⭕️ نوکر به راه و شیوه ارباب میرود...
یادبود طلبهی شهید مدافع امنیت؛ آرمان علیوردی..🥀
@Bashohadatashahadatt
─═༅💔༅═─
#شهیدآرمانعلیوردی
🔴 طلبه بسیجی آرمان علی وردی چگونه شهید شد؟
💢 آرمان علیوردی در آشوبهای اخیر توسط لیدرهای آشوبگران ربوده شده و پس شکنجه با شوکرهای خاص و شبه نظامی به کما رفت. حجم ضربههایی که به سر این طلبه بسیجی وارد شده باعث ضربه مغزی وی شده بود.
♨️ دوستان این طلبه ساعتها در خیابان بهدنبال وی بودند. پس از چند ساعت یکی از گشتهای اطلاعاتی یک چیزی را کنار خیابان میبیند که روی آن پتو کشیده شده است. وقتی پتو را کنار میزنند جسم بدون حرکت و غرق در خون آرمان علیوردی را میبینند. آنقدر ضربه بر صورت این طلبه وارد شده بود که به راحتی قابل شناسایی نبود. در نهایت جسم کمجان او به سختی توسط دوستانش شناسایی میشود.
💔 این طلبه بسیجی ، پس از سه روز تحمل جراحات، به شهادت رسید.
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهمولعناعداهماجمعین
#امامزمانعج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهمعجللولیکالفرجبحقعلی
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@Bashohadatashahadatt
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه دستگیری قاتلان شهید «آرمان علیوردی»
🔴به کمپین#صدای_ایران بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷من معلم عشایری هستم این دانش آموز ماست خیلی مظلوم واقع شده لطفا فیلمش رو توی کانال هاتون بزارید ،دانش آموز عشایر سیرجان در حادثه شاهچراخ
علی اصغر ۸ ساله در حادثه تروریستی شیراز به شهادت رسید و برادرش اهورا۳ ساله و پدرش مجروح شدند، علی اصغر سال ها پیش مادرش را از دست داده بود
@Bashohadatashahadatt
💢امام خمینی(ره) :دیروز ترس ما از دشمن بود، اون ترس اشکالی نداشت. ولی امروز ما از دوستان میترسیم دوستانی که جلوه حکومت ما در جهان را بد نشان میدهند.
@Bashohadatashahadatt
روایتی از مردی که پسر ۸ سالهاش مقابل چشمانش شهید شد!
موقع اذان مغرب بود، دور ضریح خلوتتر از باقی اوقات، فرصت مناسب بود برای عکس گرفتن. از سیرجان اومدیم با خانواده، بچهها رو جلو ضریح گذاشتم، گفتم دستتون رو بذارید رو پنجرههای ضریح آقا، به گوشی نگاه کنید من عکس بگیرم.داشتم آماده میشدم که ازشون عکس بگیرم، یکدفعه صدای جیغ و داد همهجا رو برداشت. فقط جیغ و اینکه میشنیدم فرار کنید. گیج شدم، نمیدونستم چیشده تا اینکه صدای تیراندازی نزدیکتر شد. بچه بزرگم ۸ سالش بود، دستشو گرفتم و این کوچیکه رو هم بغل کردم دویدیم. رفتیم پشت یکی از اینکولرگازیهای ایستاده، پناه بگیریم. بچهها رو خوابوندم زمین و خودمو انداختم روشون که تیر نخورن. اون نامرد ما رو دید و شروع کرد تیراندازی، هی داد میزدم نزن بچهست، نزن، ولی کارشو کرد. پسر بزرگم یک لحظه سرشو از زیر بدن من آورد بالا ببینه چیشده که تیر خورد بهش و ..
بعد از گریه ی مفصلش گفت زنش رو هم از دست داد و حالا خودش مونده و این بچه سه سالهش که هردو مجروح هستن. این پسر سهسالهاش حرف نمیزد، ترس و تنهایی همه وجودش رو گرفته بود. پرسیدم تونستی آخرین عکس رو از پسرت بگیری یا نه که بغض هردومون ترکید.😭
شهید_علی_اصغر_گوئینی
لعنة الله علی القوم الظالمین
@Bashohadatashahadatt