🌹 عشق به امام خميني (ره):
مادر شهيده زينب کمايي:
زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنجشنبه #روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامههای #خودسازی بود.
🌸 یک شب سر نماز، #سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی #گریه کرد.
بلندش کردم. گفتم: «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟»
با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت:
«مامان، برای #امام_خمینی گریه میکنم، امام #تنهاست.
به امام خیلی #فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه #غصه میخورد.»
https://eitaa.com/Basir_MN
🌀شهیدی که امام زمان سراغش را گرفت...
🎙مادر شهیدان مرادی:
🔹️ پسر دومم (هاشم) به عنوان نیروی #بسیجی میخواست به جبهه برود. آن حاج آقایی که مسئول #اعزام بود به من گفت: حاج خانم! هاشم را نمیبریم جبهه، شما یک شهید دادید و حاج آقا هم دست #تنهاست. خودشان هاشم را به خانه فرستادند.
🔸️فردا شب دیدم مسئول اعزام آمد در خانه را زد، اما حسابی #گریه میکرد. گفتم چی شده؟ گفت: «در خواب امام زمان (عج) را دیدم که دارد دست روی سر #بسیجیها میکشد، به من که رسید رویش را برگرداند، گفتم آقا چی شده؟ گفت پس چرا هاشم را نیاوردی» حالا دنبالش آمدهام.
🔹️هاشم را فرستادم رفت و در عملیات کربلای ۵ #شهید شد.
📍شهید حافظ مرادی در سال ۱۳۳۹ در ساوه به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۲ به همراه خانواده به قم نقل مکان کرد. در سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازی رفت و در سال ۱۳۶۰ در منطقه اهواز شربت شهادت را نوشید.
برادر او هاشم در سال ۱۳۴۹ در شهر قم دیده به جهان گشود و در سن ۱۶ سالگی در ادامه راه برادر شهیدش به عنوان بسیجی عازم میدانهای نبرد شد و در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
https://eitaa.com/Basir_MN