#داستان_کوتاه
#سعادت_دیدار_یار
✍🏻 مرحوم فشندی تهرانی مي گويد:
– در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.
– با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم .
[سید ظرف آب را گرفت و نوشید ]و ظرف آن را برگرداند.
– در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!
– آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد».
– این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است»
📚 شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نوشته :احمد قاضی زاهدی ،ج ۱، ص ۱۵۵
📡لینک عضویت کانال ایتا بصیر۲٠👇
🆔https://eitaa.com/Basir20