eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
63.8هزار عکس
49.2هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 چه محدودیت‌هایی در شهرهای قرمز اعمال می‌شود؟! https://eitaa.com/Bayynat
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ با ظروف پلاستیکی دور ریختنی چه می‌شود ساخت؟ https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سوال یک دانشجو از : تحریم ها همانند غل و زنجیر است؛ آیا قوی ترین دونده‌ها هم می‌توانند با دست و پای بسته حرکت کنند؟! پاسخ دکتر را بشنوید... https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 موشن گرافیک نظارت بر انتخابات در ایران و سایر کشورها ۱۴۰۰ https://eitaa.com/Bayynat
🔹حضرت علیه السلام فرمودند... https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹دکتر حسین قناعتی: ...مشکل رئیس جمهور بی‌کفایت این مملکته... https://eitaa.com/Bayynat
سیاسی، به مناسبت انتخابات پیش روی ملت ایران😁 🔹 ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮏ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﻣﻌﺮﻭﻑ، ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺵ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻡ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ... ﺭﻭﺡ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺳﯿﺪ ﻭﯾﮏ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪﯾﺪ. ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺒﻪ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻧﺪﺭﺕ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﯾﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺭﻭ ﺩﻡ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ» ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﺷﻤﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﺑﺪﻩ، ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﺵ ﺭا ﺣﻞ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ» ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: «ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﻭ ﺳﭙﺲ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﺁﻧ‌‌ﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺟﻬﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ» 🔹 ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﮔﻔﺖ: « ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺗﺼﻤﯿﻤﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ﺍﻡ. ﻣﯿ‌ﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ جهنم ﺑﺮﻭﻡ» ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ‌ﻓﻬﻤﻢ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﻌﺬﻭﺭ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﭘﺎﯾﯿﻦ … ﭘﺎﯾﯿﻦ … ﭘﺎﯾﯿﻦ … ﺗﺎ ﺍﯾﻨ‌‌ﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ . ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ، ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺭﻭﺑه‌ﺮﻭ ﺷﺪ. ﺯﻣﯿﻦ ﭼﻤﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ ﮐﻪ ﻭﺳﻂ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﻠﻒ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺠﻠﻞ. ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺳﻨﺎﺗﻮﺭها ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺘﻔﺒﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﻭ ﺩﻭﯾﺪﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﺒﻠﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﯿﺠﯽ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﻠﻒ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺷﺪﻧﺪ. ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻫﻢ ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﻠﻒ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺠﻠﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺩﮎ ﻭ ﺑﺮﻩ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ‌ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺻﺮﻑ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ. ﻭ ﺷﺐ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺸﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ... ﺑﻪ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﮔﺬﺷﺖ. ﺭﺍﺱ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻋﺖ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﮑﻮﺭﺕ ﮐﺮﺩ. ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﻢ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﻮﺵ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺧﻮﻧﮕﺮﻡ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﮐﻨﺴﺮﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﺍﺭﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺳﻨﺎﺗﻮﺭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻫﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺷﺖ، ﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻧﺒﻮﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺗﺼﻤﯿﻤﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﮔﻔﺖ « ﺧﻮﺏ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ. ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ، ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ ﺑﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺟﻬﻨﻢ ﻣﻦ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﻫﻢ. 🔹ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﻼﻣﯽ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺟﻬﻨﻢ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﯾﻨ‌‌‌ﺒﺎﺭ ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺧﺸﮏ ﻭ ﺑﯽ‌ﺁﺏ ﻭ ﻋﻠﻒ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ . ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﻋﺒﻮﺱ ﻭ ﺧﺸﮏ، ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻨﺪﺭﺱ ﻭ ﮐﺜﯿﻒ ﺑﻮﺩﻧﺪ. 🔹ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ « ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﯾﺪﻡ؟ ﺁﻥ ﺳﺮﺳﺒﺰﯼ ﻫﺎ ﮐﻮ؟ ﻣﺎ ﺷﺎﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ؟ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﻠﻒ...؟! ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: «اوﻥ ﺭﻭﺯ، ﺭﻭﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺑﻮد، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩیگه ﺗﻮ انتخابت‌رو کردی»😁 https://eitaa.com/Bayynat
در مورد تزلزل اخلاقی مردم امروز، به خصوص در شهرهای بزرگ، حرف زیاد زده می شود و از هر سو ابراز نگرانی هایی می شود. اگر در جامعه ای قانون نباشد، می توان آن را از نو برقرار کرد، ولی اگر اخلاق، یعنی پایبندی ها و حفاظ ها، از هم فرو ریخت، دیگر امید چندانی باقی نمی ماند، و به منزله بازگرداندن آب رفته به جوی است. عجیب است که راجع به همه چیز حرف زده می شود؛ اقتصاد و جمعیت، آلودگی محیط، بورس، ارز،... مگر اخلاق اجتماعی، که گویا در برابر این یک حالت تخدیر شدگی، نومیدی و وحشت زدگی، هر سه برقرار است. گاهی اوقات انسان ناچار می شود که از واقعه ی کوچکی نتیجه گیری کلی ای بکند، یعنی مشت را نمونه ی خروار بگیرد. دوستی حکایت می کرد که به یکی از ادارات بسیار مهم مراجعه کرده بوده است. کاری داشته، با سه چهار میز که پشت هر یک جوان بیست و چند ساله ای نشسته بوده، و همه آنها بی استثنا، به خطاب «تو، تو» با او حرف زده بودند، در حالی که سنش از شصت گذشته و موی سرش سراپا سفید بوده. این بی ادبی و بی اعتنایی و آداب ندانی برای نسل جوان کنونی که مرجع احتیاجات مردم و جانشین «دیوانی» قدیم و Civil Servant جدید هستند، بسیار تأسف بار است. می گفت که این جوانان شاید تقصیر و سوء نظری نداشتند، یاد نگرفته اند، در هیچ جا روش روبه رو شدن با مردم را نیاموخته اند، شاید به عمرشان یک کتاب نخوانده اند، با جوّ خشن اجتماعی روبه‌رو بوده اند؛ این را نمی دانند که با پایین ترین افراد هم هیچ کس حق ندارد «تو، تو» حرف بزند، تا چه رسد با کسی که لااقل چهل سال از آنان مسن تر است. این دوست که تجربه زیادی در برخورد با ادارات دارد می گفت: در دستگاه های رسمی کم نیستند افرادی که جزو یکی از این دو دسته باشند. کسانی که خود را جزو خانواده نظام می دانند، و اینان آموخته اند که همه، کسان متفاوت با خود را طاغوتی، مسلوب الحقوق، طفیلی، و واجب اهانت، و دشمن دین و دولت ببینند. دسته دوم، عکس آنها، کسانی هستند که صد در صد ضد حکومت اند، اما به اقتضای گرفتن و حقوق، خود را مطیع و متظاهر قلمداد می کنند. اینان همه لج خود را بر سر ارباب رجوع فرو می‌ریزند، تا او را هر چه بیشتر دلزده و ناراضی سازند. این دو گروه گویی در «چزاندن» و عصبی کردن مردم با هم مسابقه دارند، و معلوم نیست که کدام از دیگری جلو می افتد. شاید بشود از گروه سومی هم یاد کرد، و آن جوان هایی هستند از نوع نمونه فوق که به قدری سر به هوا، تربیت نادیده، بی مسئولیت و بی خبر هستند که فرق میان درست و نادرست برایشان معلوم نیست. روشن نیست از کجا آمده و پشت این میزها نشسته اند، و خلاصه این هر سه گروه، چون مرجع «حل و عقد» امور مردم هستند، می توانند نرم نرم، و بی آنکه بشود به آنها اعتراض کرد، مردم را ببرند به جانب این فکر، که در یک کشور غریبه سنگدل زندگی می کنند. حتی در دستگاه هایی که نام «فرهنگ» همراه با اسم خود دارند، کسانی یافت می شوند که گویا فریضه ای برای خود بشناسند و شرط وظیفه شناسی و احتیاط بدانند، که کمترین اصل ادب و فرهنگ را نادیده بگیرند. این از ادارات، سایر شئون اجتماعی نیز کم و بیش بر همین قیاس است، مگر آنکه در روابطی که مردم با همدیگر دارند، یک شفیع و گره گشا و ناجی پا به میان نهد و جان را بخرد، و آن را همه می شناسند که چیست، زیرا هیچ وقت رابطه جان و پول که این یک بلاگردان دیگری باشد، تا این حد گرم نبوده است. گوساله سامری را که از طلا ساخته شده بود، دست کم نگیریم. 📕مرزهای ناپیدا، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، صفحه 195. https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️ فیلم وایرال شده از پسر بچه مهاجر گم شده، هراسان و گریان به گشت مرزی می‌گوید: "من از این‌جا می ترسم" 🔹پسری که اشک می‌ریزد، به یک مامور گشت مرزی تگزاس نزدیک می‌شود، و ظاهرا شب را در بیابان تنها گذرانده است! 🔹گفته می‌شود این پسر از مکزیک به طور غیرقانونی وارد آمریکا شده است و گروهی که با آن‌ها سفر کرده، ناپدید شدند و او تنها مانده است! https://eitaa.com/Bayynat
♦️تمام مراکز استان‌ها در وضعیت قرمز قرار گرفتند/ ضرورت تعطیلی ٢ هفته‌ای سراسری ♦️تمام مراکز استانها از امروز ۱۸ فروردین در وضعیت قرمز قرار گرفتند. 🔹هم‌اکنون ۲۵۷ شهرستان، قرمز ۱۲۹ شهرستان نارنجی، ۵۱ شهرستان زرد و ۱۱ شهرستان آبی هستند. 🔹بنابر اعلام معاونت بهداشت وزارت بهداشت بر اساس داده‌های اپلیکیشن ماسک سرعت افزایش بستری در خیز سراسری چهارم به مراتب شدیدتر از خیزهای قبلی است. 🔹ضروری است ستاد ملی کرونا بلافاصله دو هفته تعطیلی کامل سراسری (شامل تمامی ادارات دولتی، شرکتها و اصناف غیر ضروری)، منع کامل سفر (شامل خودروهای شخصی و وسایل نقیله عمومی)، بیرون بر شدن تمامی رستورانها و غذاخوری هتل‌ها، محدودیت جدی تردد شامگاهی و اعمال جرایم سنگین برای هرگونه مراسم یا تجمعات در سراسر کشور وضع نماید. در غیر این‌ صورت، باید منتظر فوت حداقل ۲۰ هزار نفر از هم میهنان و آمار روزانه فوت بالای ۶۰۰ نفر باشیم. https://eitaa.com/Bayynat