🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌺دلنوشته ایی از مادر شهید مدافع حرم #علی_عابدینی 🌺
قرارمان به برگشتنت بود....
به دوباره دیدنت ....
اما
تو
اکنون
انجا
ارام گرفته ای....
بی انکه بدانی من هنوز چشم به راهم برای امدنت .....
سه روزه رفته ای سی روزه حالا😭😭😭
خوش اومدی مسافرم خسته نباشی پهلوان
ــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🎉 🍃❤️ 🎉 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نودم ✍ یک جشن عقد کوچک و مذهبی. این دور ذهن ترین اتفاقی که ه
💐🍃💖
🍃💖
💖
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_یکم 🧖♀
✍ در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش روبه رویم ایستاد.
- آخیش.. حالا شد بابا.. اونا چی بود مالیده بودن به صورتت.. موقع عقد دیگه کم کم داشتم پشیمون میشدم..
این حرفش چه معنی داشت؟
یعنی مرا همینطور که بودم می پسندید؟
قطره بارانِ باقی مانده روی صورتم را پاک کرد:
- ما عاشق این چشمایِ آبی،
بدون رنگ و روغن شدیم بانو..😊
بغضم کاری تر شد:
- تو اصلا مگه منو تا قبل از عقدم دیده بودی؟
جلوی پایم زانو زد:
- نفرمایید بانو.. شوهرتون یه نظامیه هااا .. ما رو دستِ کم گرفتی؟
بنده تو دیدبانی حرف ندارم..
شوهر.. چه کلمه ی غریب اما شیرینی...
دست در جیبش کرد و شکلاتی به سمت گرفت
- بفرمایید..
هیچم گریه بهتون نمیاد..
دیگه ام تکرار نشه که آقاتون اصلا خوشش نمیاد..
و اِلا میشینه کنارتون و پا به پاتون گریه میکنه.. گفته باشم که بعد نگین چرا نگفتی..🤭
بصیـــــــــرت
💐🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_یکم 🧖♀ ✍ در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش
عاشقش بودم و حالا عاشقانه تر دوستش داشتم.
خنده که بر لبهایم ظاهر شد ایستاد:
- خب بانو.. بنده دیگه رفع زحمت میکنم.
این آقا داداشِ حسودتون از دم غروب هی میپرسه کی میخوای بری خونتون.
من خودم محترمانه برم تا این بی جنبه، چماق به دست بیرونم نکرده..😂
اجازه می فرمایید؟
ایستادم و با او همراه شدم تا با فاطمه خانم هم خداحافظی کنم.
از اتاق که خارج شدیم صدایم کرد:
- سارا خانم.. راستی یادم رفت بهتون بگم..
فردا میام دنبالتون تا هم بریم یه دوری بزنیم، هم اینکه در مورد تعیین روز عروسی صحبت کنیم..
عروسی...
باید رویا میخواندمش یا کابوس؟
آن شب گذشت با تمام قربان صدقه هایی که به جای مادر، فاطمه خانم ارزانی ام کرد و کَل کَل هایی از دانیال و امیرمهدیِ تازه داماد که صدایِ گم شده ی خنده را در خانه مان زنده میکرد زندگی بهتر از این هم میشد؟
⏪ #ادامہ_دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تقدیر رهبر معظم انقلاب از روحیهی مادر شهید مدافع حرم «#محمود_رادمهر»
ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍شهید ابراهیم همت
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم.
ـــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
استفتاء از رهبرانقلاب درباره عمل خرافی كوبيدن درِ مساجد و... در پایان ماه صفر #ولایت
ــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
با اجازه مادر سادات ❤️
رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
🔹حلولِ ماهِ #ربیع_الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض مینماییم🌸🌸
@khamenei_shohada
به عشقت پردهٔ صبح را
از پنجرهٔ احساسم
که رو به بیکرانه های آسمـان
توست باز میکنم....
آرامش را از تو استمداد میکنم
پس به یادت میگویم
صبح بخیـــر...
#ربیع_الاول
#حاج_قاسم_سلیمانی
ــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
دوباره آمده فصل َبهار ِ ناب ِ خوش عهدی
ربیعُ الاوّل و عالَم همه به ذکر یا مهدی ..
🌸 "اللهم عجل لولیک الفرج" 🌸
#ربیع_الاول
ــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍هر کس بعد از شهادت حاج قاسم حرفی از مذاکره با آمریکا بزند و یا با آمریکا و واسطه های آنها بر سر یک میز بنشیند، در هر لباس، مقام، شغل و کسوتی که باشد ذره ای شرف ندارد.
@khamenei_shohada
✨﷽✨
🌷یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران #جنگ اینطور نوشته🔻
🌷برای گشت شبانه ما را برده بودند
خسته و کوفته آمدم
فکرکردم یک #چرتی میزنم، بعد بیدار میشوم و #نمازم را میخوانم
🌷بر اثر #خستگی زیاد خوابم برد
دیدم ساعت از نیمهشب گذشته و نمازم #قضا شده است
🌷سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم #قضا شد‼️
خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت
#شهید #حسن_باقری 🌹
@khamenei_shohada