eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
217 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
❤️رمان نرگس و لاله❤️ #پارت_سوم✨ مدام به خودش نگاه میکرد. آنقدر برایش تازگی داشت که با چادر نرگس سر
💙رمان نرگس و لاله💙 به این نتیجه رسیدند که بهانه ی قابل قبولی برای نرگس بیاورند تا نرگس در این مهمانی شرکت نکند ، البته مد نظرشان بود که در فرصت مناسب دلیل مخالفت شان را برای نرگس شرح دهند✍. نرگس اول ناراحت شد ؛ اما وقتی با ناراحتی و عذرخواهی بابا مواجه شد به او گفت: +نرگس:باباجون ناراحت نباش ، فردا کادوی لاله رو با خودم میبرم مدرسه و اونجا تقدیمش می کنم✨😄 بابای نرگس از اینکه دخترش شرایط پیش امده را درک کرده ، خوشحال شد و از نرگس تشکر کرد🤗🙏 🔅فردای روز جشن : لاله از دست نرگس دل خور بود؛ اما نرگس با عذرخواهی و توضیح درباره ی دلیل نرفتنش کمی از ناراحتی لاله کم کرد و وقتی کادوی تولد را به لاله تقدیم کرد ، تمام دلخوری او برطرف شد😝. وقتی لاله کاغذ کادو را کنار زد و دید کادوی تولدش یک چادر قشنگ است ، با ذوق نرگس را بغل کرد🫂. لاله چادرش را سرش کرد و دور خودش می چرخید🕊. آن قدر خوشحال بود که با چادر سر کلاس نشست. حتی وقتی زنگ رفتن به خانه به صدا در آمد با چادر رفت📣. ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🕊نرگس و لاله🕊 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr