🌹👈چرا بعضيها نماز نميخوانند؟
يكي از دوستانم سبب نماز خواندن اش را چنين بيان ميكند . بسيار ساده وآسان به نماز آمدم.
🌺🌸روزي در صنف نشسته بودم مضمون علوم ديني داشتيم
معلم وقتي در صنف داخل شد از شاگردان سؤال کرد..
*به نظر شما چه کسانی نماز نمی خوانند*؟
👈شاگرد اولي از روی معصومیت گفت:
(کسانی که مرده اند نماز نميخوانند )
شاگرد دومی از روی ندامت گفت: (کسانی که نماز خواندن بلد نیستند نماز نميخوانند )
بچه سومی از جايش بلند شد وجواب معقولی داد گفت:
(کسانی که مسلمان نیستند نماز نميخوانند)
همين قسم چهارمی هم گفت:
(کسانی که کافر هستند نماز نمی خوانند).
به ترتيب پنجمی گفت:
(کسانی که از الله جل جلاله نمی ترسند نماز نمی خوانند ).
تمام شاگردان نظريات شان را گفتند : ولی من به فکر فرو رفتم
كه من جزء کدام گروه هستم؟
(۱)- آیا من مرده ام ؟
نخير !
(۲)- آیا من نماز بلد نیستم؟
بلد هستم
(۳)- آیا من مسلمان نیستم ؟
الحمداللّٰه كه هستم .
(۴)- آیا من از پروردگارم نمی ترسم؟
ميترسم.
(۵)- آیا مگه من کافرم ؟ نعوذباللّٰه
🌺🌸پس چرا نماز نميخوانم ؟.
باخود گفتم : خوب اگر شب اول قبر از پيش ات سوال كند كه
زنده بودي .
نماز بلد بودي .
مسلمان بودي .
از خداوند ميترسيدي .
پس چرا نماز نميخواندي ؟
🌺🌸چي جواب ميدهي ؟ يك تكان خوردم واز همان روز تصميم گرفتم كه اصلاً ديگر نمازم را ترك نكنم .
👈فقط يك تصميم جدي ميخواهد
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لباسهای جدیدتان را با برکت کنید...
👤حجت الاسلام رفیعی
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌺
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 اگه اعصاب بچه نداری، به «بهشت» فکر هم نکن !
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا انسان لحظهی مرگ، اهل بیت علیهمالسلام را میبیند؟
🎙 #استاد_عالی
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
هدایت شده از ◉✧بَــصیرَت؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این دوربین مخفی را حداقل یکبار در عمرتون باید ببینید
🔹 همه این کلیپ رو تا آخر ببینن،
🔹 دختــر دارا ببینن،
🔹 خواهر دارا ببینن،
🔹 غیرتیا ببینن،
🔹 ایرانیا ببینن ...
🔹 چقدرمدیون شهیدان
🔹 و خانواده های معظم شهیدان هستیم
دلتون شکست منم دعا کنید😭😭😭😭😭
#اَللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
#نشربدید_صدقهجاریه
🔴 منتظر واقعی
🔵 منتظر واقعی آن کسی هست که اگر امشب به او بگویند ، امسال سال ظهور است، و فردا به او بگویند هزار سال دیگر هم امام زمان ظهور نمی کند، ذره ای در فعالیت هایش تاثیری نداشته باشد.
🔹 ما باید تکلیف خود را انجام دهیم، نتیجه با خداست.
#امام_زمان
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
سه نفر هستند
که از هر دری بخواهند
وارد بهشت میشوند.🌸🌷🌸
🌸🌷کسی که خوش اخلاق باشد
🌸🌷کسی که هم در خلوت
هم در حضور مردم
از خدا بترسد.
🌸🌷کسی که جر و بحث
را رها کند
حتی اگر حق با او باشد.
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
#باهم_مهربان_باشیم
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...*
*میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟*
*چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟*
*چرا زندگيها بركت داشت؟*
*چرا عمرشون طولانی بود؟*
*چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به دادههایت شکر.*
*نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.
*موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.*
*موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو میشستن، جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچه هایش غصه نخورن*
*اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
*به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه،*
*به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...*
*خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط با خواندن دعا*
*مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن 🙏
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
◉✧بَــصیرَت؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
✨💙 رمان نرگس و لاله💙✨ #پارت_پانزدهم به همین خاطر تصمیم گرفت فعلا درباره ی سجاده چیزی به خانواده اش
🦋 رمان نرگس و لاله🦋
#پارت_شانزدهم
مدتی گذشت....
اشتیاق لاله برای نماز بیشتر شده بود و دلیل این اشتیاق ، تشویق ها و رفتار محبت آمیز مادر نرگس بود😙
چون لاله هر چند وقت به منزل نرگس اینا می رفت و درس هایشان را با هم میخواندند📚.
مادر نرگس هم گاهی در درس ها به آن ها کمک میکرد . و چون لاله سوال هایی از نماز می پرسید ، متوجه شده بود که لاله اطلاعات چندانی درباره ی نماز ندارد و احتمالا نماز خواندن را بلد نیست. به همین دلیل تصمیم گرفت که لاله را با نماز و فایده های آن آشنا کند🤝
رفتار های مهربانانه ی مادر نرگس هر روز لاله را مشتاق تر می کرد😻
مادر نرگس وقتی اشتیاق لاله را دید با زیرکی پیشنهادی به لاله و نرگس داد و آن پیشنهاد این بود که به لاله و نرگس گفت :
_ مادر نرگس : من میخوام یه مسابقه درباره ی نماز بین شما دو نفر برگزار کنم ، هر دفعه که لاله جان به منزل ما بیاد من مقداری از نماز رو به شما آموزش میدم😊
البته میدونم که هر دوی شما نماز رو به خوبی بلد هستید😄
اما چون میخوام بین شما دو تا مسابقه سختی برگزار کنم. ( بچه ها نگاهی به هم کردند و گفتند وای)
_ مادر نرگس : فکر کردید الکی بهتون جایزه میدم؟😂 باید تلاش کنید تا بتونید از من جایزه بگیرید🎁
به خاطر سختی مسابقه بهتره که اول به شما نماز رو آموزش بدم😁.
بچه ها هم پذیرفتند.👥🖐
لاله خیلی خوشحال بود چون هم نماز را یاد میگرفت و هم برای جایزه گرفتن سعی خودش را می کرد💪.
ادامه دارد...
کپی ممنوع❌
برای خواندن ادامه ی #رمان 🍓 نرگس و لاله 🍓 به کانال زیر بپیوندید🥺
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🍁 رمان نرگس و لاله 🍁
#پارت_هفدهم
از آن روز به بعد هر وقت لاله به منزل نرگس اینا می رفت با دقت به آموزش های مادر نرگس گوش میداد و آن ها را یادداشت میکرد✍ و در منزل تمرین میکرد📃
مادر نرگس هم با دقت با لاله برخورد میکرد که نکند نرگس متوجه بشود که لاله تازه دارد این مطالب را یاد میگیرد.
بعد از مدتی بچه ها وضو گرفتن و نماز خواندن را یاد گرفتند📿 مادر نرگس درباره ی نماز از بچه ها سوالاتی پرسید و بعد هر کدام از بچه ها جلوی مامان نرگس وضو گرفتند و یک نماز چهار رکعتی خواندند.
بعد از نماز مادر نرگس تسبیحات حضرت زهرا را به بچه ها یاد داد✨
حالا وقت چی بود؟ بله ، جایزه.🤤 پس مادر نرگس جایزه ها را داد🎁
جایزه هر کدام از بچه ها یک چادر نماز قشنگ با یک جامدادی خوشگل و یک عطر خوش بوی کوچولو برای توی سجاده و مسواک و خمیردندان بود🤩🥳
مامان نرگس از فواید عطرزدن و مسواک زدن قبل از نماز هم به بچه ها توضیحاتی داد🗣
دخترها خوشحال بودند👭 لاله خوشحال تر از نرگس ؛ چون هم نماز خواندن را یاد گرفته بود و هم جایزه اش را گرفته بود.
روزها میگذشت....
ادامه دارد..
کپی ممنوع❌
برای خواندن ادامه ی #رمان 🎶 نرگس و لاله 🎶 به کانال زیر بپیوندید🥺
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
💜 رمان نرگس و لاله 💜
#پارت_هجدهم
روزها میگذشتند...
تا اینکه یک شب لاله با خانواده اش به یک مهمانی فامیلی دعوت شد🎊🪅 وقتی شب شد و میخواستند برای مهمانی اماده بشوند ، با وجود تاکیدهای پی در پی مادر ، لاله همه اش دست دست میکرد .
جیغ مامان بلند شد که لزاله عجله کن داره دیر میشه😫
پاشو اماده شو😡
اما لاله آهسته آهسته با انجام بعضی از کارها خودش را مشغول میکرد تا وقت بگذرد🕙
وقتی همه عجله داشتند و نگران دیر رسیدن بودند ، لاله به اتاقش رفت و از بین لباس هایش لباسی را انتخاب کرد که قبلا روسری و ساق دستش را با آن ست کرده بود ، همان خریدهایی که به مادرش نشان نداده بود ، با یک مدل قشنگ هم روسری اش را درست کرد🧕🏻
و بعد مثل نرگس چادرش را سر کرد . پدر و مادر لاله داخل ماشین ، بیرون منزل منتظر بودند🚙
لاله در حیاط را قفل کرد و سوار ماشین شد . وقتی چشم پدر و مادر به لاله افتاد چند لحظه ای با تعجب به او خیره شدند ، یهویی صدای جیغ مامان بلند شد که این چه سر و ریختیه که واسه خودت درست کردی ، میخوای آبروی منو بین فامیل ببری؟😠
ادامه دارد...
کپی ممنوع❌
برای خواندن ادامه ی #رمان 🦚 نرگس و لاله 🦚 به کانال زیر بپیوندید🥺
https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr