🌹حاج قاسم در جمع یاران در دفاع مقدس...
نمیدانم چه سودائی به سر داشت
به دوشش کوله باری از سفر داشت
قدم در کوچه باغ #عشق می زد
به جان خویش داغ عشق می زد
چه عشقی؟
عشق مولایش #خمینی
که بوسد تربت سبز #حسینی
به امیدی کز آن گُل کام گیرد
بگرید تا دلش آرام گیرد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی_
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگشر بابای شهیدم
از وقتی بچگیم رو یادم میاد بابا همیشه وضو میگرفت و بعد انگشترش را می پوشید، خیلی دوس داشتم منم بپوشمش.
وقتی میگفتم بابا یه کم بهم میدی میگفت: وضو بگیر، بیا.
میرفتم دست و صورتم رو خیس میکردم و میومدم میفهمید وضوی بچه گونه گرفتم☺ لبخندی میزد و میگفت بزرگ بشی مثل همین میگیرم واست.
بابا اگه میفهمیدم قراره انگشتر خودت رو بهم بدی هیچوقت بزرگ نمیشدم.
کاش بودی و ابهت نگین شرف الشمس با کنده کاریه #حضرت رقیه(س) را روی دستان مهربان تو میدیدم
حالا هرروز #دلتنگتم مخصوصا این روزهای حال و هوای #حسینی؛
وضو میگیرم، پیرهن مشکیم رو میپوشم، یادگارت را دست میکنم و به دیدارت می آیم.
از دلتنگی هایم میگویم از خاطراتمان، میدانم خوب میشنوی، آرام میشوم ولی #دلتنگ دیدار رویت هستم😔
#دلتنگی
#فرزند_شهید
#شهید_علی_اکبر_رنجبر
#یا_رقیه
#شهید