eitaa logo
بسیج ولایت
3هزار دنبال‌کننده
107.3هزار عکس
62.5هزار ویدیو
418 فایل
کانال تحلیل سیاسی بسیج ولایت ️ امام خامنه ای:من در جمع شما #پاسداران حقیقتاً بوی #بهشت را استشمام میکنم و خدای متعال شاهد است وقتی شما را می بینم احساس میکنم یکی از اهل بهشت را می بینم!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆خاطرات نوه (۳۰) لذا با اینکه می شد در نژاد حیوانات اهلی تغییر دهیم، جذاب و زیبایشان کنیم اینکار را نکردیم و به جایش انواع و اقسام نژادهای سگ را نشر دادیم از این یافته های علمی در دو هدف استفاده کردیم: ۱- ترویج پرورش و ورود حیوانات وحشی و به قول دکتر جان شیطانی به زندگی انسانها ۲- نفی و محو کردن پرورش و زندگی حیوانات اهلی. هرچه قدر این اهداف اجرایی می شد روح جامعه هم ضعیفتر و نفس ها یاغی تر می شد و با استحاله ای که برایش برنامه ریزی کردیم قبح زایی و زدایی های این دو هدف بر روی جامعه مذهبی و قانونمند ایران هم موثر واقع شد و واکنش ها کمرنگ و کمرنگ تر و تمایلات پر رنگ و پررنگ تر می شد. کار را به جایی باید می رساندیم که ازدواج با حیوانات را رواج می دادیم. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۱) مرغ و تخم مرغ- نخود و لوبیا در ایران برای چند موضوع، بسیار حسرت می خوردم. یکی برای وجود محتواهای مهم علمی در دین اسلام بود. آنچنان دقیق از ملکوت و برزخ و قیامت تعریف و تشریح می کند که از غیر بیننده آن، انتظار چنین توصیفی نیست. اسلام می کوشد نگاه و هم و غم مردم را از دنیا به آخرت و زندگی ابدی تغییر دهد. این کار خلاف برنامه های ما بود. هر چه قدر مردم از دنیا و مفاهیم دنیایی دور می شدند پروژه های ما ناقص و ناکام تر می شد. و هر چه به دنیا می چسبیدند ما راحتتر به اهدافمان می رسیدیم. موضوع دیگری که برایش حسرت می خوردم، وجود رهبران سیاسی آگاه و و زرنگ بود. ایرانی ها رهبرانی داشتند که تمام بافته های ما را به یک سخنرانی ، رشته می کردند. بایستی کاری می کردیم که یا حرف رهبرانشان را نمی شنیدند یا به آن عمل نکرده و حتی خلافشان را رفتار می کردند. برنامه های زیادی برای رسیدن به این اهداف طراحی کردیم که در اینجا به یکی از آنها می پردازم. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۲۹) در این موضوع از یک تیم روانشناس خبره استفاده می کردیم. آنها وقتی منابع اسلام را مطالعه کردند بسیار متعجب بودند که نتایجی که امروز به دست آورده اند آنها در صدها سال قبل بیان کردند. تیم ما بر این عقیده راسخ بود که حیوانات اثر مستقیم بر روح و روان انسان دارد و در پس این ظاهر های فریبنده و جذاب، باطنی شیطانی یا رحمانی دارند. مثلا دکتر جان سر گروه این تیم می گفت هرچه روح انسان ضعیفتر و نفسش سرکش تر شود سلیقه اش در انتخاب حیوانات اطرافش فرق می کند. دکتر می گفت اینکه زمانی انسان در خانه خود حیوانات اهلی مثل گوسفند و مرغ و خروس نگه می داشت و امروز سگ و گربه و میمون و عقاب و ... نگه می دارد نشان از ضعف روحی و سرکشی نفس انسان های امروزی است. دکتر می گفت انسانی که روحش مرده و نفسش یاغی شده باشد، نمی تواند با این حیوانات محلی ارتباط بگیرد مثلا حتی اگر گوسفند را تغییر نژاد دهی و در اندازه یک بره کوچک ملوس نگهش داری باز هم نمی پسندد و نفسش او را به سگ و توله سگ فرمان می دهد. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۲) ... ما کاری کردیم که مردم ایران به جای توجه به آموزه های دینی و توصیه های رهبران خود، اسیر بعد حیوانی خود شوند. کاری کردیم که هم و غم بزرگشان قیمت مرغ و تخم مرغ شود. حرفهایشان حول محور خوراک و پوشاک و مسکن بچرخد. همه شاکی از گرانی و کمبود و .... باشند. به ندرت کسی پیدا می شد که وسط این جو مسموم، حرف از آخرت و ملکوت بزند. کاری کردیم که حتی مردم انقلابی و دیندارشان هم به شک بیفتند. در رسانه ها، بین مسولین، در مهمانی ها، حتی بین خوبهایشان هم بایستی به جای صحبتهای علمی و گرانمایه، حرفهای بی ارزش و حیوانی زده می شد. کاری کردیم که دغدغه درصد بالایی از ایرانی ها شکمشان شود. و ذکر و وردشان مرغ و تخم مرغ شود. انگار نه انگار دینشان می خواست آنها را برای ابد تربیت کند. و انگار نه انگار که رهبرشان می خواست انقلاب را به جهان صادر کنند. یاد موسی و بنی اسرائیل افتادم، موسی در فکر گسترش عدالت و توحید در جهان بود قومش از منِّ و سلوای تکراری شکایت می کردند. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۳) تحقیر و تمسخر علمی ایران با سرعت چشمگیری در حال رشد علمی بود و این برای ما خوشایند نبود لذا باید کاری می کردیم. یکی از طرح هایی که در حد خوبی اجرا شد، تحقیر و تضعیف نظام علمی ایران بود. باید این باور نهادینه می شد که از خودشان چیزی ندارند . باید می پذیرفتند که دچار جمود فکری و تحجر شده اند و راه برون رفت از آن پناه بردن به دریای علوم و معارف غرب است. یکی از کارهایی که در این زمینه انجام شد رگبار ترجمه ها بود. آنقدر کتاب های پر زرق و برق با عنوان های چشمگیر در ایران ترجمه کردیم که بازار نشر تحت تاثیر قرار گرفت. با هماهنگی وزارت خارجه و علوم قرار شد به دانشجویان نخبه ایرانی بورسیه خارج از کشور داده شود و موسسات آموزشی و کارپردازیی هم راه افتاد تا دانشجو با هر سطح علمی را برای ادامه تحصیل به خارج راهنمایی کند آنقدر در این زمینه موفق بودیم که بیچاره های بدبخت حاضر بودند فلان دانشکده دور افتاده مالزی و هند را بروند اما ایران نمانند. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۴) ... و احمق تر آنهایی بودند که به اینها افتخار می کردند و غبطه می خوردند. طرح مرتبط دیگری که می بایست انجام می شد استخراج منابع و متون علمی ایران و اسلام بود. بهترین راهش راه تاسیس و معرفی مراکزی مانند آی اس آی و ...... غیره بود. ایرانی ها خودشان با دست خودشان موضوعات مختلف را تحقیق می کردند و در آی اس آی و دیگر موسسات در اختیارمان می گذاشتند به این آرزو که مثلا ما آنها را بپذیریم و امتیاز دهیم. آخر حماقت شاخ و دم که ندارد. واقعا بدبختی برای یک ملت یعنی قشر فرهیخته و تحصیل کرده اش صبح و شب تلاش کنند تحقیق کنند به امید اینکه موسسات ما تحقیقشان را بپذیرند و این باعث افتخارشان باشد. با تمام عداوتی که داشتم دلم برایشان می سوخت . با دانش و پژهش های خودشان اختراعات و اکتشافات می کردیم و به قیمت گزاف به خودشان می فروختیم. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۵) ... طرح دیگر مربوط به وابسته کردن جامعه علمی ایران به منابع و علوم غربی و غیر بومی بود. که با تلاش گروههای مختلف نتایج مثبتی داشت. بزرگترین پروژه در این موضوع نفوذ و واردات علوم انسانی بود. از ادبیات گرفته تا فلسفه و حقوقشان وارداتی بود. ملت و مذهبی که در منابعش برای انگشت و مو و چشم و .... حقوق و قانون دارد آنوقت ذلیلانه مباحث حقوقی و کیفری اش را از غرب وارد می کرد. خیلی جالب بود هم زمان با ماموریت ما گروهی از دانشجویان از طرف وزارت ماموریت داشتند در کل کشور منابع و متون علمی ایرانی و اسلامی را تهیه و به سفارت بفرستند و آنها استخراج علمی کنند از این طرف ما در حال تزریق علوم و باورهای خودمان به نظام آموزشی ایران بودیم و چه مشتاقانه از ما استقبال می کردند. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۳۶) ترویج شکوه و شکایت یکی از راه های نابودی یک رژیم، ایجاد نارضایتی در مردمش نسبت به آن رژیم است. در ایران بایستی کاری می کردیم تا فقیر و غنی، با سواد و بی سواد، پیر و جوان، زن و مرد و .... از رژیمش شاکی باشند. از اینرو یک اتاق فکر تشکیل شد. معضلات و مشکلات اقشار مختلف را در آوردیم. و دلیل هر کدام از کمبودها را بخشی از نظام ایران معرفی می کردیم. باید به جای شکر، قناعت و تلاش ، شکوه و شکایت بخشی از فرهنگ مردم می شد. به نحوی که بیخود و بی جهت از نظامشان شاکی می شدند و حتی بالاتر از خدا و دینشان هم شکوه می کردند. با یک برنامه منسجم، کاری کردیم که خیلی از ایرانی ها کم کاری های خودشان را گردن حکومتشان بیاندازند و شکوه و شکایت یک فرهنگ عادی در ایران شود. مثلا کاسب و بازاری، کم فروشی، گران فروشی، بی انصافی و ... های خودش را نبیند و دنبال بهانه ای برای آنها بوده، تقصیرات خودش را توجیه و گردن حکومت بیاندازد. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۳۷) ... کارمند، کم کاری می کرد، بعد از وجدان کاری غربی هایی که ندیده بود و فقط از قول تیم تبلیغاتی ما شنیده بود تعریف می کرد. کاسب و تاجر خودش دزدی و تقلب می کرد و از پاکدستی دیگر ملتها و مذاهب تعریف و از هم وطن و هم مذهب های خودش گلایه داشت. کار به جایی رسید که هر کس هر غلطی می کرد می توانست توجیهش کند و به جای بدهکار بودن از حکومت، طلبکار هم شود. وضعیت چندش آور و مشمئز کننده ای بود. مردم از عیب و گناه خودشان یادشان رفته بود و همه چیز را تقصیر حکومت می انداخته و شاکی بودند. لیاقت این گروه همان توسری خوردن از حکومتهای ما بود. در این بین یکی از گروه های مزاحم ما، آخوندها بودند؛ البته نه همه آنها، بلکه بخشی از آنها که سعی در بیدار کردن مردم داشتند. آنهایی که مغالطات ما را بر ملا کرده و نقشه هایمان را هیچ می کردند. هر کس پای صحبتشان می نشست، به جای شکایت از دولت و حکومت و خدا و پیغمبر، از خودش شاکی می شد. از غرب شاکی می شد از ما شاکی می شد. لذا در پروژه ای دیگر که خاطراتش را سر فرصت بیان خواهم کرد، سعی کردیم اعتبار و عیار آخوندها را در ایران پائین بیاوریم. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۳۸) سلبریتی ها حدود 1 سال قبل از سفر به ایران دوره آشنایی با هنر، موسیقی و سینمای ایران را گذراندم و اطلاعات خوبی کسب کرده بودم از اینرو بعد از ورود به ایران به عنوان یک هنرمند و فعال اجتماعی با برخی چهره های مطرح هنری ملاقات کردم. یکی از خاصیت های عوام و احمق های هر جامعه این است که به جای توجه و پیروی از اهل علم ، چشم و گوششان به افراد مشهور از جمله خواننده ها و ستاره های سینماست. من هم بنابر ماموریتم می بایست از این ظرفیت استفاده می کردم. در ایران چند مدل هنرمند و هنرپیشه دیدم که دو گروه بیشتر به چشمم آمد البته یکی خار بود در چشمم و دیگری نور. گروهی که پای اعتقاداتشان بودند و تحت تاثیر جوهایی که ایجاد می کردم قرار نمی گرفتند و گروهی که سرشان درد می کرد برای نخود هر آشی شدن و این دسته نور چشم من بودند. آنقدر حقیر و شهرت پرست بودند که نمونه اش را در هالیود و بالیوود هم ندیده بودم ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۳۹) ... به پوست خیاری اعتقادات و فرهنگ و کشورشان را می فروختند. بعضی وقتها که قرار بود موج جدیدی در ایران راه بیندازیم از این ها استفاده می کردیم. یکیشان را در یک مهمانی شبانه چنان باد کردم که به سقف چسبید آنوقت گفتم مشکل کشور این و آن است ، او هم از همان سقف اهدافم را عملی می کرد. نوع ترفندهایی که به کار می بستم فرق داشت اما یک چارچوب کلی داشت و آن اینکه اول نسبت به جامعه جهانی تحقیرشان می کردم ، بعد بادشان می کردم به قدری که موم دستم شوند. بعد به هرشکلی که می خواستم در می آمد. بعضی هاشان آنقدر حقیر بودند که برای شهرت و مطرح شدن حاضر به هر کاری بودند، مهم نبود آبرویش می رود یا نه مهم این بود که سر زبان ها باشد. حقیرتر آنهایی بودند که از اینها امضاء و عکس یادگاری می گرفتند. واقعا من از دیدن این صحنه ها لذت می بردم. مثل وقتی که چوپان چریدن گوسفندهایش را می بیند؟؟ ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۰) تحقیر و سرزنش یکی از کارهایی که فکر، احساس و تمرکز یک انسان را به هم می ریزد، تحقیر و سرکوفت اوست. خیلی از ملت ها را با وجود اینکه ثروت های مادی و معنوی زیادی داشتند با همین سرکوفت و سرزنش، از پای در آوردیم. و حالا نوبت ایران بود. باید داشته های ایرانی ها تحقیر می شد. باید هر چیزی را بهانه می کردیم تا چماقی شود بر سر ایرانی ها. برای این کار، نقاط ضعف کشور، حکومت، مردم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... ایران و در مقابل در کشورهای دیگر نقطه قوت این موارد را باید میافتیم. و به وسیله آن نقاط قوت، این نقاط ضعف را برجسته و بر سر مردم ایران می کوبیدیم. در طول تاریخ چیزی که برای آزادی خواهان از همه پر زحمت تر بود این بود که به بردگان بفهمانند، آنها آزاد خلق شده اند و برده نیستند. همین باور را باید در ایران رواج می دادیم. باید حس حقارت و ضعف در وجود ایرانی ها نهادینه می شد. باید ایرانی ها را تشنه و گشنه ی تعریف و تمجید دیگر ملل می کردیم. باز هم رسانه مثل همیشه به یاریمان می آمد. بایکوت کاستی و عیب غرب و برجسته کردن نقاط ضعف ایران، در کنار اینها، احمق های هر صنف هم به کارمان آمد، سلبریتی ها، شومن ها، سیاسیون، فعالان اجتماعی نقش مهمی در تحقیر و استهزاء ایرانی ها ایفا می کردند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۱) ... شاید خیلی ساده به نظر برسد ولی برای این هدف کارهای خیلی جزئی و ساده، تاثیرات مهمی داشت. مثلا از چند نفر که طبع نویسندگی و طنز نویسی داشتند خواستیم، در تحقیر و تمسخر ایرانی ها جوک بنویسند و شومن ها و کمدین ها در برنامه های خود بیان کنند. از تیم تولید رسانه خواستیم محتواهای تصویری حاوی عکس، کلیپ، مستند، گزارش و ... در معرفی و مقایسه نقاط ضعف ایران و ایرانی با نقاط قوت دیگر ملل و حکومت ها تهیه کنند. حاضر بودیم هر کاری کنیم تا ایرانی ها خودشان را باور نکنند. فرهنگ، حکومت، دولت، مذهب و اعتقادات خودشان را به چشم حقارت ببینند. تیم خودمان می نشست و داستانهای غیر واقعی و پوچی از زندگی غرب می ساخت و به خورد ایرانی ها می داد آنوقت خودشان در مهمانی و جلساتشان بافته هایمان را می گفتند و به دست خودشان، خودشان را تحقیر و مسخره می کردند. به قول خودشان، مرغ همسایه برای ایرانی ها غاز شد. تا جایی که احمق هایشان تلاش می کردند فرزندشان در غیر ایران متولد شود. هیچ جای دنیا این صمیمیت، اتحاد، فرهنگ، مشاهیر و ثروت های مادی و معنوی ایرانی ها را ندارد اما کاری کردیم که از خود بیگانه شوند. احساس ذلت و حقارت خفه شان بکند و با حسرت و حسادت به دیگر کشورها و ملت ها نگاه کنند. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۴۲) زرتشت- کوروش ما در ایران هر مذهب و مکتبی که بتواند در مقابل شیعه بایستد را امتحان کردیم. یکی از آنها بحث ترویج و تبلیغ دین زرتشت و شخصیت هایی مثل کورش بود. نتیجه خوبی هم داشت. دین زرتشت و کورش را به عنوان نمادهای ملی گرایی در ایران معرفی و در مقابل، اسلام و امامان شیعه را مکتبی خارجی و وارداتی معرفی کردیم. از جمله کارهایی که برای این هدف انجام دادیم انتساب بعضی جملات و حرف ها و کارها به کوروش و دین زرتشت بود به عنوان مثال جمله معروفی که کمتر ایرانیی است که آن را نشنیده باشد : پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را به شدت سر زبان ها و جلوی چشم ها آوردیم. از چاپ و پخش پوستر و تابلو گرفته تا نفوذ در سخنرانی ها و فیلم ها برای تبلیغ این نوع جملات انجام دادیم. ادامه دارد... ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
خاطرات نوه (۴۳) ... چیزی که برایم خیلی خنده دار و البته تعجب بر انگیز بود طرفداری احمق های بی سوادی بود که ادعای روشنفکری و همه چیز بلد بودن می کردند. جوری در سناریوی ما نقش بازی می کردند که خودمان هم تصور نمی کردیم. آنقدر با قدرت و اعتقاد از کورش و داریوش و زرتشت و دیگر موارد ملی گرایی حمایت می کردند که خودمان هم تحت تاثیر قرار می گرفتیم. یک روز یکی از همین بی سوادها جوری کوروش کوروش می کرد که حرص من را هم در آورد، با عصبانیت خودکار و کاغذ جلویش گذاشتم و گفتم فقط 5 خط از کوروش بنویس با خجالت تمام ساکت شد و رفت. چیزی که کمی خطرناک بود این که نباید مردم از جزئیات دین زرتشت و یا مکان و افراد زرتشتی آگاه می شدند که در غیر اینصورت به شدت سبب دفع آنها می شد. به عنوان مثال خشونتی که در دین زرتشت وجود داشت و غالب عوام و خواص از آن غافل اند و یا قوانین سخت و خشن راجع به زنان و همچنین وجود مجازاتهایی مانند کشتن 200 مورچه یا 1000 مگس و موارد بسیاری که نباید مردم از آن آگاه می شدند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۴) ... و یا ازدواج با مادران و خواهران در دوره هخامنشی و هزاران مسائل دیگر که موجب انزجار مردم میشد. شب ها وقتی وجدانم بیدار می شد ، چیزی که برایشان افسوس می خوردم این بود که این جماعت با این همه حدیث و آیه در باب اخلاق و معاشرت و هر چه که بخواهی آدم نشده چطور به یک جمله پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک دل بسته است. اگر با آنها آدم نشدند محال است با امثال این حرف ها آدم شوند فقط خوبی اش این بود که ما می توانستیم استراتژی های خود را در غالب این حرف ها پیاده کنیم. پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را مطابق اهدافمان تفسیر و ترویج کنیم. از اینرو غالب مریدان این حرف ها کسانی بودند که دنبال آدم شدن و مثل آدم زندگی کردن نبودند و فقط ابزاری در دست ما بودند برای تضعیف اسلام و تشیع و ترویج زرتشت و ... کسانی که خودشان سرتاپا خلف و کثافت و اشتباه بودند ولی در حرف و ادعا، دم از پندار نیک، گفتار نیک کردار نیک می زدند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۵) ترویج عرفان و معنویت های کاذب یکی از علاقه مندی های مردم ایران، مسائل معنوی و عرفانیست . البته این مختص به ایران نمی شود بلکه با گوشت و خون مردم شرق آمیخته شده است. در پروژه هندوستان با بسیاری از گروه هایی آشنا شده بودم که به اعمال خارق العاده مشهور بودند. باید از این موقعیت به نحو مطلوب استفاده می کردیم. یکی از پروژه هایی که برای این موضوع طراحی شد ترویج عرفان و معنویت های جعلی بود. از اوشو تا کابالا و انرژی های کیهانی و عرفان حلقه. در این پروژه دو کار مهم صورت گرفت 1.ترویج و تبلیغ این معنویت ها 2. تضعیف عرفان اصیل اسلامی. برای ترویج معنویت های جعلی، مبلغ هنگفتی را به ترجمه و چاپ کتب اختصاص دادیم. به نحوی که در کمتر از یک دهه بازار ایران را از کتاب های روانشناسی با درون مایه معنویت های نوین پر کردیم. از کتاب های برایان تریسی تا ... ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۶) ... باید چشم و گوش مردم از این مسائل پر می شد. جامعه علمی ایران، سخت زیر بار این موج می رفت و از این پدیده، به عنوان روانشناسی کوچه و بازاری نام می برد اما عوام مردم علاقه زیادی به این مسائل داشتند. مرحله بعدی برگزاری همایش و سخنرانی های انگیزشی، معنوی ، انرژی درمانی ،کیهانی، مدیتیشنی و یوگایی بود که این مورد هم با استقبال چشمگیری مواجه شد. من به کسانی که طرفدار پر و پا قرص این همایش ها بودند عوام نمی گفتم بلکه آنها دوست داشتنی تر از عوام بودند لذا آنها را احمق های دوست داشتنی نامیدم. در مورد بخش دیگر پروژه که کمرنگ کردن عرفان و معنویت اصیل اسلامی بود حدود سه ماه به صورت شبانه روزی مشغول آموزش و مطالعه بودیم. شناخت مسلک ها، شخصیت ها، اصول ، ویژگی ها ، کتب ، اهداف و خیلی چیزهای دیگر که در این سه ماه نصیبمان شد. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۷) ... در پایان این سه ماه به این نتیجه رسیدیم که می بایست: ۱- نسخه های بدلی عرفان اسلامی ارائه شود ۲- تغییرات اساسی در اصول عرفان اسلامی ایجاد شود. ۳- مشارب و عرفای حقیقی حذف، کمرنگ و بدنام شوند: از اینرو چند دسته تحت نظارت و طرح ریزی ما در آمدند: ۱- دراویش و صوفی ها ۲- شخصیت های تساهلی و تسامحی طول تاریخ اسلام مثل حسن بصری و عصر حاضر ایران که مدعی عرفان بودند اما در حقیقت افکار التغاطی و انحرافی، تساهلی و تسامحی داشتند و بیشتر سرگرم ذکر و ورد و شعر و شاعری بودند ۳- شخصیت های عرفانی حقیقی مثل خود آقای خمینی که خیلی زیرک و به قول معروف هفت خط بودند و اسیر عرفان بازی و دکان داری نبودند. ۴- سر شاخه های معنویت های نوین برای گروه اول بودجه هایی تعیین شد و به مناسبت های مختلف به مردم معرفی می شدند مثلا جشن هایی را در سراسر ایران ترتیب دادیم و از این گروه دعوت شد تا اجرای ساز و آواز داشته باشند و در پایان به معرفی مسلک خود بپردازند. غالب این گروه افراد بی سواد و تایید طلب بودند سبیل و موی بلند و لباس های زبان دار می پوشیدند تا جلب توجه کنند و البته در کارشان هم موفق بودند. مهمترین اصولی که اینها ترویج می کردند صلح و دوستی و پرهیز از خشونت و تساهل و تسامح داشتن بود یعنی نقطه مقابل اصول اساسی شیعه که عدالتخواهی، ظلم ستیزی، جهاد، مبارزه و شهادت می شد. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۸) ... گروه دوم گروه بی عرضه های ترسویی بود که به بهانه عرفان و معنویت گوشه ای لمیده بودند و ذکر و ورد می خواندند ، اشک و آه داشتند و شکمی بزرگ و شهوتی قوی، اینها هم خوب جلب توجه می کردند و مردم جذبشان می شدند، پولهایی را با واسطه برایشان می فرستادیم که مثلا هدیه برای شماست یا نذر پذیرایی مراسمتان است. آنها هم با ولع تمام قبول می کردند و بازارشان گرم می شد. کاری که اینها باید انجام می دادند ترویج و معرفی یک خداوند مهربان و عاشق و بخشنده بود خدای شعر و شاعری و احساس، خدایی از جنس باران . گروه سوم خطرناکترین عناصر شیعه را تشکیل می دادند و شخصیت اول قرن حاضر، خود آقای خمینی بود. عرفان او از جنس شعر و شاعری و تساهل نبود ، عرفان او عرفان عزت و قدرت، ظلم ستیزی، در میدان جنگیدن، بت شکنی و .... بود. لذا تا جایی که می شد می بایست جلوی ترویج و تبلیغ این مشرب گرفته و در حال ناچاری اصول آن تحریف می شد. مثلا برای آقای خمینی، تمام تلاشمان را کردیم از چشم مردم بیفتد و تنها به عنوان شخصیت سیاسی مطرح شود و کسی از مشرب عرفانی او بویی نبرد. گروه چهارم می بایست در ایران تبلیغ شوند. معنویت ها و عرفان های نوظهوری که اصول آن بر مبنای غیر مذهبی ، صلح و دوستی ، پرهیز از خشنونت، تساهل ، عدم پرداختن به مرگ و زندگی پس از آن بود. و در آنها حرفی از جهاد ، مبارزه، حق خواهی، مرگ ومعاد نمی شد. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۴۹) اختلافات مذهبی این شعار را هر روز با خود مرور می کنم: تفرقه بیانداز و حکومت کن. این شعار محور و اساس خیلی از پروژه هایی بود که در ایران اجرا کردیم. یکی از این پروژه ها دمیدن بر اختلافات مذهبی بود. مهمترین اختلاف در بین گروه های اسلامی مربوط به شیعه و سنی می شود. در طول سالیان دراز از این اختلافات بیشترین بهره را برده بودیم. نه تنها در ایران بلکه در منطقه، از این اختلاف بیشترین استفاده ها را داشتیم. به عنوان مثال حیات اسرائیل و تضعیف فلسطینیان، نفوذ ما در عربستان و عراق، جنگ و ویرانی افغانستان و پاکستان وابسته به همین اختلافات بود. برای تشدید این اختلافات نیاز به افرادی از شیعه و سنی داشتیم که سیاست هایمان را اجرا کنند. معمولا احمق ها، ساده لوحان و متعصب های هر گروه بهترین گزینه بودند. افرادی که بدون هیچ ملاحظه ای، متعصبانه از عقاید خود دفاع کرده و عقاید طرف مقابل را نفی و مورد توهین و جسارت قرار دهند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۵۰) ... در گروه شیعیان بایستی توهین و جسارت به مقدسات اهل سنت را ترویج و در بین سنی ها، باید شیعه را کافر، مشرک و نجس نشان می دادیم. این کار طرق مختلفی داشت از نوشتن کتاب گرفته تا برگزاری جلسات مذهبی همراه با توهین به مقدسات همدیگر. در هر گروه به عنوان دلسوز و بانی خیر و .... مبالغ زیادی را هزینه می کردیم تا این کارها انجام شود. افرادی که بازیمان را می خوردند هرچند در چشم ما احمق و متعصب بودند اما بایستی کاری می کردیم تا در مذهب خودشان افرادی موجه ، عالم و باوقار جلوه داده شوند لذا برایشان مرید و طرفدار می تراشیدیم. حرفشان را رسانه ای می کردیم و از آنها جلوه ای زیبا در بین هم مکتبی هایشان نشان می دادیم. وقتی رفتار این افراد متعصب و احمق را با تاریخ اسلام قیاس می کردیم هیچکدامشان چیزی نبودند که از آن دم می زدند. شیعیانی که دم از محبت امامانشان می زدند، اگر در زمانشان بودند در صف قاتلین آنها بودند و سنی هایی که برای خلفایشان سینه چاک می دادند اگر در زمان آنها بودند خودشان کمر به لعن و تکفیرشان می بستند. اما چه میشه کرد که اینها داشتند اهدافمان را پیش می بردند و وجودشان برایمان منفعت داشت ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۵۱) ... و الا من که مسلمان نبودم از وجود این افراد بی مغز چندشم می شد و تنفر داشتم؛ هیچکدامشان شیعه و سنی واقعی نبودند و فقط از مذهبشان لعن و نفرین و سب و تکفیر و تعصب یاد داشتند. در این بین گروهی هم همیشه مزاحم کارمان بودند و دل خوشی ازشان نداشتیم، با وجودی که اختلافات را می دانستند و حتی بیان هم می کردند ولی اجازه سوء استفاده را به ما نمی دادند. افراد زیرکی که مهمترین مانع برای کارهایمان بودند. بایستی اینها را از چشم هم مذهبی هایشان می انداختیم. آنچه می گفتند و برنامه میریختند برعکسش را در جامعه نشر می دادیم. اینها دهه وحدت می گرفتند ما دهه برائتش می کردیم. اینها از توهین به مقدسات منع می کردند ما لعن و توهین و سب را بین مذاهب ترویج می دادیم. اینها دم از برادری می زدند ما تکفیر می کردیم. و حتی با تفرقه انداختن بین جریانات سیاسی مثل اصلاح طلب و اصولگرا با یافتن افرادی ناآگاه ازهر دو طرف که صبح تا شب به هم دیگر فحش و ناسزا نثار کنند، باعث دو قطبی شدن جامعه ایران شدیم و این وسط کسی به نصایح آیه الله خامنه ایی گوش نمیداد که می گقت: ( من یک اصولگرای اصلاح طلب هستم ) . و همینطور می گفت:( نقد با فحاشی فرق دارد. ) ولی گوش کسی به این سخنان بدهکار نبود و خروار خروار ناسزا بود که به همدیگر حواله میکردند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۵۲) قومیت ها ایران کشور قومیت های مختلف است. فارس، عرب، ترک، لر، بلوچ، لک، گیلک، مازنی، بربر و ترکمن؛ مهمترین نژاد و قومیت های ایرانی اند. این یک ویژگی منحصر به فرد برای یک کشور است که اینهمه نژاد در آن با صلح ، صفا و وحدت زندگی می کنند. برای ما هم، این، هم تهدید بود و هم فرصت. از یک طرف تهدید بود چون خیلی از این قومیت های داخلی، نمونه و همسایه خارجی هم داشتند که اگر قومیت های داخل ایران پی به ثروتهای معنوی خود می بردند و انقلابشان را ، آزادی، امنیت و استقلال را درک می کردند آن را به همزبانان و هم قوم های خارج ایران منتقل می کردند و این نقشه ای بود که رهبرشان آیت الله خامنه ای با نام پروژه صدور انقلاب کشیده بود. آنوقت شاهد انقلاب های مشابه ایران در کشورهای همسایه اش می شدیم و تجزیه طلبی در کشورهای دیگر با آرزوی پیوستن به ایران اتفاق می افتاد و دیگر نوبت به گور رفتن ما بود. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
خاطرات نوه (۵۳) ... از طرف دیگر این تنوع ، برایمان فرصت بود، زیرا می توانستیم بر آتش تفرقه و تجزیه طلبی بیافروزیم. عواطف و احساسات قومی قبیله ای را تحریک کرده و شاهد ظهور جریان و جنبش های تجزیه طلب در قومیت های مختلف باشیم. از اینرو کوشیدیم تا جایی می توانیم قومیت های مختلف را نسبت به حکومت مرکزی بدبین، شاکی و ناراضی کنیم. کاری کردیم تا به جای اینکه به استقلال و آزادی و ایرانی بودن افتخار کنند، احساس حقارت و ناامیدی داشته باشند. مدام در فکر این باشند که از ایران جدا شوند و برای خودشان کشور و حکومت بزنند. بارها گفته ام ما هر چه داریم و هر پروژه موفقی که اجرا کردیم به خاطر وجود احمق های هر جامعه بوده است. در قومیت ها هم احمق هایشان بودند که برنامه و اهداف ما را پیش می بردند. احمق هایی که وضعیت حکومتها و دولت های اطراف را نمی دیدند و به خیال خام و کودکانه شان می خواستند با جدا شدن از ایران برای خودشان حکومت تشکیل دهند. ادامه دارد... ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