سیم خاردار ..
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند
یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند: «بیا!»
گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا ....!
@Bashohadatashahadatt
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان
@Bashohadatashahadatt
زمان:
حجم:
145.2K
خاطراتحـٰاجقاسم♥!
+ ⁴ روز تا شھادت حاجۍ🌿
هدایت شده از حوزه شهدای فولادشهر
🌷مراسم تشییع شهدای گمنام هشت سال دفاع مقدس
📅 زمان: شنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ ساعت ۱۵:۳۰
📫مکان : فولادشهر میدان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(سه راه ب5)
🖊ستاد استقبال از کاروان اهالی بهشت بخش فولادشهر
💠ما را همراهی کنید با کانال اطلاع رسانی برنامه ها در پیام رسان ایتا 👇
🆔http://eitaa.com/hozehshohada
یک خاطره خاص از شهید مدافع امنیت کمیل صفری تبار
🖌کمیل به آیتالکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون میرفتیم همیشه به من میگفت آیتالکرسی را بخوان.
یک روز به شوخی به او گفتم که «جان خیلی عزیز است» او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی»
راوی:همسر شهید
یادشهداباذکرصلوات
@Bashohadatashahadatt