#دلنوشته
🥀سید ابراهیم سلام.
قریب به چهلروز است که از میانِ هوایِ مهآلود جنگلهای ارسباران، به آسمان پر کشیدی و چهلروز است دیگر از هوایِ مهآلود خوشم نمیآید. قریب به چهلروز است که از آسمان نگاهمان میکنی و شاید بالبخند میگویی «چرا اینهمه عجله میکنید برایِ دو روزِ دنیا؟» راستی به آنهایی که هنوز زخمزبانت میزنند هم میخندی؟ چه دست و پایی میزنند بیچارهها. در “خداحافظرفیق” هم نشان میداد شهدا و افلاکیان، ما خاکیانِ غریب را نگاه میکردند و میخندیدند از این هیاهویِ اهلِ زمین.
از تُهمتها که گذر کردی، خدا هم بزرگت کرد. جسمت را کُنجِ حرم گذاشتی و پرواز کردی. آه! جسمت را. جسمِ سوختهات را.
گفتند روزِ آخری «ناهار هم نخورده بودی» و میگفتی کارِ مردم نباید رویِ زمین بماند. گفتند گاهی شالِ سبزِ سیدیت را روی سرت میکشیدی و در میانهٔ راهِ این سفر استانی به آنیکی چند دقیقهای چشمهایت را میبستی، حالا چهلروز است استراحت میکنی، چهلروز است دنبالت میگردیم؛ به قولِ آن پیرمردِ دستفروشِ مشهدی؛ آخ حاجی… رفتی؟ خدا رحمتت کند..
اینروزها، زیاد دعایمان کن..
«رَستی زِ اجزایِ زمین،
با آســمان آمیختی..»
#رئیسی_عزیز | #در_امتداد_ابراهیم
#بسیج_نیوز | #شهید_رئیسی
#خبرگزاری_بسیج_خراسان_رضوی
╭─═══════──
🆔 @Basij_KhRazavi
🌐 basijnews.ir/fa/khorasan_razavi
╰─════════════───