🔹ماجرای جالب کاسه دوغ
❇️ آقای ذوالنوری میگوید:
در زمان جنگ، آیتالله خامنهای به تیپ الغدیر تشریف بردند. معظم له بعد از سخنرانی برای صرف ناهار به سنگر فرماندهی رفتند. آیت الله سید روح الله خاتمی(ره) نیز حضور داشتند. ایشان با دستهای لرزان خود، کاسه بزرگی را برداشت، مقداری ماست داخل آن ریخت و بعد شروع به درست کردن #دوغ نمود. کاسه دوغ را خدمت مقام معظم رهبری آورد و فرمود: آقا دوغ را برای شما درست کردهام. آیتالله خامنهای فرمودند: شما خیلی به زحمت افتادهاید، خودتان میل بفرمایید. آیتالله سید روح الله خاتمی گفت: اول شما تناول بفرمایید. چرا که من آن را برای شما آماده کردهام. شما بفرمایید و سپس از باقیمانده آن به عنوان تبرّک خواهم خورد. مقام معظم رهبری خواستند کاسه را بگیرند که آیتالله خاتمی فرمود: نه! میخواهم با دست خودم به شما #دوغ بدهم! بعد با دستهای لرزان خود کاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند. پس از آنکه مقام معظم رهبری از آن دوغ نوشیدند، آیت الله سید روح الله خاتمی کاسه را بر زمین گذاشت، آن را چرخاند و بعد لبهای خود را بر همان جایی که آقا از آنجا دوغ میل کرده بودند گذاشت و دوغ را آشامید.
https://eitaa.com/Bayynat
⭕️ اردشير زاهدي معروفترين سفير دربار پهلوي در آمريكا،
در كتاب خاطرات خود به گوشهاي از مفاسد درباريان در قالب معرفي كلوپهاي فراماسونري
در ايران قبل از انقلاب، اشاره كرده است. در كتاب زاهدي چنين ميخوانيم:
يكي از وقايع عجيب، انتشار كتابهاي افشاگرانه معروف به فراموشخانه (فراماسونري) در اوايل سال 1348 بود كه ايران را تكان داد و موجي از حيرت در محافل سياسي و اجتماعي آن روز كشور به وجود آورد و آخر هم ما نفهميديم كه اصل ماجرا چه بود!
تا قبل از سال 1347 در ايران سه گروه عمدة فريماسون (يا به اصطلاح متداول فراماسوني) فعاليت نيمه پنهان داشتند.
سابقه كلوپ فريماسوني در ايران به دوران صفويه و آمدن اوليه انگليسيها به كشور بازميگردد. اما شكل فعال آن در دوران قاجاريه قوام و دوام پيدا كرد و من موقعي كه وزير امور خارجه بودم سندي پيدا كردم كه نشان ميداد پادشاهان قاجاريه از ناصرالدين شاه به بعد عضو كلوپ فريماسوني انگليسي بودهاند.
در دوران سلطنت اعليحضرت محمدرضا شاه لژهاي فريماسون منظم ايران به سه گروه عمده تقسيم ميشدند:
1. گروه لژهاي تابع فري ماسون بريتانياي كبير:
(اين لژهاي فريماسوني در محل انجمن رازي واقع در خيابان شاهرضا (خيابان انقلاب) جلسات خود را برگزار ميكردند و استاد اعظم آنها يك نفر انگليسي مرموز به نام «سر كريستوفر فراي» بود كه در تهران زندگي ميكرد و با اكثر رجال بلندپايه كشور دوستي و رفاقت صميمانه داشت. من بارها او را ميديدم كه به كاخ سلطنتي ميآيد و بدون رعايت تشريفات به ديدن اعليحضرت ميرود!)
2. گروه لژهاي تابعه تشكيلات فريماسوني فرانسه: اين لژها جلسات خود را كاملاً سري و با رعايت كامل تشريفات در محل انجمن ابوعلي سينا در خيابان بهارستان پايينتر از دروازه شميران برگزار ميكردند و استاد اعظم آنها مدتها دكتر سعيد مالك و دكتر منوچهر اقبال بودند.
متأسفانه در زمان استادي اعظم دكتر سعيد مالك كارهاي زشتي هم در اين كلوپ انجام ميشد و از جمله اعضاي جديد كه ميخواستند به عضويت لژ فراماسوني فرانسوي دربيايند بدون رعايت سن و سال و يا هر قيد و بندي بايد در جلسهاي با حضور شوراي عضوگيري حاضر شده و در ملأعام به شخصي كه توسط شورا به محل آورده شده بود (و او هم از اعضاي كلوپ بود) لواط بدهد!
