eitaa logo
بصیرت
1.7هزار دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
25.5هزار ویدیو
720 فایل
باسلام ضمن عرض خوش آمد به اعضای محترم کانال به اطلاع می رسانداین کانال حاوی مطالب ارزنده،خبری سیاسی،مذهبی،علمی می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠🐪⚠ 🚨خاطره جالب وشنیدنی 🐪🌠کارهای نیک جلوی مرگ بد را می‌گیرد 👇 مردی به نام ابن جدعان می‌گوید: در یکی از روزهای بهاری از خانه بیرون رفتم، چشمم به شترهایم افتاد که بسیار چاق و سرحالند و از بس شیرشان زیاد است، نزدیک است که از پستان‌هایشان بیرون بریزد. ناگهان چشمم به یکی ازماده شتران افتاد که بچه‌اش دنبالش بود، من این شتر را از تمام ثروت حلالم بیشتر دوست داشتم، با خود گفتم: به خدا که این ماده شتر را با بچه‌اش به همسایه‌ام صدقه می‌دهم. او مرد فقیر و بی‌چاره‌ای بود که هفت دختر داشت. خداوند متعال می‌فرماید: «لَنْ تَنالوا الْبرَّ حتّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ.»[آل عمران/۹۲].( هر گز به نیکی دست نیابید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، ببخشید.) ماده شتر را با بچه‌اش گرفتم و درب خانه‌اش را زدم، وقتی در را باز کرد، گفتم: این ماده شتر را با بچه‌اش به عنوان هدیه از من قبول کن. او بسیار خوشحال شد و از شدت خوشحالی نمی‌دانست چه بگوید! او از آن به بعد از شیر آن ماده شتر می‌نوشید و هیزم بر پشتش حمل می‌نمود و خلاصه این ماده شتر خیلی برایش مفید واقع شد. فصل تابستان با آن گرمای طاقت فرسایش فرارسید و صحرانشینان برای به دست آوردن آب و علف کوچ می‌کردند. ابن جدعان می‌گوید: ما هم بار و بندیل‌مان را جمع کردیم و در چاه‌ها به جست و جوی آب پرداختیم. من برای پیدا کردن آب وارد یکی از این چاه‌های سرتنگ و باریک شدم تا با خود آب بیاورم. سه پسرم بیرون چاه منتظر من بودند. در این هنگام پدر (ابن جدعان) راهش را گم کرد و نتوانست از چاه بیرون بیاید، پسران سه روز پی‌درپی منتظر ماندند و سپس با خود گفتند: حتما او زیر زمین گم شده و تا به حال مرده است. آنها منتظر مرگ پدرشان بودند تا به اموال و دارایی او دست یابند. پس با سرعت به خانه بازگشتند و ثروت پدر را میان خود تقسیم کردند. در این لحظه به خاطرشان آمد که روزی پدرشان ماده شتری را به همسایه داده است. سه پسر نزد همسایه رفتند و به او گفتند: ماده شتر را به ما پس بده و این شتر نر را به جای آن بگیر و گر نه آن را به زور از تو می‌گیریم و در مقابلش هم چیزی به تو نمی‌دهیم. همسایه مسکین گفت: من شکایت شما را نزد پدرتان می‌برم. پسران گفتند: او مرده است. مرد فقیر گفت: مرده؛ چطور و کجا؟. پسران گفتند: در صحرا به داخل چاهی رفت و دیگر از آن چاه بیرون نیامد. مرد همسایه گفت: ماده شتر را بگیرید و این شترتان را هم نمی‌خواهم، ولی می‌خواهم که جای آن چاه را به من نشان دهید. پسران مرد همسایه را سر همان چاه بردند و خودشان از آنجا رفتند. مرد همسایه طنابی را برداشت و آن را در بیرون از چاه به جایی محکم بست و مشعلی به دست گرفت و پایین رفت و شروع کرد به خزیدن، گاهی با چهار دست و پا می‌رفت و گاهی سینه خیز، سپس بوی رطوبت آب به مشامش رسبد، ناگهان صدای ناله‌ای به گوشش رسید، او خود را به صدا نزدیک کرد و با دستش به جست و جو پرداخت، در این هنگام دستش به گل رسید و مدتی بعد دستش به ابن جدعان برخورد کرد. دستش را جلوی دهان او گرفت و فهمید که او زنده است و نفس می‌کشد. مرد همسایه بلند شد و چشمان ابن جدعان را بست تا نور خورشید به آنها آسیبی نرساند، سپس او را کشان کشان از چاه خارج کرد و چند خرما به او داد تا بخورد، سپس او را بر پشتش حمل کرد و به خانه‌اش برد. ابن جدعان کم کم جان گرفت. همسایه فقیر از ابن جدعان پرسید: به من بگو چطور یک هفته تمام زیر زمین دوام آوردی و نمردی؟ ابن جدعان گفت: همه چیز را می‌گویم. وقتی وارد آن چاه تنگ و باریک شدم، گم شدم و نمی‌دانستم که به کدام طرف بروم، به ناچار نزدیک آب آمدم و از آن می‌نوشیدم، ولی آب به تنهایی برایم کافی نبود، بعد از سه روز، گرسنگی مرا از پای درآورد، ولی چاره چه بود؟ خودم را به پشت انداختم و همه چیز را به خدا سپردم. که ناگهان احساس کردم شیر گرمی به داخل دهانم ریخته می‌شود، سپس نشستم ولی به علت تاریکی زیاد چیزی نمی‌دیدم، ولی احساس می‌کردم ظرفی پر از شیر به دهانم نزدیک می‌شود، من هم از آن می‌نوشیدم تا این که سیر می‌شدم، سپس آن ظرف ناپدید می‌شد. این ظرف سه بار در روز به طرفم می‌آمد و من از آن شیر می‌نوشیدم، ولی دو روز است که این ظرف شیر دیگر به سراغم نیامده و من دلیل آن را نمی‌دانم. مرد همسایه گفت: من دلیلش را می‌دانم. پسرانت گمان ‌کردند که تو مرده‌ای، نزد من آمدند و ماده شتری را که خداوند شیرش را به تو می‌نوشانید، از من گرفتند، چون مسلمان در سایه و پناه صدقه‌اش است. «وَمَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا(۲) وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ.» [الطلاق/۲،۳] ( و هرکس تقوای خدا را پیشه کند، [خدا] برای او راه بیرون شدنی قرار می‌دهد(۲) و از جایی که حسابش را نمی‌کند، به او روزی می‌رساند.) ✍🏻 محمد احمد هلالي مترجم: دکتر ابراهيم ساعدي رودي/ (مجموعه‌ي طلايي از داستان‌ها)
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اذان، استثناء است🔸 تشویق کنید موذن ها را، تشویق کنید مساجد را که صدای اذان را [به نحو متعارف] بلند کنند. بهانه نکنید یکی دو تا مریض را. اذان استثناء است. در صدر اسلام هم مریض بود، اما اذان استثناء بود. آن مساجدی که اذان صبح باز هستند این ها دفع بلا از شهرها می کنند. آن امام جماعت هایی که نماز صبح را اقامه می کنند، اینها به جامعه خدمت می کنند. گاهی خدا دفع بلا می کند به خاطر همین ها. @haerishirazi 💐💐💐 @Basirat_135 eitaa.com/Basirat_135
مواظب پنجره‌ها باشید! درحالی که دوران مسئولیت پایان یافته و از عمر دولت دوازدهم نیز فقط یک سال باقی مانده است‌، خبرها حاکی از آن است که برخی از نمایندگان مجلس دهم -که به هر علت، ازجمله - در مجلس یازدهم حضور ندارند، به و مراکز اقتصادی وابسته به دولت کوچ کرده و در پست‌ها و مدیریت‌های موثر و بعضاً پُر درآمد و نان و آب‌دار! به کار گرفته شده‌اند. افراد جذب شده به وزارتخانه‌ها و مراکز اقتصادی وابسته به دولت عمدتاً از حامیان پر‌وپاقرص دولت در مجلس بوده‌اند و قبل از آنکه برای نظارت بر دولت باشند، نقش را بر عهده داشته‌اند! یکی از وزرای محترم که بیشتر استخدام‌ها مربوط به حوزه مدیریتی ایشان است، در این‌باره گفته است: «سربسته می‌گویم اگر نماینده نگران شغل و کار آینده‌اش باشد، هزاران مفسده دیگر از آن درست می‌شود... به این موضوع [استخدام نمایندگان] افتخار می‌کنم و هیچ‌ چیز مخفیانه‌ای درخصوص این موضوع ندارم»! که باید گفت دلسوزی ایشان برای پیشگیری از مفسده احتمالی نمایندگانی که به قول آقای «نگران شغل و کار آینده» خود هستند، درخور تقدیر است ولی این پرسش‌ها نیز در میان است؛ اول آنکه؛ آینده نمایندگان چه ربطی به وزارتخانه تحت مدیریت ایشان دارد؟ و این تکلیف! در کدام بخش از شرح وظایف وزارتخانه تحت تصدی ایشان آمده است؟! دوم اینکه، مگر نمایندگان مجلس قبل از نمایندگی شغل و کار و حرفه‌ای نداشته‌اند که ایشان نگران شغل و کار بعد از نمایندگی آنها هستند؟! و به قول آقای ترکان چرا به کار سابق خود و یا به میان مردم شهر و دیار خویش برنمی‌گردند؟! سوم آنکه آیا نگرانی جناب وزیر برای تمام نمایندگانی است که -‌به هر علت- دیگر در مجلس نیستند؟ و یا این قاعده (بخوانید امتیاز) فقط برای نمایندگانی است که در دوره وکالت خود نقش را برعهده داشته و رسالت نمایندگی خود را به فراموشی سپرده بودند؟! و... اینگونه اقدامات ضمن آنکه حاتم‌بخشی از کیسه ملت و دست‌درازی به است! تزریق نیرو از سوی یک حزب نا‌کارآمد به بدنه دولت بعدی نیز هست و نباید از نگاه دستگاه‌ها و سازمان‌های نظارتی، مخصوصاً سازمان بازرسی کل کشور دور بماند. برخی از این به علت آلودگی به رد‌صلاحیت شده‌اند بنابراین به کارگیری آنها در مدیریت‌های دولتی می‌تواند برای مردم و نظام خسارت‌آفرین باشد. مخصوصاً آنکه مدیران میانی بیشترین نقش را در گردش کار دستگاه‌ها برعهده ‌دارند. و بالاخره، سخن درباره کسانی نیست که احتمالاً با تکیه بر کارآمدی و تخصصی که دارند به کار گرفته شده‌اند. بنابراین بایسته آن است که کل کشور برای ایفای حقوق ملت وارد ماجرا شود و سره‌ها را از ناسره جدا کند، تا آنها که به عدالت از در رانده شده‌اند، از غفلت وارد نشوند! http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339 💐💐💐 @Basirat_135 eitaa.com/Basirat_135
⭕️ قانون پرداخت رشوه بانکی! ▪️معاون ارزی شعبه ونک بانک کشاورزی در دادگاه از رشوه ۵۰ هزار دلاری و همچنین تهدید توسط اسدبیگی، به علت کارشکنی های صورت گرفته در روند اعطای حواله های ارزی خبر داد. ▪️اسدبیگی اما این روایت را فیلم پلیسی خواند و تکذیب کرد و گفت، توسلی با انتشار گزارشات متعدد به دنبال باج یک و نیم میلیون یورویی بوده که من به وی اعلام کردم هیچ باجی پرداخت نخواهم کرد. ▪️اما، اسدبیگی در جلسه دادگاه به طور ضمنی پرداخت رشوه را پذیرفت و گفت، بانک های ما فاسد هستند و اگر تولید کننده ای بخواهد کاری انجام بدهد مجبور به پرداخت باج و رشوه است. این موضوع برای تجار کشور مثل یک قانون بانکی است. 🗣 به جمع افشاگران ملحق شوید↙️ ✅ @efshagari_ir 👈🏾 نظر خود را با ما در صفحه اینستاگرام افشاگری در میان بگذارید: 📸 instagram.com/efshagari_doc 💐💐💐 @Basirat_135 eitaa.com/Basirat_135
🌹امام صادق (ع)🌹 مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ دَفَعَ اللّه ُ بِهاعَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛ امام صادق عليه السلام: هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.... 📘ثواب الأعمال، ص 162 مسائل اعتقادی استاد حسینی👇 @ostad_hoseiini 💐💐💐 @Basirat_135 eitaa.com/Basirat_135