زمان:
حجم:
145.2K
خاطراتحـٰاجقاسم♥!
+ ⁴ روز تا شھادت حاجۍ🌿
هدایت شده از حوزه شهدای فولادشهر
🌷مراسم تشییع شهدای گمنام هشت سال دفاع مقدس
📅 زمان: شنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ ساعت ۱۵:۳۰
📫مکان : فولادشهر میدان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(سه راه ب5)
🖊ستاد استقبال از کاروان اهالی بهشت بخش فولادشهر
💠ما را همراهی کنید با کانال اطلاع رسانی برنامه ها در پیام رسان ایتا 👇
🆔http://eitaa.com/hozehshohada
یک خاطره خاص از شهید مدافع امنیت کمیل صفری تبار
🖌کمیل به آیتالکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون میرفتیم همیشه به من میگفت آیتالکرسی را بخوان.
یک روز به شوخی به او گفتم که «جان خیلی عزیز است» او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی»
راوی:همسر شهید
یادشهداباذکرصلوات
@Bashohadatashahadatt
♦️شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت♦️
●#شهید_یوسف_قربانی
محل تولد : زنجان
تاریخ تولد : ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
نام عملیات: کربلای۵
منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد
در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد
برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم که
بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروههایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم .
تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️
#شهــیدانہ🥀
وقتی کوثرش از خواب بیدار می شد و بی قراری می کرد، بغلش می کرد و بلند می شد و می ایستاد
بعد دور اتاق راه می رفت و آروم آروم همین طور که تکونش میداد تکرار می کرد:
علی، علی، علی، علی...
گاهی چند دقیقه پشت سر هم ذکر علی علیه السلام رو تکرار می کرد و کوثر دوباره می خوابید...
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌹
@Bashohadatashahadatt
فرازی از وصیت نامه حاج قاسم:
عزت دست خداست
و بدانید اگر گمنام ترین هم باشید
ولی نیت شما،یاری مردم باشد
میبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش می گیرد!
4روز تا سالگرد آسمانی شدن
#حاج_قاسم
@Bashohadatashahadatt