🍊 رمان نرگس و لاله🍊
#پارت_49
مامان لاله بلند شد و رفت چای آورد☕️ ☕️
مامان نرگس هم استقبال کرد و با میل ، چای را گرفت و گفت :
+ مامان نرگس : الآن چایی میچسبه😋😂
_ مامان لاله : واقعا😂
مادر نرگس که فضا را مناسب دید گفت :
+ مامان نرگس : خانوم گل یه سوال بپرسم ناراحت نمی شی؟🙃
_ مامان لاله : چه سوالی ؟🧐
+ مامان نرگس : اگه بگم چه سوالیه که سوالم رو پرسیدم بدون اینکه شما اجازه داده باشید😂
- مامان لاله : باشه بپرس😂 ولی اگه دوست نداشتم جواب نمیدم🥲
+ مامان نرگس : باشه ، منطقی و قابل درکه ، و اما سوال ، خانومی شما چرا از حجاب بدت میاد؟🙂
مامان لاله اخم کرد👀
+ مامان نرگس : به خدا هیچ منظوری ندارم فقط کنجکاو شدم💁🏼♀
اگه دوست ندارید جواب ندید☺️
مامان لاله چند لحظه اخم کرد و گفت : .....
ادامه دارد ...
کپی ممنوع❌
برای خواندن ادامه ی #رمان 🍧 نرگس و لاله 🍧 به کانال زیر بپیوندید🥺👇🏻
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr