک ناله بی رمق یا زهرا (س) ، بعد صدای تیر و پس از آن خنده مستانه بعثیها ...
نیروهای محاصره شده در کانال ، با شنیدن هر صدای تیر ، انگار قلبشان از جا کنده میشد . آنها در نهایت خشم و حسرت ، تنها مُشت بر دیوار کانال میکوفتند . خاموش شدن ناله مجروحان را میشنیدند ، اما کاری از دستشان بر نمیآمد . این سخت ترین لحظات برای بچههای کمیل بود .
#معرفیکتاب
نام کتاب : دهلیز انتظار📚
نویسنده : آقای حمید حسام✍
انتشارات : شهید کاظمی
تعداد صفحات : 64🗒
خلاصه ای از کتاب :
ستار ابراهیمی ، فرمانده گردان پیاده ای است که در میانه جنگ قایقش نزد غواصهای خط شکن ، آن سوی اروند رود میرسد و بعد از یک روز نبرد در ساحل عراق ، مجبور میشود به عقب برگردد و به ناچار ، داخل یک کشتی در فاصله ای نزدیک ساحل دشمن ، پنهان میشود .
این کتاب ، روایت تنهایی و رهایی این فرمانده آسمانی است که به کوشش ستاد کنگره شهدای استان همدان تدوین شده است .
#معرفیکتاب
نام کتاب : بیست سال و سه روز📚
نویسنده : خانم سمانه خاکبازان✍
انتشارات : روایت فتح
تعداد صفحات : 216🗒
خلاصه ای از کتاب :
کتاب بیست سال و سه روز زندگی داستانی شهید مصطفی موسوی را روایت می کند .
شهید سید مصطفی موسوی که جوانترین شهید مدافع حرم ایرانی است در تاریخ 18 آبان ماه 1374 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و تنها 3 روز پس از قدم گذاشتن به سن 20 سالگی در تاریخ 21 آبان ماه 1394 در سوریه ، جام شهادت را نوشید .
شهید سید مصطفی موسوی که از نسل دهه 70 بود ، بر خلاف خیلی از هم نسلهایش ، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود ، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند .
شهید سید مصطفی موسوی بسیار شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش ، شعله ور شد .
#معرفیکتاب
نام کتاب : دا📚
نویسنده : خانم سیده زهرا حسینی✍
انتشارات : سوره مهر
تعداد صفحات : 900🗒
خلاصه ای از کتاب :
خانم حسینی در آن زمان دختر هفده ساله ای بوده و گوشه ای از تاریخ جنگ را بازگو میکند که غالباً به اشغال و فتح خرمشهر مربوط میشود .
حسینی در این کتاب ، خاطرات خود از روزهای آغاز مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئی ترین موارد روایت میکند تا آنجا که این گونه جزیی نگری و بیان لحظه به لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند ؛ حال آنکه این کتاب سراسر مبتنی بر رویدادهای واقعی و خاطرات حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست.
راوی در آن روزها تنها 17 سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است ؛ خاطراتی که راوی حدود 20 سال آنها را درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد .
در این کتاب ناگفته هایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آنها حرف نزده است .
#معرفیکتاب
نام کتاب : غواص ها بوی نعنا می دهند📚
نویسنده : آقای حمید حسام✍
انتشارات : شهید کاظمی
تعداد صفحات : 106🗒
خلاصه ای از کتاب :
کتاب غواص ها بوی نعناع می دهند ، روایت داستانی 72 غواص لشکر انصارالحسین(ع) استان همدان است که در روز چهارم دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی کربلا4 حماسه آفریدند . این روایت براساس خاطرات بازماندگان حادثه و شاهدان عینی در قالب داستان به همت حمید حسام به نگارش درآمده است .
بخشی از کتاب📖 :
خودم را غلتاندم روی سیم خاردارها و خورشیدی ها و درد را تحمل کردم و فقط دعا می کردم لباس های غواصی ام زیاد پاره نشود و آن آر پی جی زن عراقی بیاید لب سنگر و در تیررس من . کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چند جای بدنم گُر گرفت و سوخت و سنگین شدم و با صورت افتادم روی باتلاق .
آمدم دست راستم را ستون بدنم کنم و بلند شوم که یک نارنجک آمد افتاد کنار زانوی چپم ، توی گِل . فقط توانستم صورتم را برگردانم و انفجار را بشنوم و آن گر گرفتگی باز بیاید... آسمان و زمین و خط سرخ تیرها و آتش دور سرم می چرخیدند و من خودم می گفتم چیزی نیست و صلوات می فرستادم و بو می کشیدم ، تا باز بوی نعنا بیاید...