#همه گفتند ؛🍁
شُـــہـــدا شرمنده ایم...!😔
#خیلے ها شنیدند ؛ شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها #نوشتند ؛ شهدا شرمنده ایم...!
خیلے ها دیدند ؛
#شهدا شرمنده ایم ...!
همـــــہ .. !
همـــہ #شرمنده ایم..!🍁
👈ای ڪاش زمانی از #شرمندگی شهدا خارج شویم..!
.
.
از هر جا ڪه عبــــور میکنیم ،
نام ِ #شــــہیـــدے میدرخشد !
پس یادمــــان باشد ؛🍁
#قدم_به_قدم را بدهکاریم به آنهایی ڪ پل ِ عبور ِ ما شدند در دنیا..
.
.
ڪربلا_شلمچه 65
#یا_ڪربلا_خان_طومان 95
بصره یا حلبـــــ🍁
فرقی نمی کند ڪ
فداے #حسیـــــن (علیهالسلام)
یا فداے #زینـــــب(سلام الله علیہا)
همه اصحاب آخر الزمانی #سیدالشُـہـدا یند
.
✅سلام بر آنهایی ڪ #ڪفنشان لباس سبز رزمشان بود..🍁
الهے هیچ #مسافرے از رفیقاش جا نمونہ ..😭
#شَــــهادتــــ را نــــه مـــا پیــدا ڪـــه پیــدا مےڪنـــد ما را ...
____~°°••🕊💢🕊••°°~_____
🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸
🇮🇷 #کانال_خامنه_اے_شهدا 🇮🇷
🍁 زمان میگذرد
اما تا زمانی که روزها #عاشورا
و زمین ها #کربلاست
#عباس ها روی #زینب غیرت دارند
انگار شور و #غیرت_حسینی
زمان را به تسخیر خود درآورده
#کلنا_عباســـــــــــــــــک_یا_زینب
#مدافعان_حرم
❤🍃❤
اما ای #دهر...!
اگر رسم بر این است کہ
صبر را جز در برابر #رنـج نمـی بخشند
و رضای او نیز در #صبــر است،
پس این سر ما و تیغ جفای تو...
« شمربن ذی الجوشن » را بیاور و بر سینہ ما بنشان،
تا سرمان را از قفا ببرد،
و #زینب را نیز بدین تماشاگہ راز بنشان...
🌷 #سید_شهیدان_اهل_قلم
🌷 #شهید_سیدمرتضی_آوینی
#شبتون_شهدایی
✿﷽✿
گرفٺہ حال دلم در هـواے مـــــادر زهــــــرا س
دو دیده ام شده باران براےمـــــادر زهــــــرا س
هرآنچہ دخٺر پاڪ و هر آنچہ مــادر خوب اسٺ
فداے مـادر #زینـب فداے مــادر #زهــرا
🏴وفاٺ حضرٺ #خدیجہ_ڪبری (سلام الله علیها) تسلیٺ باد. 🏴
"مگر نشنیدی که ""
#حسین#""
گفت تا زنده ام
کسی نرود سمت خیمه ها..!؟
اول #مدافعِحرم #زینب
"حسین"" بود...!"😭
#صبحتون_حسینی
#مدافعان_بیبی_زینب
❥❢❥❥❢❥
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@khamenei_shohada
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🍃
همیشه مےگفت
"کسی که برای دفاع از عمه جان #زینب میره، باید مثه حضرت #عباس شهید بشه"...
و...
شهادتش هم بی شباهت نبود با عباسِ زینب
#شهیدحمیدسیاهکالی
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@khamenei_shohada
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۞﴾﷽﴿۞
#لبیڪیازینبــ 🕊💌
در عشق علامتے بہ جز #زینب نیسـٺ
در #صبر قیامتے بہ جز زینب نیسـٺ
آن جامہ #عصمتے كہ زهـرا پوشید
زیبنده قامتے بہ جز زینـب نیسـٺ
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
#تلنگر_شهدایی
💢 #زینب رویِ همهیِ صفحات دفترش نوشته بود: او میبیند..
✨ با این کار میخواست هیچوقت خدا را فراموش نکند..
🥀 #شهیده_زینب_کمایی
#روزتون_شهدایی
ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
سلام علی قلب زینب الصبور
دلشوره های زینب کبری شروع شد
امان از دل #زینب
ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
خوشا آنان ڪہ #زینب یارشان شد
صداقتـــــ در عمل گفتارشان شد.. بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند
علمدار #حسین ســــردارشان شد
شهید #حسین_مشتاقی
شهید #سید_سجاد_خلیلی
✨کُلُناٰ عَباٰسَکْ یاٰ زِیْنَب✨ْ
ــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_هفتم ✍ صورتش مثل همیشه زیبا و معصوم بود. با ته ریشی که ح
کاش از دستم کلافه و عصبی بود. اما من میشناختمش، اهل قهر نبود.
یعنی اتفاقی بد طعم، گریبانِ زندگیم را چنگ میزد
ای کاش دیشب خساستِ نگاه را کنار می گذاشتمو یک دل سیر تماشایش میکردم...
وحشت و استرس، تهوع را به دیواره هایِ معده ام میکوبید و زانو بغل گرفتم از سر عجز...
زیرِ لب نام حسین (ع) را ذکر وار تکرار میکردمو التماس که منت بگذار و امیرمهدیِ فاطمه خانم را از من نگیر....
روز اربعین تمام شد.. اذان گفته شد.. نماز مغرب و عشا خوانده شد...
اما…
اما باز هم خبری از حسامِ من نشد.. حالا دیگر دانیال هم موبایلش خاموش بود و خودش ناپیدا...
چند باری مسیرِ هتل تا حرم را دوان دوان رفتمو برگشتم...
حس کردم...
برایِ اولین بار، در زمین کربلا، #زینب را حس کردم
حالِ ظهرِ عاشورا و ایستادنِ پریشانش بر #تل_زینبیه ...😭
آرزویِ حسام ، داغ شد بر پیشانی ام...
من مگر از زینب بالاتر بودم؟
چرا هیچ خبری از مردانِ زندگیم نبود؟
نمیدانم چرا؟ اما به شدت ترسیدم...
من در آن سرزمین،غریب بودم اما ناگهان حس آشنایی، احساسم را خنک کرد.
از حرم به هتل رفتم به این امید که دانیال برگشته باشد اما نه...
درد معده امانم را بریده بود و قرص ها هم کارسازی نمیکرد...
کمی رویِ تخت دراز کشیدم...
ما فردا عازم ایران بودیمو امروز حسام اصلا به دیدنم نیامده بود...
ما فردا عازم ایران بودیمو دانیال غیبش زده بود...
ما فردا عازم ایران بودیمو من سرگشته خیابان هایِ کربلا را تل زینبیه می دویدم...
مدام به خودم دلداری می دادم که تو همسر یک نظامی هستی...
امیرمهدی اینجا در ماموریت است و نمی تواند مدام به تو سر بزند...
ناگهان به یاد دوستانش در موکب علی بن موسی الرضا افتادم.
حتما آنها از حسام خبر داشتند.
چادر بر سر گذاشتمو به سمت در دویدم که ناگهان در باز شد...
⏪ #ادامہ_دارد...
زنی دیدم که در گودال می رفت
پریشان خاطر و احوال می رفت
گلی گم کرده بود اما بمیرم
به هر گل می رسید از حال میرفت...
#أم_المصائب🥀 #زینب
#وفات_حضرت_زینب(س)🏴
تسلیت باد💔🖤