eitaa logo
بصیرت روز
82 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
53 فایل
ارتباط با مدیر @SeyedMoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
بارها من گفته‌ام، خاکریز شهدا در مقابل دشمنان دین و حقیقت، خاکریز اوّل است؛ خاکریز دوم، خانواده‌های شهدایند @BasirateRoz
برشی از کودکی و کارگری طاقت فرسای حاج قاسم سلیمانی پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم: « کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت: « چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند! به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی https://chat.whatsapp.com/BTsfbFzBBWeF5nXRXq6Vab
برشی از کودکی و کارگری طاقت فرسای حاج قاسم سلیمانی پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم: « کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. @BasirateRoz
حاج قاسم سلیمانی: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند...!✨ 🇮🇷🕊🌷🇮🇷🕊🌷🇮🇷🕊🌷 @BasirateRoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ۲۹ دی، روز غزه انیمیشن؛ غزه کمر شکنِ آمریکا و اسرائیل است... 🇮🇷🕊🌷🇮🇷🕊🌷 @BasirateRoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیڪ یا فاطـمة الزهـراء (س) 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 با سلام و عرض ادب 😊👌دعوتنامه به نمایشگاه مجازی فاطمی باعرض تبریک میلادخجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن، همتای امیرمؤمنان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان بر همه محبین اهلبیت علیهم السلام. 🌹👇🌹 در حد توان خود سعـے کرده ایم تا سیری از زندگانی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت را در 9 بخش مجزا و با محتواهای کوتاه از زندگانی آن حضرت؛ با استفاده از جذابیت های گرافیکی و صوتی فراهم کنیم در ضمن مسابقه 👇🌹👇هم داریم✨ در بخشهای مختلف این نمایشگاه گردش کنید و برای مسابقه این نمایشگاه که از روز میلاد حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به صورت مجازی برگزار می گردد آماده شوید. @BasirateRoz مشتاق دیدارتون در سایت هستیم زود بزن روی لینڪ و بیا 😃 👇 http://f.morsalun.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بوسه بر دستان گرمت می زنم شاه دلم... 🌺میلاد حضرت زهرا (س) و روز مادر مبارک باد. 🇮🇷🕊🌷🇮🇷🕊🌷 @BasirateRoz
به دل نگیر اگر تولد شما را تبریک نمی گویند، ذوق ولادت مادرتان غافلگیرشان کرده.💐 تولدت مبارک ،بزرگ مرد سرزمینم🌹 @BasirateRoz
39.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 کلیپ مسابقه ⏳ زمان پاسخگویی به سؤالات: سوم بهمن ماه از ساعت 21 الی چهارم بهمن ماه ساعت 9 🕐 آخرین زمان دریافت کلیپ یک دقیقه ای چهارم بهمن ماه ساعت 23 📊 جهت اطلاع از نتایج قرعه کشی ها ما را دراینستاگرام به آی دی : Seetad_110 دنبال نمایید. @BasirateRoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 معرفی برنامه ✅ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 📆 جمادی الثانیه 1443 - بهمن 1400 📝 پرسشنامه مجازی: http://survey.porsline.ir/s/ZO0lXR4 🎞 کلیپ مسابقه به پیوست تقدیم میگردد * لطفا در کلیه گروه ها و کانال های استانی نشر دهید 👆👆👆👆👆👆👆 لینڪ ها
📛 مرگ بیش از ۴۰۰۰ ایرانی در زمستان ۱۳۵۰ همزمان با تفریح شاه و فرح در پیست اسکی سن موریتس سوئیس! ❌مینو صمیمی می نویسد: شاه و درباریان از جمله افرادی بودند که از حدود ۲۰ ژانویه برای اسکی و سایر تفریحات به سوئیس می آمدند و بعدا در ماه مارس باز می گشتند تا تعطیلات بهاری خود را در ویلاهای دریای خزر بگذرانند. در بین پیست های مختلف اسکی سوئیس دربار ایران معمولا "سن موریتس" را انتخاب می کرد که گرچه محلی است بسیار لوکس و پر هزینه ، ولی دسترسی به آن از بقیه تفریحگاه های زمستانی سوئیس مشکل تر است. چون به طور معمول اولین محل توقف شاه و ملکه در سوئیس شهر زوریخ بود ، از این رو همه ساله قبل از آغاز سفر شاه دو طبقه کامل از گراند هتل "دولدر" برای مدت دو ماه اجاره می شد تا مورد استفاده شاه و همراهانش در زوریخ قرار گیرد. گرچه شاه و ملکه قاعدتا پس از یک هفته اقامت در زوریخ ، برای گذراندن بقیه دوره سفر خود عازم "سن موریتس" می شدند ولی سفارتخانه اجاره ی دو طبقه کامل هتل "دولدر" را تا پایان دو ماه کماکان می پرداخت. !!! 🇮🇷🕊🌷🇮🇷🕊🌷 @BasirateRoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
. سایت شبکه العربیه فارسی: شرکت «مایکروسافت» اخیرا گزارشی منتشر کرده که نشان می‌دهد هکرهای مرتبط با حکومت ایران، به برخی شرکت‌های فناوری دفاعی در غرب و خاورمیانه حمله سایبری کرده و در برخی موارد موفق به نفوذ به آنها شده‌اند. 😊✌️
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
. سایت شبکه العربیه فارسی: به گزارش وبگاه «هیل»، دوشنبه 11 اکتبر 2021، مطابق برآورد «مرکز اطلاعات تهدیدات» و «واحد امنیت دیجیتال» مایکروسافت، «زنجیره‌ای از فعالیت‌های سایبری» جدید مرتبط با ایران، از ماه ژوئیه امسال صدها حساب «مایکروسافت آفیس 365» متعلق به شرکت‌های دفاعی آمریکایی و اسرائیلی، بنادر مهم خلیج، و شرکت‌های حمل و نقل دریایی بین‌المللی را هدف قرار داده ‌است. 😊✌️
هدایت شده از حاج یاسر محمدی
سایت شبکه العربیه فارسی: هکرهای مرتبط با حکومت ایران شرکت‌های دفاعی که با اتحادیه اروپا و دولت‌های آمریکا و اسرائیل در زمینه تولید فناوری هواپیماهای بدون سرنشین، ماهواره‌ها، و سیستم‌های ارتباطی واکنش اضطراری همکاری می‌کنند را هدف قرار داده‌اند. 😊✌️
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
😄😄😄😄 ✍شرکت امنیت سایبری اسرائیل: روز چهارشنبه ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱ هفت هدف در اسرائیل در عرض ۲۴ ساعت از سوی هکرهای ایرانی مورد حمله قرار گرفته‌اند. این اهداف در بخش‌های دولتی و تجاری اسرائیل قرار داشته‌اند 😊✌️
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
به گزارش «تایمز اسرائیل»، چهارشنبه 6 اکتبر 2021، کمپانی امنیت سایبری آمریکایی-اسرائیلی «سایبریزن» : حملات سایبری به تعدادی از شرکت‌های هوافضا و مخابرات بین‌المللی، عمدتا مستقر در خاورمیانه، توسط گروه‌های مرتبط با حکومت ایران انجام شده است. 😊✌️
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
سایت شبکه العربیه فارسی: بر اساس تحقیقات شرکت امنیت سایبری «پروف‌پوینت»، یک گروه هکر وابسته به ایران، با جعل هویت یک استاد دانشگاه «سواس» لندن و هک کردن یکی از سایت‌های این دانشکده سعی در جاسوسی از دانشمندان، تحلیلگران و روزنامه‌نگاران بریتانیایی و آمریکایی داشته‌ است. هنوز مشخص نیست که هکرها تا چه حد موفق به سرقت اطلاعات از این افراد شدند. 😄جوری زدیم که نفهمیدن چی شده 😊✌️
هدایت شده از یگان برخط جبهه‌ی انقلاب
😅 سایت شبکه‌ العربیه فارسی: به گزارش «بلومبرگ»، شرکت امنیت سایبری «پروف‌پوینت» طبق اسنادی اعلام کرده که گروه هکر ایرانی پوسته لاک‌پشت، یک کمپین چند ساله برای سرقت داده‌ها از پیمانکاران دفاعی آمریکایی راه‌اندازی کرده و با استفاده از حساب جعلی فیس‌بوک به نام یک مربی «ایروبیک» بریتانیایی، قصد فریب کارمندان را داشته است.😄 شرکت امنیت سایبری پروف‌پوینت اعلام نکرده چه شرکت‌هایی مورد حمله این گروه هکر ایرانی قرار گرفته‌ و یا چه میزان از اطلاعات به سرقت رفته است. 😊✌️