فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودخواهی همیشه اسباب این است که انسان را به فساد بکشد...
این چند ثانیه کلیپ رو از دست ندید...
صحبتهای شنیدنی امام خمینی(ره)
https://eitaa.com/Basir_MN
🌸 #امام_علی علیه السلام:
💠 إظهارُ الغِنى مِن الشُّكرِ، إظهارُ التَّباؤسِ يَجلِبُ الفَقرَ
❇️ اظهار توانگرى گونهاى شكر است. فقير نشان دادن، فقر مىآورد.
📚 ميزان الحكمه جلد ۸ صفحه ۵۳۳
https://eitaa.com/Basir_MN
🌷رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند :
💢امید برای امت من رحمت است، اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درخت نمی کاشت.
💢Hope is mercy for my people, if there was no hope, no mother would feed her child and no gardener would plant a tree.
✅Mercy : رحمت. لطف
✅Feed : غذا دادن
✅Child : فرزند
✅Gardener : باغبان
✅Plant : کاشتن
https://eitaa.com/Basir_MN
🌸 #امام_صادق علیه السلام:
💠 اجعَل مالَكَ عارِيَةً تَرُدُّها
❇️ مال خود را امانتى بدان كه بايد بازگردانى.
📚 الكافی جلد۲، صفحه ۴۵۵
https://eitaa.com/Basir_MN
🔆 #پندانه
✍️ قایقهای خالی زندگیمان
🔹وقتى جوان بودم، قايقسوارى را خيلى دوست داشتم.
🔸يک قايق كوچک هم داشتم كه با آن در درياچه قايقسوارى مىكردم و ساعتهاى زيادى را آنجا به تنهايى مىگذراندم.
🔹در يک شب زيبا و آرام، بدون آنكه به چيز خاصى فكر كنم، درون قايق نشستم و چشمهايم را بستم.
🔸در همين زمان، قايق ديگرى به قايق من برخورد كرد. عصبانى شدم و خواستم با شخصى كه با كوبيدن به قايقم، آرامش مرا بههم زده بود، دعوا كنم.
🔹ولى ديدم قايق خالى است! كسى در آن قايق نبود كه با او دعوا كنم و عصبانيتم را به او نشان دهم.
🔸حالا چطور مىتوانستم خشم خود را تخليه كنم؟ هيچ كارى نمىشد كرد!
🔹دوباره نشستم و چشمهايم را بستم. در سكوت شب كمى فكر كردم. قايق خالى براى من درسى شد.
🔸از آن موقع اگر كسى باعث عصبانيت من شود، پيش خود مىگويم:
اين قايق هم خالى است!
https://eitaa.com/Basir_MN
🌹#با_شهدا|شهید عباس کریمی
✍️ سردار خانهدار!
▫️زنگ زده بود که نمیتواند بیاید دنبالم. باید منطقه میماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کرد خودم بروم. من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلامآباد. کف آشپزخانه تمیز شده بود. همه میوههای فصل توی یخچال بود. توی ظرفهای ملامین چیده بودشان. کباب هم آماده بود روی اجاق، بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود با یک نامه. وقتی میآمد خانه، خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. بچه را عوض میکرد. شیر براش درست میکرد. سفره را میانداخت و جمع میکرد. پا به پای من مینشست لباسها را میشست، پهن میکرد، خشک میکرد و جمع میکرد.
https://eitaa.com/Basir_MN