#صبحت بخیر اقای من

#سلام_امام_زمانم✋️ بیاای عزیزدلم فاطمه💚

🥀تحویل سال به وقتِ مُحَرّم است حَوّل قلـُوبَنا بِبُکاءِ عَلَی الحُسَین فرارسیدن محرم حسینی تسلیت باد🖤

اسم خانه‌مان را گذاشته بودی قایق شیشه‌ای و از من می‌خواستی بارش را سبک کنم. - این‌همه ظرف بلور و کریستال می‌خواهیم چه کنیم؟ بیا آن‌ها را هدیه بدهیم! اوایل مقاومت می‌کردم. می‌گفت: «ما که نباید غرق مادیات بشویم.» برای همین حرف قبول کردم آن‌ها را ببخشیم. تا جایی که قایق، خالی از همهٔ اشیای زینتی شد. گفتی: «حالا می‌توانیم روی عرشهٔ کشتی بایستیم و خدا را سجده کنیم. بی‌آنکه ترس از غرق شدن داشته باشیم.» 📚 از کتاب آواز پرواز | زندگینامهٔ داستانی شهید عباس بابایی #شهید_عباس‌_بابایی https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

🌱انسان باید از دنیا و زندگی پرمشقّتِ آن که موجب می‌شود انسان غرق در گناه بشود، رهایی پیدا کند و راه جهاد در راه خدا را پیش گیرد؛ ولیکن جهاد در راه خدا باید حسین‌گونه باشد. #شهید_رحیم_ترکان

باران بین الحرمین...⚡️ میدونی کربلاتو من از ته دل دوست دارم...✨

🦋•• گـداے‌ڪوے‌رضـا‌شو ڪہ‌این‌امـٰام‌‌رئـوف..؛ بہ‌سینـہ‌‌احـدے دسـتِ‌رد‌نخـواهـد‌زَد... :)🌺 #چهارشنبه_های_امام_رضایی💚

حسین رسید به کربلا... ...

🌱گفتم: چه خبر از خط. اوضاع خوبه؟ یک مدت می‌دیدم می‌آید و می‌رود. بچه‌ها خیلی تحویلش می‌گرفتند. نمی‌دانم چرا نپرسیدم این کی هست اصلا. همین‌‌طوری خوشم آمده بود ازش. گفتم برویم یک گپی بزنیم. با هم رفتیم توی سنگر فرماندهی. رفت چای آورد، چهارزانو نشست کنار من. دستم را گرفت توی دستش، از اصفهان و خانه‌شان و چایی‌های مادرش حرف زد. اصلا به نظرم نمی‌آمد فرمانده لشکر باشد. #شهید_حسین_خرازی