📌شهادت.....!!
چه زیبا گلچین می کنی..
#خوبان عالم را..!!
ومن!!
مبهوت هرشهیدم..
چه زیبا می رود..
تا عرش اعلا.. 😔💔
#جهادگر_شهید_مرتضی_عسکری_زاده
#التماس_شفاعت.
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
@khamenei_shohada
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
🌷شهید مدافع حرم جاوید الاثر محمد جنتی (حاج حیدر)
🌷در یک جلسه کاری که فرماندهان پاکستانی زینبیون از منطقه هم حضور داشتند،
آقا سید عباس موسوی موسس زینبیون و شهید حاج حیدر درباره ی برنامه های زینبیون که شامل رزمنده های زینبیون در منطقه و وسایل مورد نیاز آنها و درباره ی خانواده های شهداﺀ و جانبازان بود باهم مشورت می کردند
که شهید حاج حیدر برنامه ی مفصلی را در این باره توضیح دادند.
بعد از شنیدن این برنامه آقا سید عباس موسوی به ایشان گفتند :
"شما چمران زینبیون هستید ...! "
🌷چون که دکتر شهید چمران هم برای حزب الله مثل همین برنامه ریزی ها را کرده بودند .
🌹🕊 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ویژه هفته وحدت
📹ببينيد| خاطره #امام_خامنه_ای از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری
#هفته_وحدت
@khamenei_shohada
💚✨💚
✨بر نور جمال
💚پاک احمد صلوات
✨برعطر وجود
💚حی سر مد صلوات
✨بر وجه نکوی و
💚خلق نکوی رسول
✨بر خاتم انبیاء
💚محمد و آل محمد صلوات
🍃💚اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃💚محَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃💚وعَجِّلفَرَجَهُــم💚
💚🍃 💚 🍃 💚
@khamenei_shohada
کرامات شهيد #سيد_محمد_موسوي_الارزي :
🌹 قبل از عمليات فاو در لشكر 25 كربلا سه پسر عمو با هم بوديم ( سيد محمد ، سيد جعفر و سيد زين العابدين ) بدليل ازدياد نيرو و كمبود جا در يك سنكر و گاهي زير يك پتو مي خوابيديم و رزمنده بسيجيي گفت :شما پسر عمو ها دراين عمليات آتي ،
يكي شهيـــــ🌷ـــد مي شويد يكي مجروح و يكي سالم بر مي گرديد.
شهيد سيد محمد گفت: من مجروح مي شوم شهادت وقتش الان نيست،🌺
👈 ما سه پسر عموها در عمليات فاو شركت كرديم و هر سه مجروح شديم
. راوي پسر عموي شهيد
🌷🕊 @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_نهم 9⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_دهم 0⃣1⃣
صدای بوق آزاد📱 درگوشم میپیچد
شماره راعوض می ڪنم
#خـــــاااموش❕
ڪلافع دوباره شماره گیری می ڪنم
بازم #خاموش
فاطمـــــه دستش رامقابل چشمانم تڪان میدهد:👋
_ چی شده؟جواب نمیدن❓
_ ن!نمیدونم ڪجا رفتن ...تلفن خونه جواب نمیدن...گوشی هاشونم خاموشه،ڪلیدم ندارم برم خووونع😖
چندلحظه مڪث می ڪند:
_ خب بیافعلا خونه ما❣
ڪمی تعارف ڪردم و " ن " آوردم...
دودل بودم...اما آخرسردربرابراصــــرارهای فاطمه تسلیم شدم..
واردحیاط ڪ شدم،ساڪم راگوشه ای گذاشتم و یڪ نفس عمـــــیق ڪشیدم
مشخص بودڪ زهراخانوم تازه گلهاراآب داده.🌸
فاطمـــــه داد میزند:ماااماااان...ما اومدیمم...
وتویڪ تعارف میزنی ڪ:
اول شما بفرمائید...
اما بی معطلی سرت راپائین می اندازی ومیروی داخـــــل..
چنددقیقه بعد علی اصغرپسرڪوچڪ خانواده وپشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند...
عـــــلی جیغ میزند ومی دود سمت فاطمـــــه ..خنده ام میگیرد چقدر #شیطووون❕
زهراخانوم بدون این ڪ بادیدن من جابخورد لبخندگرمی میزند واول بجای دخترش ب من سلام می ڪند!
این نشان میدهد ڪ چقدرخون گرم و مهمـــــان نوازند..
_ سلام مامان خانوم!...مهمون آوردم...
" و پشت بندش ماجرای مرا تعریف می ڪند"
- خلاصع این ڪ مامان باباشو گم ڪرده اومده خونه ما❕
علی اصغربالحن شیرین و ڪودڪانع میگوید:آچی❓خاله گم چده❔واقیهنی❓👶
زهراخانوم میخنددوبعد نگاهش راسمت من میگرداند
_ نمیخـــــاای بیای داخل دخترخوب؟
_ ببخشیدمزاحم شدم.خیلی زشت شد.
_ زشت این بود ڪ توخیابون میموندی!حالا تعارفو بزار پشت درو بیا تو...ناهارحاضره....
لبخند میزند ،پشت ب من می ڪند ومیرود داخـــــل...
خانه ای بزرگ،قدیمی ودوطبقه ڪ طبقه بالایش متعلـــــق ب بچه هابود..
ی اتاق برای سجادو تو،دیگری هم برای فاطمـــــه و علی اصغر..
زینب هم یڪ سالی میشودازدواج ڪرده وسرزندگی اش رفته..
ازراهرو عبورمی ڪنم وپائین پله ها میشینم،ازخستگی شروع می ڪنم پاهایم رامیمـــــالم..
ڪ صدایت ازپشت سروپله های بالاب گوش میخورد:
_ ببخشید!.میشه رد شم..؟
دستپاچه ازروی پله بلند میشوم.
یڪی از دستانت رابسته ای،همانی ڪ موقـــــع افتادن ازروی تپه ضرب دیده بود😅
علی اصغرازپذیرایـی ب راهرومی دود و آویزون پایت میشود..
_ داداچ عـــــلی..چلا نیمیای ڪولم ڪنی..؟؟
بی اراده لبخند میزنم،ب چهره ات نگاه می ڪنم،ســـــرخ میشوی و ڪوتاه جواب میدی:
_ الان خسته ام...جوجه ی من!
ڪلمه جوجه🐣 را طوری گفتی ڪه من نشنوم...اما شنیدم!!!
یڪ لحظـــــه از ذهنم میگذرد:
"چقدرخوب شد ڪ پدر و مادرم نبودن ومن الان اینجـــــاااام".😆
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
🌹🕊 @khamenei_shohada
🖼 تصویری دردناک از دختر شهید لبنانی در حرم امام رضا(ع)
#شهید_محمد_حسین_جونی یکی از شهدای جوان حزب الله لبنان است که در ۲۶ سالگی به درجه رفیع شهادتـــ🌷🕊 نائل شد.
تصویری از این شهید و دخترش در شبکههای اجتماعی در حال دست به دست شدن است که دل هر بینندهای را به درد میآورد.😢😭
در این تصویر شهید جونی دختر شش ماهه خود را در حرم امام رضا(ع) درحالی در آغوش گرفته که مشغول خواندن زیارتنامه است،
در کنار آن قاب دیگری از دختر شهید قرار گرفته است که حالا عکس پدر شهیدش را در همان لوکیشن سفت در آغوش گرفته است.
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_یک_صلوات
°•♡⭕️♡•°
پلاکش رابرای ماجاگذاشت،
تاروزی بدانیم،
از جنس ما بود...
هویتش خاکی بود!
اما دلش را به #آسمان زد.
#شبتون_شهدایی
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
@khamenei_shohada
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
درتمناے نڪَاهت بيقرارم
تا بیایي
مڹ ظهورلحظہهاراميشمارم
تا بیایي
خاڪ لایق نیست
تا بہ رویش پا ڪَذارے
درمسیرت جاڹ فشانم
گل بڪارم تا بیای
#سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊🌷 @khamenei_shohada
🍁کبوترانه میگردم
گِرد تصاویرتان...
ردّی از گــذشته ها
مانده روی قلبـم 💔
که #دلتنگـــم😔 میکند بسیار
شهید #حسین_یوسف_اللهی
#صبحتون_شهدایی
🌷🕊 @khamenei_shohada