eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
218 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹👈چرا بعضيها نماز نميخوانند؟ يكي از دوستانم سبب نماز خواندن اش را چنين بيان ميكند . بسيار ساده وآسان به نماز آمدم. 🌺🌸روزي در صنف نشسته بودم مضمون علوم ديني داشتيم معلم وقتي در صنف داخل شد  از شاگردان سؤال کرد.. *به نظر شما چه کسانی نماز نمی خوانند*؟ 👈شاگرد اولي از روی معصومیت گفت: (کسانی که مرده اند نماز نميخوانند ) شاگرد دومی از روی ندامت گفت: (کسانی که نماز خواندن بلد نیستند نماز نميخوانند ) بچه سومی از جايش بلند شد وجواب معقولی داد گفت: (کسانی که مسلمان نیستند نماز نميخوانند) همين قسم چهارمی هم گفت: (کسانی که کافر هستند نماز نمی خوانند). به ترتيب پنجمی گفت: (کسانی که از الله جل جلاله  نمی ترسند نماز نمی خوانند ). تمام شاگردان نظريات شان را گفتند : ولی من به فکر فرو رفتم كه من جزء کدام گروه هستم؟ (۱)- آیا من مرده ام ؟ نخير ! (۲)- آیا من نماز بلد نیستم؟ بلد هستم (۳)- آیا من مسلمان نیستم ؟ الحمداللّٰه كه هستم . (۴)- آیا من از پروردگارم نمی ترسم؟ ميترسم. (۵)- آیا مگه من کافرم ؟ نعوذباللّٰه 🌺🌸پس چرا نماز نميخوانم ؟. باخود گفتم : خوب اگر شب اول قبر از پيش ات سوال كند كه زنده بودي . نماز بلد بودي . مسلمان بودي . از خداوند ميترسيدي . پس چرا نماز نميخواندي ؟ 🌺🌸چي جواب ميدهي ؟  يك تكان خوردم واز همان روز تصميم گرفتم كه اصلاً ديگر نمازم را ترك نكنم . 👈فقط يك تصميم جدي ميخواهد https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لباس‌های جدیدتان را با برکت کنید... 👤حجت الاسلام رفیعی 🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ🌺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا انسان لحظه‌ی مرگ، اهل بیت علیهم‌السلام را می‌بیند؟ 🎙 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 این دوربین مخفی را حداقل یکبار در عمرتون باید ببینید 🔹 همه این کلیپ رو تا آخر ببینن، 🔹 دختــر دارا ببینن، 🔹 خواهر دارا ببینن، 🔹 غیرتیا ببینن، 🔹 ایرانیا ببینن ... 🔹 چقدرمدیون شهیدان 🔹 و خانواده های معظم شهیدان هستیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلتون شکست منم دعا کنید😭😭😭😭😭 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🔴 منتظر واقعی 🔵 منتظر واقعی آن کسی هست که اگر امشب به او بگویند ، امسال سال ظهور است، و فردا به او بگویند هزار سال دیگر هم امام زمان ظهور نمی کند، ذره ای در فعالیت هایش تاثیری نداشته باشد. 🔹 ما باید تکلیف خود را انجام دهیم، نتیجه با خداست. https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
سه نفر هستند که از هر دری بخواهند وارد بهشت میشوند.🌸🌷🌸 🌸🌷کسی که خوش اخلاق باشد 🌸🌷کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد. 🌸🌷کسی که جر و بحث را رها کند حتی اگر حق با او باشد. 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...* *میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟* *چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟* *چرا زندگيها بركت داشت؟* *چرا عمرشون طولانی بود؟* *چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به داده‌هایت شکر.* *نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره. *موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.* *موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو می‌شستن، جارو میزدن، غذاشو می‌پختن که بچه هایش غصه نخورن* *اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. *به بچه عیدی می‌دادند، میگفتن دلشون شاد میشه،* *به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...* *خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط با خواندن دعا* *مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن 🙏 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
✨💙 رمان نرگس و لاله💙✨ #پارت_پانزدهم به همین خاطر تصمیم گرفت فعلا درباره ی سجاده چیزی به خانواده اش
🦋 رمان نرگس و لاله🦋 مدتی گذشت.... اشتیاق لاله برای نماز بیشتر شده بود و دلیل این اشتیاق ، تشویق ها و رفتار محبت آمیز مادر نرگس بود😙 چون لاله هر چند وقت به منزل نرگس اینا می رفت و درس هایشان را با هم میخواندند📚. مادر نرگس هم گاهی در درس ها به آن ها کمک میکرد . و چون لاله سوال هایی از نماز می پرسید ، متوجه شده بود که لاله اطلاعات چندانی درباره ی نماز ندارد و احتمالا نماز خواندن را بلد نیست. به همین دلیل تصمیم گرفت که لاله را با نماز و فایده های آن آشنا کند🤝 رفتار های مهربانانه ی مادر نرگس هر روز لاله را مشتاق تر می کرد😻 مادر نرگس وقتی اشتیاق لاله را دید با زیرکی پیشنهادی به لاله و نرگس داد و آن پیشنهاد این بود که به لاله و نرگس گفت : _ مادر نرگس : من میخوام یه مسابقه درباره ی نماز بین شما دو نفر برگزار کنم ، هر دفعه که لاله جان به منزل ما بیاد من مقداری از نماز رو به شما آموزش میدم😊 البته میدونم که هر دوی شما نماز رو به خوبی بلد هستید😄 اما چون میخوام بین شما دو تا مسابقه سختی برگزار کنم. ( بچه ها نگاهی به هم کردند و گفتند وای) _ مادر نرگس : فکر کردید الکی بهتون جایزه میدم؟😂 باید تلاش کنید تا بتونید از من جایزه بگیرید🎁 به خاطر سختی مسابقه بهتره که اول به شما نماز رو آموزش بدم😁. بچه ها هم پذیرفتند.👥🖐 لاله خیلی خوشحال بود چون هم نماز را یاد میگرفت و هم برای جایزه گرفتن سعی خودش را می کرد💪. ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🍓 نرگس و لاله 🍓 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
🍁 رمان نرگس و لاله 🍁 از آن روز به بعد هر وقت لاله به منزل نرگس اینا می رفت با دقت به آموزش های مادر نرگس گوش میداد و آن ها را یادداشت میکرد✍ و در منزل تمرین میکرد📃 مادر نرگس هم با دقت با لاله برخورد میکرد که نکند نرگس متوجه بشود که لاله تازه دارد این مطالب را یاد میگیرد. بعد از مدتی بچه ها وضو گرفتن و نماز خواندن را یاد گرفتند📿 مادر نرگس درباره ی نماز از بچه ها سوالاتی پرسید و بعد هر کدام از بچه ها جلوی مامان نرگس وضو گرفتند و یک نماز چهار رکعتی خواندند. بعد از نماز مادر نرگس تسبیحات حضرت زهرا را به بچه ها یاد داد✨ حالا وقت چی بود؟ بله ، جایزه.🤤 پس مادر نرگس جایزه ها را داد🎁 جایزه هر کدام از بچه ها یک چادر نماز قشنگ با یک جامدادی خوشگل و یک عطر خوش بوی کوچولو برای توی سجاده و مسواک و خمیردندان بود🤩🥳 مامان نرگس از فواید عطرزدن و مسواک زدن قبل از نماز هم به بچه ها توضیحاتی داد🗣 دخترها خوشحال بودند👭 لاله خوشحال تر از نرگس ؛ چون هم نماز خواندن را یاد گرفته بود و هم جایزه اش را گرفته بود. روزها میگذشت.... ادامه دارد.. کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🎶 نرگس و لاله 🎶 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr
💜 رمان نرگس و لاله 💜 روزها میگذشتند... تا اینکه یک شب لاله با خانواده اش به یک مهمانی فامیلی دعوت شد🎊🪅 وقتی شب شد و میخواستند برای مهمانی اماده بشوند ، با وجود تاکیدهای پی در پی مادر ، لاله همه اش دست دست میکرد . جیغ مامان بلند شد که لزاله عجله کن داره دیر میشه😫 پاشو اماده شو😡 اما لاله آهسته آهسته با انجام بعضی از کارها خودش را مشغول میکرد تا وقت بگذرد🕙 وقتی همه عجله داشتند و نگران دیر رسیدن بودند ، لاله به اتاقش رفت و از بین لباس هایش لباسی را انتخاب کرد که قبلا روسری و ساق دستش را با آن ست کرده بود ، همان خریدهایی که به مادرش نشان نداده بود ، با یک مدل قشنگ هم روسری اش را درست کرد🧕🏻 و بعد مثل نرگس چادرش را سر کرد . پدر و مادر لاله داخل ماشین ، بیرون منزل منتظر بودند🚙 لاله در حیاط را قفل کرد و سوار ماشین شد . وقتی چشم پدر و مادر به لاله افتاد چند لحظه ای با تعجب به او خیره شدند ، یهویی صدای جیغ مامان بلند شد که این چه سر و ریختیه که واسه خودت درست کردی ، میخوای آبروی منو بین فامیل ببری؟😠 ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🦚 نرگس و لاله 🦚 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr