eitaa logo
بصیرت نیاز همیشگی
171 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8هزار ویدیو
361 فایل
مطالب در راستای افزایش بصیرت و بینش اجتماعی و سیاسی ارتباط با ادمین ⇩⇩⇩⇩⇩⇩ @Labbik_Ya_hussain
مشاهده در ایتا
دانلود
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت فعالیت‌های شهید علی‌وردی از زبان دوستانش
مجموعه عکس‌نوشت 🔴چرا مدعیان حقوق بشر از نمیگویند⁉️ «بیانات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در دیدار دانش آموزان» صـــراط علیه السلام ─═༅🍃🌹🍃༅═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑اینستاگرام صفحه نیما نکیسا را در حمایت از اغتشاشگران حذف کرد! 🔹صفحه نیما نکیسا کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران که اغتشاش و نا امنی در ایران را محکوم کرده بود توسط اینستاگرام حذف شد! 🔹اینستاگرام یک شبکه اجتماعی امریکایی است که با انتشار فراخوانهای اغتشاش، آموزش ساخت سلاح و بمب، اخبار دروغ و بازدیدهای فیک باعث تعطیلی بازارها و کسب و کارهای صنوف و خسارتهای زیاد به اموال عمومی ایران شده بود. 🔹این اقدام اینستاگرام در چارچوب سانسور و ارزیابی می شود @dana_news
ایران قوی ""مرگ برامریکا"" مراسم وراهپیمایی یوم الله 13ابان.جمعه س9/30صبح.کاشان. میدان 15خرداد.خیابان شهرداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شهید طیب حاج رضایی: سلام منو به خمینی برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم! 🔹۱۱ آبان سالروز شهادت حر انقلاب، پهلوان پایتخت گرامی باد!
📚ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری(ع) به روش عجیب یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره‌اندیشی بودم. در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای طلا داخل خاک‌ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده‌ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم. بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی‌هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی‌های منزل و خانواده‌ام را تهیه و تأمین کردم 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ 🇮🇷 @samanefin سلام الله علیها ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂 ┗╯\╲
🇮🇷 🖼 | هشت جمله طلایی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص #۱۳آبان 🍃🌹🍃 | | 🆔