🌱حاجی دنیای نیروهایش بود. دعاهای کمیل و ندبه را از حفظ بود. آنقدر تکرار می کرد که همه فهمیده بودند حفظ است
فرمانده بود؛ ولی هیچ کس ندید جلوی تویوتا بنشیند. یک تکه ابر داشت عقب تویوتا. هر کجا می خواست برود، اگر راننده نبود می دوید می نشست پیش تویوتا روی همان تکه ابرکسی هم اصرار نمی کرد جلو بنشاندش. چون می دانستند فایده ندارد.
شهید #محسن_حاجی_بابا
🌱یادداشت شهید مدافع حرم #فاطمیون "سید ابراهیم سادات" برای همسرش
همسر مهربانم، دسته گلهایم (فرزندانم) را به تو و تو را به خداوند منان میسپارم. دعا کن شهید شوم.
وقتی با پیکرم روبرو شدی، لبخندی بزن و به من تبریک بگو. شهادت بزرگترین آرزوی قلبی من است.
شهید مدافع حرم
#سیدابراهیم_سادات
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیدانم "شهادت"
شرط زیبا دیدن است
یا دل به دریا زدن؟!
ولی هرچه هست، جز دریادلان
دل به دریا نمیزنند ...🙂🍃!؟
شهیدنویدصفری🕊
یابن الحسن 🍃
مرا دریاب، ای نامت سر آغاز شکفتن ها
دل پاییزی ام پوسیده از آوار تنهایی
کسی شاید نمیداند ولی من خوب می دانم
ظهورت زیباست و جاپایت تماشایی
اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
29.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽نماهنگ جدید /رفیق شهیدم
کربلایی محمدرضا مهدوی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم میخواست با امام زمان یک شب جمعه کربلا باشم
اللهم عجل لولیک الفرج آقا جانم امام زمانم
💐🦋🌺🍀
رفیق شهیدم !
دلم ﻣــﮯ ﺧــﻮاﻫَــﺪ ﺁﺭاﻡ ﺻـِـﺪﺍﻳَﺖ ﮐـﻨـﻢ:
ﯾـﺎ #ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ عملی
ﻭ ﺑـِـﮕـــــــــﻮﯾَــﻢ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺩ ِ #ﺁﺭاﻣـِـــــــــﺸــﮯ
ﻭ ﻣـَـﻦ ، ﺧــﻮﺩ ِ ﺧــﻮﺩ ِ #ﺑــﯿــﻘَــﺮﺁﺭ...
رفیق !
#ﺧــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـــــﻮﺍﻫﯽ #ﺑﺴـــــﺎﺯ ...
#محتاج_نگاهتم_شهید
#دستمو_بگیر_رفیق #شهید_محمد_بلباسی
____|🇮🇷|________
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دمت گرم حاج مهدی روحمون زنده شد، به این میگن شور و شعور ✅
میدیم علم را به دست امام زمان...😭
مصطفی گفت:
- سمیه، یکی از بچه های محل مون برای پدرش قمه کشیده،نه اینکه خیال کنی پسر بدیه، نه! اتفاقا بچه باحالیه! به قول خودش شیطون گولش زده. امروز میگفت اگه کربلا بره آدم میشه. دلم میخواد پول جور کنم و بفرستمش کربلا.
چشم هایم گرد شد:
+ مصطفی ما خودمون هشتمون گروی نهمونه!
-میدونم میدونم عزیز، اما خیلی خوب میشد اگه میتونستیم بفرستیمش! فکر کن کسی که کار خلافی کرده، به زبان خودش بگه اگر برم کربلا دیگه درست میشم!
اشک در چشمانت جمع شد. نقطه ضعفم را میدانستی. گفتم:
+ باشه قبول. انشاالله خدا قبول کنه!
- وای عزیزم باورم نمیشه!
هر طور بود پول را جور کردیم و او را فرستادیم. وقتی از سفر برگشت. مادرش آمد و کلی از تو تشکر کرد، چون به کلی رفتار پسرش تغییر کرده بود.
📚 کتاب "اسم تو مصطفاست" ، ص ۷۰