eitaa logo
بصير
2.7هزار دنبال‌کننده
84.9هزار عکس
79.8هزار ویدیو
2.9هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥پست ویژه آیا میرزای شیرازی مخالف ورود روحانیت به سیاست بود؟ ⚡️نقدی بر اظهارات آیت الله گرامی پیرامون دیدگاه سیاسی میرزای شیرازی 🔸اخیرا بخش گزینش شده ای از مصاحبه سایت با با عنوان «فراز و فرود پایگاه مردمی روحانیت»(http://mobahesat.ir/15449) (مربوط به تاریخ 21 آذر ماه 1396 که در همان زمان در سایت جماران بازنشر گردید؛https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-811605 ) در تاریخ 14 اردیبهشت98 در کانال تلگرامی بازنشر گردید. 🔸این متن شامل خلاصه ای از بخش ابتدایی مصاحبه آقای گرامی و با تمرکز بر «عدم ورود روحانیون و علما در سیاست» و در پی اثبات این مدعاست که برکنارماندن از حکومت، روحانیت را در موضع انتقادی قرار می دهد و به نفع دین تمام می شود ولی ورود روحانیت به سیاست و تشکیل حکومت، به تضعیف آن می انجامد؛ ادعایی که مع الاسف با استناد به نقل قولی از صاحب فتوای بیان شده است. آقای گرامی در این گفتگو چنین می گوید؛ 🔻🔺«مرحوم آقای آشیخ محمدتقی آملی در تهران از قول آشیخ عبدالنبی نوری نقل کرده بودند که هنگامی که می‌خواست به مکه برود، از طریق استانبول رفته بود. آقای آشیخ محمدتقی آملی به ایشان می‌گوید که اگر شما می‌خواهید به مکه بروید، خوب است از طریق استانبول که می‌روید ملاقاتی هم با سید جمال الدین اسدآبادی داشته باشید. ایشان این کار را انجام می‌دهند. سید جمال الدین هم به ایشان می‌گوید شما می‌خواهید به مکه بروید؛ به‌هرحال به سامرا هم می‌روید؛ نزد میرزای شیرازی بروید و ایشان را وادار کنید با ناصرالدین شاه مبارزه کند؛ این فرد ظالم و ستمگر است. ایشان می‌گویند که اگر من هم بگویم میرزا ترتیب اثری نمی‌دهد؛ اما من می‌گویم. هنگامی که به سامرا و نزد میرزا می‌رود به ایشان هم مطالب را می‌گوید، میرزا می‌گوید تو که خودت این حرف را قبول نداری؛ اگر قبول داشتی تو را پیش خودم راه نمی‌دادم. سپس میرزا می‌گوید بالاخره ناصرالدین شاه هر خرابی‌ای هم دارد سلطان شیعه است. بعد می‌گوید سه نفر هستند که اصرار دارند حکومت را خود من بگیرم؛ یکی خود ناصرالدین شاه که هوسش به قدری غالب است که از جمع بین اختین در ازدواج نگذشت؛ یعنی دو خواهر را با هم عقد کرده بود؛ چنین کسی چطور حکومت را به من می‌دهد؟ بنابراین او می‌خواهد آبروی ما را ببرد. دوم میرزا ملکم‌خان، متولد جلفا و متمایل به انگلستان است. او نیز اصرار دارد که من حکومت را بگیرم؛ او هم به این علت است که می‌خواهد آبروی من برود. سوم هم سید جمال‌الدین اسدآبادی است که او هم دوست دارد من حکومت را بگیرم که این هم از سادگی ایشان است. اداره‌ی حکومت به این راحتی نیست. اکنون ما در بین مردم وجهه و آبرو داریم. اگر بخواهیم حکومت کنیم کجا این‌همه گروه متدین داریم که کل مملکت را در اختیار بگیریم؟ این‌ها می‌روند و کارهای نادرستی انجام می‌دهند که به نام ما نوشته می‌شود.» 🔵بررسی تاریخی محتوای مصاحبه🔴 🔸با توجه به بازنشر هدفدار و شیطنت آمیز این مصاحبه توسط برخی از فعالان ۸۸، نوشته حاضر فارغ از دیگر اظهارات موجود در مصاحبه، به بررسی سندی و محتوایی نقل قول آیت الله گرامی از میرزای بزرگ خواهد پرداخت تا بطلان تالی فاسدهای سیاسی مترتب بر آن نیز آشکار گردد. 🔸در بررسی نقلی و سندی این مدعا باید گفت: 🔻۱) بر طبق اظهارات آیت الله گرامی ایشان این نقل قول را در تهران از شیخ محمد تقی آملی و ایشان هم از شیخ عبدالنبی نوری شنیده اند و اینطور بیان می دارند که شیخ محمد تقی آملی به شیخ نوری توصیه ملاقات با سید جمال را کرده اند. با اندک بررسی تاریخی روشن می شود که این بیان به هیچ وجه با تاریخ سازگار نیست! چرا که شیخ محمد تقی آملی متولد سال 1304 قمری است و در زمان رحلت میرزای شیرازی در شعبان 1312 قمری کمتر از 8 سال سن داشته اند و با توجه به اینکه سفر شیخ عبدالنبی نوری در زمان حیات میرزای شیرازی بوده و تا زمان بازگشت ایشان میرزا در قید حیات بوده اند، حداکثر سن ایشان باید در زمان توصیه به شیخ نوری برای ملاقات با سیدجمال 7 سال باشد، درحالی که چنین توصیه ای از یک کودک 7 ساله به یک روحانی تقریبا 50 ساله بسیار بعید و غیرقابل باور است و در نتیجه به کلی این نقل قول را زیر سوال می برد. عجیب تر آنکه آیت الله گرامی در پایگاه اطلاع رسانی خود در گفتگویی به تاریخ 26 اردیبهشت 1396درباره فتوای تحریم تنباکو (http://www.ayat-gerami.ir/data.asp?L=1&id=3672 ) با نقل این ماجرا فقط به نقل قول شیخ آملی از شیخ نوری اشاره می کند و سخنی از توصیه شیخ محمدتقی آملی به میان نمی آورد و جالب آنکه ایشان در ادامه ضمن نقل ماجرا، اظهاراتی متفاوت با محتوای مصاحبه اخیرشان بیان می دارند. https://eitaa.com/Basir_MN
♨️یادداشت موهن فرهمند خبرنگار هتاک و ضدانقلاب بی بی سی در واکنش به مناظره آقای اکبرنژاد در سایت مباحثات 🔻روزنه نوشت مناظره دو آخوند انقلاب ندیده درباره لباس آخوندی : یکی با ته لهجه ترکی و به فغان از دردسرهای لباس آخوندی به دنبال توجیه فقهی برای راحت شدن از شر عبا و عمامه، دیگری آیت الله ازاده ایبا همه اوصاف آقازاده های خودپسند و خودبزرگ بین که «متفوه» و « فی زماننا هذا» از دهانش نمی افتد و همه حرفش این است که: تو نمی فهمی و من می فهمم. هر دو پای استدلالشان چوبین است و بشدت دچار زمان پریشی اند. به جای اینکه پاسخ پرسشهای تاریخی را در تاریخ بیابند، در آیه و حدیث و ردای موسی و پیراهن یوسف دنبالش می گردند. اندک درکی از تاریخ کافی است تا به این محصولات حوزه های شترگاوپلنگ امروزی بفهماند که لباس آخوند امروزی نه ربطی به پیامبر اسلام دارد و نه امام جعفر صادق. آنچه قال الرسول و قال الصادق و قال الباقر درباره لباس داریم به کیفیت لباس بر می گردد نه به شکل آن. اگر هم جایی گفته اند عمامه ات را چنین ببند، برای این بوده که همه عمامه به سر می کردند و از سر توصیه به یاران آن زمان خود بوده، نه اینکه برای فرم لباس انسان هزار و چهارصد سال بعد تکلیف تعیین کنند. برای فهمیدن این بدیهیات، هیچ نیازی به خواندن رسائل شیخ انصاری نیست که آن آقازاده متکبر پزش را می دهد. گربه بنده هم که رسائل نخوانده، می فهمد. لباس آخوند شیعه ایرانی حاصل تطور و تحول لباس در قرون و اعصار است، درست مانند لباس دیگر مردمان. با توجه به توصیفهایی که در تاریخ آمده و نقاشیها و عکسهای به جا مانده، لباس علامه مجلسی در عصر صفوی هیچ شباهتی به لباس شیخ فضل الله نوری در دوره قاجار ندارد. شکل امروزی لباس آخوند ایرانی از دوره قاجار مانده و پس از آن هم مختصر تغییراتی به خود دیده است. این لباس تا پیش از دوره رضا شاه اصلا لباس آخوندی نبوده، بلکه لباس «اهل علم» بوده است. هر دانش آموخته ای این لباس را به تن می کرده، فارغ از اینکه طبیب و عطار و معمار و کاتب دارالحکومه یا پیشنماز مسجد محل و قاضی عدلیه و مرجع تقلید باشد. حتی تاجر بازار که درسی هم خوانده بوده، این لباس را به تن می کرده است. اگر کسروی و ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی این لباس را به تن داشتند، به این معنی نیست که آخوند بودند. آخوند کسی است که حرفه اش رسیدگی به امور دینی مسلمین است، از قبیل پیشنمازی و منبر رفتن و عقد نکاح و طلاق و نماز خواندن بر میت و تدریس علوم دینی. از زمان رضا شاه، اهل علمی که کارشان ربطی به دین نداشت این لباس را درآوردند و عبا و عمامه در انحصار «روحانیت» درآمد و قداست یافت، حال آنکه پیشتر، لباس مقدس نبود، لباسی بود مانند دیگر لباسها. بدیهی است در جامعه ای که همه بدبختیهایش را از آخوندها می بیند، کسی که با این لباس میان مردم بگردد چقدر گرفتاری دارد. همین شیخ آذری نالان که اصلا در زمان انقلاب به دنیا نیامده بوده تا در به بار آوردن این بدبختی سهیم باشد، مصداق آش نخورده و دهان سوخته شده است. آن آیت الله زاده از خودراضی هم هویتش و «ژن برترش» بسته به عمامه پدرش است که از این لباس دفاع می کند. این آقایان بهتر است با خودشان روراست باشند و بیخود از خاتم الانبیاء و صادق الائمه مایه نگذارند. 🔶حاشیه روزنه ماهیت واقعی و عرض و طول سواد این مزدور جماعت هم در هنگامه حوادث واقعه عجیب رو میشود بیچاره برای دو قران مواجب ملکه خبیث انگلیس مجبور شده رطب و یابس بهم ببافد و فحش نامه ای فراهم سازد تا مثلا بی سوادی طرفین مناظره کننده را نشان دهد که صدالبته در نزد اهل دقت عیب جویان بیشتر گم کرده راه اند گذشته از اظهارات غیرقابل قبول آقای اکبرنژاد و انتشار اولیه توسط ایکنا، سایت نیز نقش بسیار زیادی در ضریب دادن به این مطالب حاشیه‌ساز داشت. فرهمند یا نمی‌داند یا عمدا پنهان‌کاری کرده که روشنفکران غرب اندیش و مذهب ستیزی که شیخ فضل‌الله عزیز را بر دار کردند، برخی شان از بدحادثه روزگاری در سلک روحانیت بوده اند؛نمونه بارزش شیخ ابراهیم زنجانی است اما افرادی چون یحی دولت آبادی و تقی زاده و دیگران هم قبل از لاقیدی روشنفکرمآبانه، در قامت یک آخوند کامل شناخته میشدند. در مورد کسروی هم چنین است. او نیز برخلاف مدعای مزدور رسانه ملکه، قبلا به حمل شایع، آخوند بود و در مساجد تبریز مدتی امام جماعت بود. بی سوادی و یا قلم به مزد بودن موجب شده که فرهمند اینچنین مطالب واضحی را منکر شود و در آستانه صدسالگی کودتای سیاه اسفند۱۲۹۹، به تطهیر رضاخان پالانی در تغییر لباس اجباری روحانیون بپردازد. https://eitaa.com/Basir_MN
🔴💠دفاع از مرجعیت 🔹ماجرای هجمه‌های بیشمار به یک نویسنده دانشگاهی برای انتقاد به یکی از مراجع معظم تقلید را که سال گذشته پیش آمد یادتان هست؟ جناب آقای (بروجردی) شخصی بود که با اعتراض و موضعی سنگین علیه که یک چهره جوان دانشگاهیست، به مسأله ضریب داد و بعد از آن نیز و شبهه‌رسانه‌هایی چون در داغ کردن فضای ملتهب آن روزها نقش به‌سزایی داشتند. 🔹عدم بازتاب دو نامه و جمشیدی به مرجع بزرگوار تقلید نیز تلاش دیگری بود بر دمیدن در آتشی که خودِ این آقایان داغش کرده بودند. 🔹قبل و بعد از آن واقعه رهبر معظم انقلاب اسلامی، مرجع تقلید و ولی فقیه جامعه اسلامی بارها و بارها مورد حملات ناجوانمردانه ناکسان داخلی و خارجی قرار گرفت. حال سوالی داریم از جناب آقای (بروجردی)؛ در این روزها که نشریه فرانسوی اقدام موهن اهانت آمیز نسبت به مقام معظم رهبری داشته است، چرا صدایی ازشان در نمی آید؟ 🔹چرا جناب آقای (بروجردی)، فریاد دفاع از مرجعیت سرنمی‎دهد؟ چرا شبه‌رسانه موضِعی نمی‌گیرد و همگام با این اقدام را محکوم نمی‌کند؟ پ ن: این سوالیست که تا ابد از طرفتان جوابی ندارد! البته جوابتان برای حوزویان انقلابی کاملا روشن است والامر الیکم https://eitaa.com/Basir_MN