🟤چه کسانی اسرائیل را نابود می کنند؟
#بخش_دوم
«فَجاسُوا خِلالَ الدِّيار»: جنگ با با «یهود» در «سرزمین فلسطین»
یکی دیگر از ویژگیهای عبادا لنا، در سوره اسراء، «فَجاسُوا خِلالَ الدِّيار» است[1]، یعنی برای مجازات یهود فاسد، خانهها را جستجو خواهند کرد.
تعبیر «فَجاسُوا»، بیانگر این است حضور و ورود به فلسطین از سوی «عبادا لنا»، به درازا نمیکشد و استقرار طویلمدت، نخواهند داشت[2].
بیان گردید «عبادا لنا»، مومنان هستند؛ البته آن دسته از اهلسنت که آرمان آزادی فلسطین دارند و تحت سرپرستی و مدیریت «عبادا لنا»، قرار دارند؛ نیز ذیل محور شیعی تعریف خواهند شد. مشروط بر اینکه شیعیان واقعی «عبادا لنا»، برای جنگ با اسرائیل، همراه با این مجاهدان مسلمان برای آزادی فلسطین، ورود کنند.
در احادیث نیز به این موضوع، تصریح شده است که جریانی از امت اسلامی در فلسطین، بر موضع حق، پافشاری میکنند و شماتت و سرزنش هیچکسی را بر عقیده خویش، قبول نمیکنند:
«لا تزال عصابة من امّتی يقاتلون على أبواب دمشق و ما حوله، و على أبواب بيت المقدس و ما حوله، لا يضرّهم خذلان من خذلهم، ظاهرين على الحقّ إلى أن تقوم السّاعة»[3]
از اینرو، مسلّح شدن مجاهدان مسلمانِ ساکن فلسطین و نفوذ آنان به مناطق یهودی نشین، ذیل قوّت و مدیریت محور شیعی «عبادا لنا»، نیز یکی دیگر از مصادیق این عبارت قرآنی گشتن خانه به خانه یهودیان برای مجازات خواهد بود.
اما هرچند مجاهدان اسلامی، وارد فلسطین و شهرهای اشغال شده توسط یهود بنیاسرائیل، میشوند اما با توجه به جوهره معنایی «الکَرّة» در آیات بعدی سوره اسراء، که به معنای برانگیختن و بازسازی بعد از فروپاشی است[4]؛ طبرسی، «کَرة» را در این آیه به دولت، چیرگی و مُلک و حکومت معنا کرده است[5]
گویای این واقعیت است که در مجازات اول یهود، رژیم اسرائیل تا مرز فروپاشی پیش میرود اما چیرگی و مُلک یهود صهیونیسم، مجددا احیاء و بازسازی میشود[6] به این معنا که دولت و اقتدار یهود میرود و برمیگردد.
«وَعْداً مَفْعُولاً»: وعده «قطعی» قرآن برای مجازات «یهود فاسد»
یکی دیگر از ویژگیهای عقوبت یهود، در سوره اسراء، عبارت «وَعْداً مَفْعُولاً» است.
و بیانگر تاکید بر «حتمی» بودن وعده الهی مبنی بر «مجازات اسرائیل» به خاطر فساد، طغیان و سرکشی این قوم است.
و همانگونه که از «مستقبل قطعیالوقوع» در قرآن به «فعل ماضی» یاد شده است و حکایت از حتمی بودن آن رخداد دارد، از جهت اسمی نیز از «مستقبل محققالوقوع» به «مفعول» یاد میشود که حکایت از قطعی بودن آن رخداد دارد: «وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً» یعنی سیفعل قطعا.
پینوشت:
1. سوره اسراء، آیه۵.
2. التعبیر بالجوس لربما یشیر إلی عدم المکث طویلاً فیها؛ لأن الجوس هو الوطء مع الاستقصاء، وربما یکون هو الوطء الخفیف، وهو وطء خلال الدیار أو فیما بینها من دون ثبات وتحکم فیها نفسها أو لعله إشارة إلی الدخول السری للمجاهدین (مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۳، ص۱۴۱).
3. کورانی، معجم الأحادیث الإمام المهدی، ج۱، ص۴۹۹.
4. ابنمنظور، لسان العرب، ج۵، ص۱۳۵-۱۳۶.
5. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۴-۶۱۵.
6. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۴۸، ص۱۷۴
🟤اسرائیل! عامل اصلی ترور رئیس جمهور آمریکا
#بخش_دوم
🟠مصادف با 1 آذر 1342،سازمانی به نام شورای شهروندی دالاس،گروهی تحت سلطه تجار یهودی با نفوذ و تاثیرگذاری یک یهودی به نام سام بلوم موجبات سفر کندی به شهر دالاس را فراهم کردند که جان اف کندی در ابتدای سخنرانی اش در دالاس به دعوت این گروه اشاره کرد
🟠اما به راستی سام بلوم چه کسی بود که توانست موجبات سفر رئیس جمهور آمریکا به شهر دالاس را فراهم کند؟
ماجرا به سال 1960 میلادی باز می گردد جایی که یک فیلم شاخص با عنوان Dallas at the Crossroads یا دالاس در چهارراه، توسط سام بلوم ساخته می شود که به موضوع ادغام مدرسه دالاس در آن سال ها می پردازد.این فیلم در آن زمان بیش از 1000 بار در شهر دالاس نمایش داده شد و آنقدر محبوب شد که حتی جان اف کندی به تحسین آن پرداخت و نام بلوم برای کندی واژه ای نام آشنا شد و کار تا آنجا پیش رفت که بلوم مقدمات سفر رئیس جمهور آمریکا به دالاس را فراهم کرد و قرار شد که ریاست کمیته استقبال از رئیس جمهور را به عهده بگیرد(1)
🟠در همین راستا جان اف کندی دعوت آن گروه را پذیرفت و پس از سخنرانی، در حالی که در میدان دیلی پلازا دالاس سوار بر خودرویی روباز در کنار همسرش نشسته بود،از ناحیه سر مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفت و ترور شد؛دولت آمریکا بلافاصله عامل ترور را یک کهنه سرباز تفنگدار دریایی آمریکایی به نام لی هاروی ازوالد معرفی کرد و این در حالی بود که او بطور مکرر در قاب دوربین هایی که از لحظه دستگیری و بازجویی او فیلم برداری می کردند اعلام کرد که: من به کسی تیراندازی نکرده ام و آنها دارند از من به عنوان طعمه استفاده میکنند و عکسی که من را با سلاح نشان میدهد جعلی است و درواقع صورت من را به بدن کس دیگری چسباندهاند
🟠عملیات حذف هاروی ازوالد
هنوز ماجرای ترور کندی تمام نشده بود که ماجرا جدیدی شروع شد. ماموران پلیس قصد داشتند که هاروی ازوالد را از اداره پلیس دالاس به مکانی دیگر منتقل کنند که سام بلوم با دخالت های خودش باعث شد که مطبوعات خبری از لحظه انتقال ازوالد توسط پلیس دالاس فیلم بگیرند و همین مسئله باعث شد که بسیاری از خبرنگاران برای ضبط آن صحنه،صف بکشند و باعث شوند که ماموران پلیس دالاس تمرکز خود را نسبت به امنیت مکان از دست بدهند؛ در همین راستا عملیات انتقال در حال انجام بود که ناگهان یک یهودی دیگر به نام جک روبی یا یعقوب لئون روبنشتاین، ماموران پلیس را غافل گیر کرد و سلاح خود را از کتش بیرون آورد و ازوالد را به قتل رساند و به این ترتیب پرونده ترور ناتمام ماند
🟠نکته عجیب آنجا بود که پلیس دالاس پس از بازرسی جک روبی متوجه نام سام بلوم در دفترچه شخصی او گردید و این یعنی این دو نفر، قبل از این حادثه با یکدیگر در ارتباط بوده اند و حتی ممکن است که پروژه عملیات ترور کندی توسط این دونفر برنامه ریزی و صورت گرفته باشد(2)
🟠نکته بسیار جالب این است که تنها یک شخص در طول این 60 سالی که از این واقعه تاریخی و بحث برانگیز می گذرد به خود اجازه داده است که این پرونده مرموز را مورد بررسی قرار دهد و آن شخص آقای جیم گریسون دادستان بخش نیواورلئان، لوئیزیانا بود. او علی رغم تهدیدهای فراوان که برای خود و خانواده اش پیش آمد توانست عاملان ترور کندی را شناسایی و مقدمات محاکمه آنها را فراهم کند اما تمام آنها یکی پس از دیگری بصورتی بسیار مشکوک به قتل رسیدند و تنها بازمانده پرونده، آقای کلی شاو که تمام اتهامات به سمت او نشانه رفته بود هم در اقدامی بسیار عجیب توسط قاضی پرونده تبرئه شد و در طی آن پرونده ترور مختومه اعلام شد و ماجرا ترور کندی بطور کل بایگانی شد انگار همه می دانستند که چه کسانی باعث ترور جان اف کندی شده اند اما به خاطر ترس از جانشان جرئت رسیدگی به پرونده و حتی بازگو کردن نام آنها نبودند. اما اسناد و شواهد بر هیچکس پوشیده نیست
و این اسناد نشان دهنده این است که عاملان اصلی ترور کندی سران و لابی های صهیونیستی مستقر در آمریکا بوده اند که کندی را مانعی برای ایجاد سرزمین اسرائیل بزرگ می دانستند
🟠حال کافی است برای یکبار هم که شده این جمله را با یکدیگر تکرار کنیم تا پاسخ تمام سئوالاتی که درباره نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه در مقابلمان ظاهر می شود را دریابیم! مسئله ایجاد سرزمین اسرائیل بزرگ آنقدر برای سران صهیونیست قدرت های غربی اهمیت دارد که آنها نمی توانند هیچ مانعی را در مقابل خود تحمل کنند و اگر توانش را داشته باشند به هر طریق ممکن آن مانع را از سر راه خود بر می دارند حال آن مانع می خواهد مردم و کودکان مظلوم فلسطینی باشد یا شخص رئیس جمهور آمریکا
پاورقی:
1- سایت اسناد تاریخی تگزاس. آشنایی با سام بلوم
https://texashistory.unt.edu/ark:/67531/metapth35095/m1/66/
2. تارنما اسناد تاریخی تگزاس،آدرس سام بلوم در اسناد جک روبی
به قلم؛مهدی گلشنی
🟤🟤🟤 نظریه ترور حضرت زهرا(س) توسط یهود
#بخش_دوم
در حالیکه اگر حضرت زهرا(س) به شهادت نمیرسیدند، تمام سناریوی یهودی سقیفه نقش بر آب میشد و لذا دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن بی بی دو عالم داشت و در حقیقت ترور حضرت زهرا (س) خود یک هدف مهم برای دشمن بود.
خطر حضور حضرت زهرا (س)در مدینه برای حکومت آنقدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریههای فاطمه زهرا (س) به تصور اینکه ایشان هنوز داغدارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت میرسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول مینمود.
خلیفه اول فردی بسیار خوش ظاهر، خوش بیان و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچکس این اجازه را به خود نمیداد که در مورد خلیفه اول تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهرهی واقعی ابوبکر آنهم در شرایطی که امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچکس جز حضرت زهرا (س)نمیتوانست اقدامی کند.
حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آنقدر خطرناک بود که به بهانههای واهی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا (س) را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریهی مظلومهی تاریخ را هیچکس نشنیده و راه روشنگری بر ایشان بسته شود. اما همهی این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا سلاماللهعلیها اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر بیت الاحزان نیز ادامه دادند.
سؤال این است که آیا میتوان باور کرد که دشمن در مقابل روشنگریهای حضرت بیکار نشسته باشد؟!
آیا قاتلین رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در کمین حضرت زهرا سلاماللهعلیها نبودهاند؟ در حالیکه این افراد مزدور قطعاً وجههای ظاهرالصلاح داشته و رفت و آمدشان به خانه پیامبر کاملاً عادی جلوه مینموده است؟
آیا میتوان باور کرد که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در اثر حوادث یک هفته اول پس از شهادت پدرشان به شهادت رسیده باشند؟!
آیا دشمن پس از آن حوادث دیگر اقدامی برای ترور حضرت نکرده است؟!
آیا میتوان قبول کرد که یک خانم جوان آنهم از خاندان بنیهاشم تنها با ضرب یک سیلی به صورتش به شهادت برسد؟!
آیا میتوان باور کرد که ضربهی در به پهلوی آن حضرت و یا غلاف شمشیر به بازوی مبارکشان ایشان را به شهادت رسانده باشد؟!
آیا ضربه به بازو، پهلو و صورت یک انسان، حتی اگر انسان ضعیفی هم باشد، میتواند کشنده باشد؟!
تنها در صورتی میتوان پذیرفت که اتفاقات مذکور -که در وقوع آن تردیدی هم نداریم- منجر به شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها شده است که حضرت در تمام مدت حیات مبارکشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان در بستر بیماری و وضعیت کما به سر برده باشند و یا حداقل هوشیاری کامل نداشته و توان حرف زدن، گام برداشتن و ابتدایی امور را هم نداشته باشند و این در حالیاست که آن بانوی بزرگوار حداقل به مدت ۴۵ یا ۷۵ و یا ۹۵ روز آنهم بهصورت مداوم مشغول افشاگری سخنرانی و دفاع از حریم ولایت بودهاند.
آیا میتوان قبول کرد که فردی امروز سیلی بخورد و تا ۷۵ روز سخنرانیهای آتشینی همچون خطبه فدک داشته باشد و بعد از ۷۵ روز آن هم در اثر یک سیلی به شهادت برسد؟! این مطلب قطعاً از نظر علم پزشکی مردود است و اگر ضربه به پهلو، صورت و بازو منجر به کشته شدن کسی بشود مستلزم آن است که فرد در طول این مدت در شرایط ویژهای مانند ICU بستری باشد.
حتماً تا به حال این حدیث را شنیدهاید که پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: ما مِنّا إلا مقتولٌ أو مسمومٌ.
بر اساس این حدیث شریف، شهادت حضرت رسول بهوسیله سم قطعی است و همچنین شهادت حضرت فاطمه(س) بهوسیله سم نتیجهگیری میشود.
نتیجهگیری:
۱. بر اساس حدیث فوق در شهادت حضرت فاطمه (س)تردیدی نیست.
۲. با توجه به فاصله زمانی بین ضربه خوردن حضرت زهرا (س) تا شهادت ایشان و فعالیتهای روشنگرایانه آن حضرت در طول این مدت احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربات مذکور منتفی است.
۳. بر اساس حدیث مذکور با توجه به منتفی بودن احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربه، مسموم شدن حضرت زهرا(س) تنها گزینهی ممکن است و این یعنی اینکه بانوی بزرگوار اسلام با سم به شهادت رسیدهاند.
۴. درک ما نسبت به شهادت اهل بیت علیهمالسلام بسیار سطحی است و حتی ما شیعیان نیز به تمام زوایای مظلومیت اهل بیت نپرداختهایم و سطحینگری ماست که موجب شبههافکنی برخی از خائنین شده است.
آخرین سؤال؟
آیا میدانید سرزمین فدک زمانی از آنِ یهودیان بوده است و بدون وقوع درگیری نظامی این سرزمین بهدست مسلمانان افتاد و پیامبر آن را به حضرت زهرا (س) بخشیدند؟ و یهودیان صهیونیست بر این باورند که اموال خود را در دست غیریهودی که بیابند باید او را بکشند؟!!
منبع
https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/9400
🟤 سوریه در عصر ظهور
#بخش_دوم
در روایتی از امام علی، مراحل و حوادث سوریه قبل از ظهور و خروج سفیانی چنین نقل شده است:
إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِينَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ ... فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي.[6]
چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر میشود و آن رجفۀ در منطقه شام وسوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، باشید که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار، باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در استان درعا) خروج میکند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر قیام امام عصر باشید.
بنابراین، ترتیب "حوادث قبل از ظهور و پیش از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام علی و امام باقر، چنین خواهد بود:
اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)
صوت با پیروزی در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و رجفۀ با رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین در سوریه (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)
ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ)
ورود پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)
خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)
بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)
ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)
حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)
بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)
غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)
غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)
بنابراین، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، به این معنا خواهد بود که وارد "تحولات عصر ظهور" در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
🟤جنگ جهانی قبل از ظهور
#بخش_دوم
🟠مناطق امن و «جنگ جهانی» قبل ظهور
از نظر نگارنده، مناطق جغرافیایی در مثلث «کوفه، مکه و قدس» از شرارت «جنگ جهانی» نسبتا در امان خواهد بود.
البته فتنههای داخلی، آشوب، حوادث امنیتی و «جوع عام و خاص»، محتمل است.
برخی مناطق در ایران، عراق، کشورهای حاشیه خلیجفارس، فلسطین، شاید ازجمله «مناطق امن» در «جنگ جهانی» قبل ظهور خواهد بود و کمتر آسیب خواهد دید.
لازم به ذکر است هرج الروم، قبل از تسلط سفیانی بر منطقه شام است و درباره منطقه قرقیسیا در شرق سوریه نیز اهلبیت فرمودند شیعه حضور نداشته باشد.
البته هیچ توصیهای به اشخاص نداریم و صرفا نظر شخصی خویش را بیان کردیم. زیرا انسانها در انتخاب مکان زندگی، مختار و آزاد هستند.
🟠قرائن و شواهد دوری خاورمیانه و هلال شیعی از جنگ جهانی:
توازن رعب
نیل تا فرات و عقیده مسیحیت یهودی مبنی بر حفظ آن
خاورمیانه را میخواهند برای بعد از جنگ
کد حدیثی: اما ترضون ان تکونوا فی الثلث الباقی
این باور، صرفا عقیده نگارنده نیست و شماری از اساتید نیز این نظر را دارند(طبسی، نشانههایی از دولت موعود، ص۵۵. کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص۷۷۷. اکبرنژاد، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهلسنت، ص۱۴۱. طبسی، فی رحاب حکومة الإمام المهدی، ص۵۱).
کارشناسان مرکز تخصصی مهدویت نجف اشرف نیز این دیدگاه را برگزیدند: «أكثرية هذا القتل المرتبط بهذه الحروب سيكون خارجاً عن محيط الدول الإسلامية»
و شواهدی نیز بر این امر اقامه میشود که احتمال دارد مناطق اسلامی در زمره یکسوم نجاتیافته از آتش جنگ جهانی قرار گیرند: «لايَكونُ هذَا الأَمرُ حَتّى يَذهَبَ ثُلُثَا النّاسِ، فَقيلَ لَهُ: إذا ذَهَبَ ثُلُثَا النّاسِ فَما يَبقى؟ فَقالَ: أما تَرضَونَ أن تَكونُوا الثُّلُثَ الباقِی»(صدوق، کمالالدین و تمامالنعمة ، ج۲، ص۶۵۶. و مشابه آن: طوسی، الغیبة، ص۳۳۹)؛
🟠قيام امام مهدی، روى نمىدهد، تا آنكه دو سومِ مردم از ميان بروند؛ گفتيم:اگر دو سومِ مردم بروند،چه كسى باقى مىماند؟ فرمود: آيا راضى نمىشويد كه جزو يك سومِ باقىمانده باشيد؟
🟤ترکیه در عصر ظهور
#بخش_دوم
اختلاف ترکها با غربیها
شعلههای آتش جنگ قبل از ظهور به غربیها (هرج الروم) محدود نخواهد شد. بلکه اختلاف ترکها با رومیها نیز به دلیل تضاد منافع در مناطق مختلف، یکی دیگر از عواملی است که جنگها در سراسر جهان شعلهور خواهد شد:
«فَإِذَا خَالَفَ التُّرْكُ الرُّوم و كَثُرَتِ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْض[1]؛ يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْضِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَيْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَب»[2].
در تراث مهدوی، دو اصطلاح «اخوان الترک» و «الترک» ذکر شده است که الزاما یکی نیستند و گاهی به حسب قرینه با هم فرق دارند.
«اخوان الترک» از بازیگران فعال در صحنه تحولات فتنه شام قبل از ظهور هستند که سرانجام به جزیرۀ الشام در شرق سوریه حمله نظامی میکنند:
«تُخْسَف قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ...وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَة»[3].
از سویی، تُرکها در تنازع و اختلاف با رومیها، موجب گسترش جنگ در نقاط مختلف خواهند شد:
«يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْض»[4].
مقصود از «اُمم ترک» در کتب تاریخی و اسلامی
در کتب تاریخی و احادیث اسلامی، از ترک مغول تا قفقاز و آسیای میانه تا روسیه و ترکیه تا شمال غربی ایران و آذربایجان را شامل میشود و به قبائل الترک و أُمم الترک نامیده میشوند.
ازجمله پیشگویی هجوم مغولان ترکتبار به بلاد اسلامی که در بیان پیامبر در کتب فریقین ذکر شده است:
«يَجِيءُ قَوْمٌ صِغَارُ الْعُيُونِ عِرَاضُ الْوُجُوهِ كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْحَجَفُ، فَيُلْحِقُونَ أَهْلَ الْإِسْلَامِ بِمَنَابِتِ الشِّيحِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ و قَدْ رَبَطُوا خُيُولَهُمْ بِسَوَارِي الْمَسْجِدِ فَقِيلَ لِرَسُولِ اللهِ: يَا رَسُولَ اللهِ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: التُّرْكُ»[5].
مناطق قفقاز و روس نیز از قبائل ترک محسوب میشوند هرچند تحت تاثیر امپراطوری روم، بعدها مسیحی شدند اما اصالتاً ترک هستند.
از اینرو باید به حسب قرینه تشخیص داد در هر گزاره حدیثی و تاریخی کدام مقصود است؟
مقصود از «اقوام تُرک» در احادیث مهدویت
اما در احادیث مهدویت همانطور که بیان شد صرفاً دو عبارت ذکر شده است: از اختلاف و تنازع نظامی «ترکها» با رومیها سخن به میان آمده است که روسیه میدانند[6].
و نیز نظامیان «اخوان الترک» در تحولات فتنه شام ذکر شده که ترکیه برشمردند[7].
بنابراین به حسب قرینه، فرق میکند[8] و ازجمله قرائن این است که اگر سخن از قرقیسیا، جنگ با سفیانی و حوادث فتنه شام بود، مقصود ترکیه است زیرا جنگ بر سر کنز فرات در مرزهای این کشور است[9].
اما اگر سخن از همپیمانی با رومیها در نفوذ به ممالک مسلمین و سپس اختلاف و تنازع نظامی ترکها با رومیها بود، دو قول است:
«فإِذَا استَثارَت عَلَيكُم الرُّومُ وَ التُّرك وجُهِّزَتِ الجُيوشُ...و يَتَخالَفُ التُّركُ وَالرّومُ و تَكثُرُ الحُروبُ فِي الأَرض»[10].
دیدگاه اول: مقصود از ترک در حدیث فوق، روس ها است[11] کما اینکه در قرون اخیر اشتراک روسیه با غربیها در ایجاد فرقههای استعماری و تلاش برای نفوذ در کشورهای اسلامی اما اکنون اختلاف و تقابل نظامی روسیه با غربیها مشهود است[12].
دیدگاه دوم: بعد از رخداد «مارقة الشام» و اعلام خروج آنان از سیطره حاکمیت دمشق، پیشرَوی نظامی اخوانالترک در شرق سوریه از علل اصلی اختلاف ترکها با غربیهاست، لذا مقصود ترکیه است.
#ادامه_دارد
پینوشت:
۱. طوسی، الغیبة، ص۴۴۱.
۲. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۳. نعمانی، الغیبة، ص۲۸۰.
۴. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۵. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۲۱.
۶. کورانی، عصر الظهور، ص۳۹-۴۰.
۷. کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص۶۰۶-۶۰۷.
۸. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص۷۹۲.
۹. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص۷۹۷.
۱۰. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۱۱. کورانی، معجم الأحادیث الإمام المهدی، ج۲، ص۱۱۰.
۱۲. کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص۴۵۶.
🟤ایران در عصر ظهور
#بخش_دوم
آیا انقلاب اسلامی ایران به ظهور وصل خواهد شد؟
قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در ایران تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر میداند (و لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم). و در مواجهه با دشمن، دو مرحله حق خویش را طلب می کنند (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ) اما دشمن حق ایرانیان را به رسمیت نمی شناسد (فَلَا یُعْطَوْنَهُ). در مرحله سوم، ایرانیان وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک میکنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِک)، اینبار حق خویش از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِم) [الغيبة للنعماني: ص٢٨١، ب١٤، ح٥٠]
و دشمن، مجبور به قبول آن خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) لکن ایرانیان به دلیل تغییر معادلات جهانی ازجمله وقوع واقعه هرج الروم از پذیرش حق خویش -علیرغم اصرار بر اخذ حق در دو مرحله قبلی- سرباز خواهند زد (فَلَا یَقْبَلُونَه) و در مقابل آماده جنگ نهایی و سرنوشت ساز با دشمن در فلسطین در آستانه ظهور خواهند شد.
مراحل انقلاب ایرانیان قبل از ظهور
در باورداشت مهدویت، ظهور امری دفعی و تصادفی تلقی نمی شود بلکه واقعه ای است که با زمینه سازی و تمهیدات ممهدون شکل می گیرد از اینرو در منابع فریقین، قیام های حق قبل از ظهور (رجل من اهل قم، خراسانی و یمانی) معرفی شده و اوصاف "ممهدون و زمینه سازان" ظهور در احادیث فریقین شیعه و اهل سنت نیز ذکر شده است.(فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص ۶۳-۱۲۶.)
از جمله: انقلاب ایران به رهبری مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ)، پرچم هدایت وی و مشروعیت قیام (یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ)، خصوصیات یاران وی و صلابت و استواری آنان در پیشبرد اهداف انقلاب (یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ)، ایستادگی در برابر فتنه ها و طوفان های سخت (لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ) تحمیل جنگ بر آنان (وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ) و سرنوشت انقلاب ایران (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ) به روشنی سخن به میان آمده است. (مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶.)
انقلاب ایران قبل از ظهور
همچنین در الغیبۀ نعمانی، از مراحل قیام قوم مشرق زمین (ایران) قبل از ظهور نیز سخن به میان آمده است که دو مرحله حق خویش را از دشمنان طلب می کنند (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ) اما وقتی خواسته آنان برآورده نمی شود (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ) این بار از راه قدرت نظامی، حق خویش را از دشمن طلب می کنند (وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ) آنگاه دشمن مجبور به پذیرش مطالبات حق ایرانیان خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) اما ایرانیان آماده رویارویی شده و جنگ با دشمن رخ خواهد داد (یَقُومُوا ... قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) و سرانجام انقلاب ایران به طلوع فجر حکومت جهانی مهدوی متصل خواهد شد (وَ لا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ) که عبارۀ اخری تعبیر قرآنی "وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین" در سرنوشت انقلاب "قیام مردی از قم" است که ذکر گردید.
انقلاب ایران قبل از ظهور در منابع فریقین
بیان گردید، انقلاب شیعی با آرمان زمینه سازی ظهور در ایران تشکیل می شود و در احادیث متعدد شیعه و اهل سنت به این موضوع تصریح شده است. از جمله در کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، به انقلاب زمینه ساز در مشرق اشاره شده است که سرانجام به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد
شایان ذکر است محتوای حدیث فوق به نقل از پیامبر توسط محمد بن سلیمان اسدی کوفی در کتاب المناقب (از عالمان زیدیه در بین سالهای ۲۴۰ تا ۳۲۰ ق می زیسته است)، قبل از مرحوم نعمانی (وفات ۳۶۰ ق) نیز نقل شده است.
شگفت آور اینکه در منابع اهل سنت نیز به کثرت از زبان پیامبر، مضمون احادیث شیعی نقل شده است؛ گویی اینکه برای نصرت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور و عدم مخالفت با قیام ایرانیان به نوعی با اهل سنت اتمام حجت شده باشد. از جمله در کتاب سنن ابن ماجه از "صحاح سته" اهل سنت، از قول پیامبر مشابه حدیث امام باقر در الغیبۀ نعمانی تکرار شده است.
نتیجه اینکه از رخدادهای مشترک در منابع فریقین شیعه و اهل سنت به عنوان نشانه ظهور به طرق متعدد و به تواتر از وقوع انقلاب مشرق زمین قبل از ظهور و پیشگویی اعجاز گونه پیامبر از سرنوشت این انقلاب در ایران سخن به میان آمده است که به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد.
ادامه دارد...
🟤ایران در عصر ظهور
#بخش_دوم
آیا انقلاب اسلامی ایران به ظهور وصل خواهد شد؟
قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در ایران تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر میداند (و لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُم). و در مواجهه با دشمن، دو مرحله حق خویش را طلب می کنند (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ ثُمَّ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ) اما دشمن حق ایرانیان را به رسمیت نمی شناسد (فَلَا یُعْطَوْنَهُ). در مرحله سوم، ایرانیان وقتی ممانعت دشمنان در استیفاء و طلب حق خویش را درک میکنند (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِک)، اینبار حق خویش از راه قدرت نظامی طلب خواهند کرد (سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِم) [الغيبة للنعماني: ص٢٨١، ب١٤، ح٥٠]
و دشمن، مجبور به قبول آن خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) لکن ایرانیان به دلیل تغییر معادلات جهانی ازجمله وقوع واقعه هرج الروم از پذیرش حق خویش -علیرغم اصرار بر اخذ حق در دو مرحله قبلی- سرباز خواهند زد (فَلَا یَقْبَلُونَه) و در مقابل آماده جنگ نهایی و سرنوشت ساز با دشمن در فلسطین در آستانه ظهور خواهند شد.
مراحل انقلاب ایرانیان قبل از ظهور
در باورداشت مهدویت، ظهور امری دفعی و تصادفی تلقی نمی شود بلکه واقعه ای است که با زمینه سازی و تمهیدات ممهدون شکل می گیرد از اینرو در منابع فریقین، قیام های حق قبل از ظهور (رجل من اهل قم، خراسانی و یمانی) معرفی شده و اوصاف "ممهدون و زمینه سازان" ظهور در احادیث فریقین شیعه و اهل سنت نیز ذکر شده است.(فتلاوی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص ۶۳-۱۲۶.)
از جمله: انقلاب ایران به رهبری مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ)، پرچم هدایت وی و مشروعیت قیام (یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ)، خصوصیات یاران وی و صلابت و استواری آنان در پیشبرد اهداف انقلاب (یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ)، ایستادگی در برابر فتنه ها و طوفان های سخت (لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ) تحمیل جنگ بر آنان (وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ) و سرنوشت انقلاب ایران (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ) به روشنی سخن به میان آمده است. (مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶.)
انقلاب ایران قبل از ظهور
همچنین در الغیبۀ نعمانی، از مراحل قیام قوم مشرق زمین (ایران) قبل از ظهور نیز سخن به میان آمده است که دو مرحله حق خویش را از دشمنان طلب می کنند (یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ) اما وقتی خواسته آنان برآورده نمی شود (فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ) این بار از راه قدرت نظامی، حق خویش را از دشمن طلب می کنند (وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ) آنگاه دشمن مجبور به پذیرش مطالبات حق ایرانیان خواهد شد (فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ) اما ایرانیان آماده رویارویی شده و جنگ با دشمن رخ خواهد داد (یَقُومُوا ... قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) و سرانجام انقلاب ایران به طلوع فجر حکومت جهانی مهدوی متصل خواهد شد (وَ لا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ) که عبارۀ اخری تعبیر قرآنی "وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین" در سرنوشت انقلاب "قیام مردی از قم" است که ذکر گردید.
انقلاب ایران قبل از ظهور در منابع فریقین
بیان گردید، انقلاب شیعی با آرمان زمینه سازی ظهور در ایران تشکیل می شود و در احادیث متعدد شیعه و اهل سنت به این موضوع تصریح شده است. از جمله در کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، به انقلاب زمینه ساز در مشرق اشاره شده است که سرانجام به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد
شایان ذکر است محتوای حدیث فوق به نقل از پیامبر توسط محمد بن سلیمان اسدی کوفی در کتاب المناقب (از عالمان زیدیه در بین سالهای ۲۴۰ تا ۳۲۰ ق می زیسته است)، قبل از مرحوم نعمانی (وفات ۳۶۰ ق) نیز نقل شده است.
شگفت آور اینکه در منابع اهل سنت نیز به کثرت از زبان پیامبر، مضمون احادیث شیعی نقل شده است؛ گویی اینکه برای نصرت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور و عدم مخالفت با قیام ایرانیان به نوعی با اهل سنت اتمام حجت شده باشد. از جمله در کتاب سنن ابن ماجه از "صحاح سته" اهل سنت، از قول پیامبر مشابه حدیث امام باقر در الغیبۀ نعمانی تکرار شده است.
نتیجه اینکه از رخدادهای مشترک در منابع فریقین شیعه و اهل سنت به عنوان نشانه ظهور به طرق متعدد و به تواتر از وقوع انقلاب مشرق زمین قبل از ظهور و پیشگویی اعجاز گونه پیامبر از سرنوشت این انقلاب در ایران سخن به میان آمده است که به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد.
🟤سفیانی
#بخش_دوم
خط و مشی سیاسی و فرهنگ سفیانی
روایات، نشان میدهند که سفیانی دارای فرهنگ و آموزش غربی است و چه
بسا بزرگ شده همانجا باشد. در کتاب " غیبت " شیخ طوسی از بشر بن غالب
به صورت مرسل [۱] روایت شده که گفت: سفیانی در حالی که نصرانی شده، صلیب بر گردن، از سرزمین رومیان می آید. او رئیس گروه است. [۲]
یعنی او در اصل مسلمان بوده، سپس مسیحی شده و از سرزمین غرب وارد شام
گشته و حرکت خود را آغاز میکند.
خط و مشی سیاسی او به غرب و یهودیان گرایش دارد و با حضرت که دشمن
غربی هاست به نبرد میپردازد و با ترکان یا هواداران ترکها که احتمالا روسها هستند
وارد جنگ می شود. سفیانی در حین نبرد با حضرت، از دمشق به رمله فلسطین
جایی که شورشیان رومی در آنجا فرود می آیند، پناه می برد.
و آشکار است که او بعنوان خط مقدم دفاع از یهودیان و رومیها وارد پیکار با
حضرت مهدی علیه السلام میشود. روایات از شکست یهودیان که با شکست سفیانی
ایجاد خواهد شد سخن گفته اند.
نشانه دیگر گرایش وی به غربیها این است که باقیمانده نیروهای سفیانی، پس
از شکست و کشته شدن او به سوی غرب می گریزند، آنگاه یاران امام مهدی علیه السلام آنها را بازگردانده و به قتل میرسانند.
از ابن خلیل ازدی، روایت شده است که گفت: از ابو جعفر (امام باقر علیه السلام) شنیدم که درباره این آیه شریفه که میگوید: (وقتی آنان عذاب ما را احساس کردند به ناگاه از آن گریختند. (به آنان گفته شود) فرار نکنید و به سوی آنچه در آن متنعم بودید و به سوی خانه هایتان
بازگردید. شاید از شما سؤال شود [۳] فرمود: " وقتی قائم قیام کند و سپاهی بسوی بنی امیه به شام گسیل دارد، آنان به سوی روم (غرب) گریزند رومیان به آنها گویند: ما، شما را به سرزمین خود راه ندهیم مگر اینکه به آئین مسیحیت درآئید، آنگاه صلیب به گردن خود آویزند و رومیان آنان را بپذیرند. وقتی یاران قائم علیه السلام به قصد نبرد با رومیان، رویاروی آنان فرود آیند، رومیان از آنها درخواست امان و صلح کنند اما یاران قائم گویند: امان ندهیم مگر افرادی که از ما نزد شماست به ما برگردانید.
سپس رومیان آنها را به یاران قائم علیه السلام باز گردانند و این است معنی فرموده خداوند: فرار نکنید و به سوی آنچه در آن متنعم بودید و به سوی خانه هایتان بازگردید. شاید مورد سؤال واقع شوید " سپس فرمود: او (حضرت) از آنها از گنجها سؤال کند. در حالی که بهتر از هر کس از آنها آگاه است، آنها این آیه را میخوانند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم، پیوسته این گفتارشان بود تا آن که ما همه را طعمه درو شده بی جان ساختیم، با شمشیر [۴]
و معنی این جمله که " هنگامی که یاران قائم رویاروی آنان قرار گیرند، آنها امان طلبند این است که یاران حضرت، نیروهای خود را در مقابل رومیان آماده میکنند و آنان را مورد تهدید قرار میدهند و مراد از بنی امیه یاران سفیانی است که در روایات دیگر بدان تصریح شده است.
ظاهرا غربیها مشاوران و فرماندهان سپاه سفیانی اند که دارای موقعیت سیاسی
خوبی هستند، از این رو ماجرا تا آنجا کشیده میشود که حضرت مهدی علیه السلام و یارانش، رومیان را در صورت تسلیم نکردن این افراد، تهدید به جنگ میکنند.
پی نوشت:
۱. روایت مرسل به روایتی گفته میشود که سند آن ذکر نشده باشد.
۲. غیبت طوسی ص ۲۷۸.
۳. انبیاء / ۱۲ - ۱۳.
۴. بحار: ۵۲ / ۳۷۷ و آیه مذکور: انبیاء / ۱۵.
🟤یمن درعصر ظهور
#بخش_دوم
یمانی، دومین نشانه حتمی ظهور و قیام امام مهدی(عج)
احادیث و منابع حدیثی شیعه، قیام یمانی را، از نشانه ها و علائم حتمی ظهور برشمردهاند، روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه، حدود 15 حدیث، می باشد که در میان آنها، چند حدیث از نظر سند، نیز معتبر می باشد. بنابراین، روایات یمانی، مستفیض، بلکه متواتر معنوی است.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم ... . (نعمانی-، الغیبۀ، ص 252)
ندای آسمانی، حتمی است، خروج سفیانی، حتمی است، خروج یمانی، حتمی است، شهادت نفس زکیه، حتمی است، و آشکار شدن دستی در آسمان، حتمی است ... .
یمانى، به عنوان دومین نشانه حتمی ظهور و قیام امام مهدی، در ماه رجب، سال ظهور امام مهدی علیهالسلام، همزمان با شورش سفیانى از منطقه شام و سوریه، قیام خود را از یمن (بنا بر نظر مشهور)، آغاز مىكند، با این تفاوت كه شورش سفیانى در برابر قیام حق مهدوى است، اما یمانى از پیروان حضرت علی علیهالسلام و حامیان امام مهدى علیهالسلام است. وى مردم را بسوی حق، صراط مستقیم و امام مهدی علیهالسلام فرا می خواند. بر اساس حدیثى معتبر از امام صادق علیهالسلام، قیام یمانى در كنار شورش سفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفْس زكیه، و فرو رفتن [خسف لشكر سفیانى] در سرزمین بیدا، از نشانههاى حتمى ظهور است.
از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبری نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء. (شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650)
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
علاوه بر روایت فوق، در روایات دیگری نیز قیام یمانی به همراه سفیانی و خراسانی، از نشانههای حتمی ظهور امام مهدی برشمرده شده است. امام صادق در روایت دیگری فرمودهاند: خروجُ الثلاثةِ الخراسانیِّ والسفیانیِّ والیمانیِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ فی شهرٍ واحدٍ فی یومٍ واحدٍ. (شیخ طوسی، الغیبة، ص446)
خروج خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.
ظهور مدعیان یمانیت در تاریخ و مقبول افتادن دعوای آنان در نزد بسیاری از مسلمانان، اصالت یمانی، را مینمایاند. در عصر معاصر نیز، شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع، با جعل عنوان، لقب و ادعای فرزندی امام زمان، همزمان خویش را یمانی، معرفی کرده است. پیروان و انصار او، محل خروج اور را کشور عراق، معرفی می کنند در حالیکه یمانی، از یمن و صنعاء، می باشد.
در روایات معتبر، به نام و نسب یمانی، تصریح نشده است، و در اینکه، یمانی از سادات بنی هاشمی است، تردید وجود دارد. از یمانی، با لقب ها و واژههایی چون «یمانی»، «قحطانی»، «الخلیفة الیمانی»، «المنصور الکندی» و «المنصور الیمانی»، در احادیث، یاد شده است. احادیث، یمانی را پیرو حضرت علی علیهالسلام معرفی کرده و در برخی احادیث، یمانی را از نسل زید بن علی، دانسته اند. در هر صورت، یمانی پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و مسلمان شیعه می باشد.
امام صادق علیهالسلام، فرمودند: ... الیمانیُّ یَتوالی علیاً و هذا یَبرَأُ منه. (شیخ طوسی، الامالی، ص 661)
... یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ولی این شخص (شخصی به نام طالب الحق) از امام علی برائت می جوید.
یمانی، انسان مؤمن و وارستهای به شمار میرود و از او با عنوان هدایت یافته ترین پرچم، یاد شده است، به انگیزه اصلاح، پیش از ظهور امام مهدی قیام میکند.
امام باقر در این باره فرموده اند: ... و لیس فی الرایاتِ رایةٌ أهدی من رایةِ الیمانیِّ هی رایةٌ هُدًی ِلأنّه یدعو الی صاحبِکم. (نعمانی، الغیبة، ص 361)
... در میان پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما (امام مهدی) دعوت میکند.
البته توصیف پرچم یمانی، به عنوان پرچم هدایت تر (اهدی الرایات)، به این معنا نیست که یمانی، معصوم است و دارای مقام عصمت می باشد. و نیز الزاما به معنای این نیست که وی هدایت یافته ترین شخص (اهدی الناس)، نیز باشد. هر چند وی عبد صالح خدا و از معتمدین حضرت مهدی می باشد. زیرا علاوه بر یمانی، طبق روایات، پرچم خراسانی نیز به پرچم هدایت توصیف شده است و به علت حضور یاران حضرت قائم، در لشکر خراسانی از ایران، و نیز همراهی، همکاری و یاری رساندن خراسانی به یمانی در جنگ با سفیانی، پرچم خراسانی نیز، پرچم هدایت است.
ادامه دارد
🟤 «تغییر» و «بداء» در نشانههای حتمی ظهور؟
#بخش_دوم
سوال این است آیا در نشانههای ظهور و بخصوص در علائم حتمی همچون سفیانی، ندای آسمانی و... ، امکان تغییر و بداء بلکه عدم وقوع، مطرح است؟
آیا ممکن است امام زمان، ظهور کند اما هیچکدام از علائم، اتفاق نیفتد؟
ندای آسمانی و سنت الهی «اتمام حجت» بر همگان
ندای آسمانی به عنوان «معیار» شناخت امام عصر در دشوارترین حالات، توصیف شده است. حال آیا ممکن است بدون «اتمام حجت» بر بندگان، فرایند ظهور به شکل ناگهانی، رخ بدهد؟
«الْقَائِمُ...رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ يُصْلِحُ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ فَمَا أَشْكَلَ عَلَى النَّاسِ مِنْ ذَلِكَ يَا جَابِرُ فَلَا يُشْكِلَنَّ عَلَيْهِمْ وِلَادَتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ وِرَاثَتُهُ الْعُلَمَاءُ عَالِماً بَعْدَ عَالِمٍ فَإِنْ أَشْكَلَ هَذَا كُلُّهُ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ مِنَ السَّمَاءِ لَا يُشْكِلُ عَلَيْهِمْ إِذَا نُودِيَ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ»[1]
حال، اگر در «اصل» ندای آسمانی، بداء رخ دهد و انجام نشود و ظهور، ناگهانی و بغتة باشد؛ آنگاه به نظر شما، آیا اتمام حجت بر همگان، شده است؟ خیر.
«يَظْهَرُ فِي شُبْهَةٍ لِيَسْتَبِينَ فَيَعْلُو ذِكْرُهُ وَ يَظْهَرُ أَمْرُهُ وَ يُنَادَى بِاسْمِهِ وَ كُنْيَتِهِ وَ نَسَبِهِ وَ يَكْثُرُ ذَلِكَ عَلَى أَفْوَاهِ الْمُحِقِّينَ وَ الْمُبْطِلِينَ وَ الْمُوَافِقِينَ وَ الْمُخَالِفِينَ لِتَلْزَمَهُمُ الْحُجَّةُ بِمَعْرِفَتِهِمْ بِهِ عَلَى أَنَّهُ قَدْ قَصَصْنَا وَ دَلَلْنَا عَلَيْهِ وَ نَسَبْنَاهُ وَ سَمَّيْنَاهُ وَ كَنَيْنَاهُ وَ قُلْنَا سَمِيُّ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَنِيُّهُ لِئَلَّا يَقُولَ النَّاسُ مَا عَرَفْنَا لَهُ اسْماً وَ لَا كُنْيَةً وَ لَا نَسَباً وَ اللَّهِ لَيَتَحَقَّقُ الْإِيضَاحُ بِهِ وَ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ كُنْيَتِهِ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ حَتَّى لَيُسَمِّيهِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ كُلُّ ذَلِكَ لِلُزُومِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ»[2]
صرفنظر از اینکه صیحه آسمانی، از جهتی بر سایر معیارها، تقدم رتبی و ذاتی دارد[3]؛ در احادیث نیز تصریح شده است نشانه حتمی «ندای آسمانی»، معیار مهم شناخت امام مهدی در هنگامه ظهور است: «وَ بِهِ يُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر»[4]
«عدم وقوع» بداء در نشانههای ظهور
«اصل» نشانه حتمی ندای آسمانی، بیان گردید که در عالم ثبوت، محال است دچار بداء شود. حال، اگر قرار است در «تفاصیل» نشانههای حتمی ظهور، بداء و تغییر رخ دهد و آنچه به وقوع میپیوندد، مخالف متن احادیث باشد. به عنوان مثال، در زمان ندای آسمانی، بداء شود و در لیلةالقدر ماه رمضان نباشد.
آنگاه راه برای جولان دادن «مدعیان دروغین» فراهم خواهد شد، مهمتر اینکه راه «شناخت» امام مهدی در هنگامه ظهور نیز دیگر به آسانی میسّر نخواهد شد.
و موجب میآید «عدم صدق» گفتار امامان صادقالوعد، لازم آید و بیان احادیث متعدد، سخن لغو، جلوه نماید. در نشانههای حتمی، وقتی پیامبر و اهلبیت از آن خبر دادهاند، آیا خدواند موجبات تکذیب ائمه را فراهم میکند؟
در کتاب الکافی کلینی، ذکر شده است، علم بر دو قسم است:
۱. علمی که صرفا نزد خدا است و به پیامبران و امامان، تعلیم نداده است و علم مخزون، مکنون و از امور موقوفه است، محو و اثبات، تقدم و تاخیر، در آن راه دارد. فقط در این علم، احتمال بداء و تغییر وجود دارد؛
۲. علم محتوم و کائن، علمی که خداوند به ملائکه و پیامبران و امامان، تعلیم داده (و از جمله آن، بیان نشانههای حتمی در کلام معصومین)؛ در این علم، بداء و تغییر راه ندارد:
«الْعِلْمُ عِلْمَانِ:
فَعِلْمٌ عِنْدَ اللَّه، عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ؛
عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ فَإِنَّهُ سَيَكُونُ لَايُكَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لَا مَلَائِكَتَهُ وَ لَا رُسُلَهُ»[5]
«مِنَ الْأُمُورِ:
أُمُورٌ مَحْتُومَةٌ کائنه لَا مَحَالَةَ
وَ مِنَ الْأُمُورِ أَمْرٌ مَوْقُوفَةٌ عِنْدَ اللَّهِ يُقَدِّمُ مِنْهَا مَا يَشَاءُ وَ يَمْحُو مِنْهَا مَا يَشَاءُ يُثْبِتُ مِنْهَا مَا يَشَاءُ لَمْ يُطْلِعْ عَلَى ذَلِكَ أَحَداً يَعْنِي الْمَوْقُوفَةَ
فَأَمَّا مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ فَهِيَ كَائِنَةٌ لَا يُكَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لَا نَبِيَّهُ وَ لَا مَلَائِكَتَهُ»[6]
پینوشت:
1. نعمانی، الغیبة، ص۲۸۲
2. حلی، مختصر البصائر، ص۴۳۵
3. آیتی، «معیارهای شناخت امام مهدی هنگام ظهور»، فصلنامه مشرق موعود، ش۵۲، ص۱۵-۱۸
4. نعمانی، الغیبة، ص۲۵۸
5. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۷. حدیث ۶ و ۸
6. عیاشی، التفسیر، ج۲، ص۲۱۷
ادامه دارد...