اين افتضاح را دكتر سعيد مالك پايهگذاري كرده بود و از آن لذت زيادي ميبرد. رسوايي كلوپ فرانسوي به جايي رسيده بود كه در محافل و مجالس آن زمان براي تخفيف دادن اشخاص و يا سر به سر گذاشتن از آنها ميپرسيدند آيا شما عضو كلوپ لژ فرانسوي هستيد؟! و يا ميگفتند خوب است شما با اين سر و شكلي كه داريد يك سري به لژ فرانسوي بزنيد، مطمئناً مورد توجه قرار خواهيد گرفت!
من اوايل اين حرفها باورم نميشد تا اينكه يك روز رو را سفت كردم و از آقاي ارنست پرون سوئيسي (كه او هم عضو لژ فرانسوي بود) در مورد اين شرط عجيب عضوگيري سئوال كردم. ارنست پرون كه خودش يك محفل همجنسبازي در ميان رجال و درباريان تشكيل داده بود مطلب را با آب و تاب فراوان برايم تعريف كرد، و معلوم بود از شرح اين اعمال قبيح لذت ميبرد.
هويدا، دكتر غلامرضا كيانپور، برادر هويدا (فريدون)، عبدالمجيد مجيدي، ارتشبد نعمتالله نصيري، محمدعلي قطبي (دايي شهبانو فرح)، ارنست پرون سوئيسي، ارتشبد قرهباغي، حسنعلي منصور، جواد منصور، منصور روحاني، سپهبد خسرواني و بسياري از ديگر رجال سياسي و نظامي متأسفانه به اين اخلاق زشت جنسي مبتلا بودند (و يا بهتر بگويم بيمار جنسي بودند) و بويژه در زمان رياست سرلشكر پاكروان بر ساواك گزارشات مستندي در مورد اعمال خلاف اخلاق و خلاف عرف و غيرمعمولي آقايان تهيه و به عرض اعليحضرت ميرسيد. سرانجام اعليحضرت خسته شدند و به پاكروان دستور دادند ساواك به جاي آنكه وقت خودش را مصروف زندگي خصوصي رجال كند فقط به فكر كشف توطئههاي احتمالي سياسي باشد.
سرلشكر پاكروان مرد تحصيلكردهاي بود و از اين قبيل افراد خيلي تنفر داشت. من هم هميشه از مردي كه اخلاق زنها را داشته باشد و كارهاي خلاف طبيعت بشر بكند نفرت داشتهام. متأسفانه اطرافيان اعليحضرت يك چنين افرادي بودند و همين نامردها بودند كه با اعمال خلاف خود وجهه سلطنت پهلوي را خدشهدار و نهايتاً باعث شورش عمومي مردم شدند.
اعتراض اعليحضرت به لواط دادن رجال در لژ ابن سينا (فرانسوي) كه باعث بروز شايعات زشت و خردكنندهاي در جامعه گرديده بود موجب گرديد دكتر سعيد مالك، كرسي استادي اعظم را به دكتر منوچهر اقبال واگذار كند و دكتر اقبال اين شرط ناپسند را از روي متقاضيان عضويت در لژ فرانسوي برداشت!
3. لژهاي فريماسوني تابعه آلمان: جلسات لژ آلمان در منزل شخصي به نام دكتر امير حكمت در قلهك انجام ميشد و كسي جز خودشان را به اين منزل راه نميدادند و به همين خاطر از تصميمات و مذاكرات آنها كسي مطلع نميشد. من شنيدم ساواك هم در نفوذ به محفل آنها درمانده شده بود...
ادامه 👇
در سال 1347 يكي از دوستان صميمي و قديمي اعليحضرت رئيسجمهوري آمريكا شد و اين شخص كسي نبود مگر آقاي «ريچارد نيكسون» از حزب جمهوريخواه.
آمريكاييها فاقد هر نوع قيد و بندي هستند! نيكسون هم از اين قاعده مستثني نبود و در تهران با طبقات مختلف مردم رفت و آمد ميكرد و دوستان زيادي در جامعه ايراني داشت. او در تهران كه بود بعضي شبها به هتل دربند در شمال تهران ميآمد و در كازينوي آن به بازي ميپرداخت.
او با والاحضرت اشرف هم دوست صميمي بود و چون هتل دربند متعلق به والاحضرت اشرف بود و ايشان اكثراً براي سركشي به هتل ميآمدند گاهي به اتفاق آقاي ريچارد نيكسون ديده ميشدند.
با قرار گرفتن ريچارد نيكسون در رأس رهبري جهان غرب حس اعتماد به نفس به مردم آمريكا و متحدان آن كه در دوران حكومت كندي و جانسون تا حدود زيادي خدشهدار گرديده بود بازگشت و اعليحضرت كه بالغ بر دويست ميليون دلار به انتخابات رياست جمهوري آمريكا (به پرزيدنت نيكسون) كمك كرده بودند تصميم به محدود كردن عوامل خارجي در كشور گرفتند. بنده به عنوان دوست نزديك شاهنشاه از يك سو و آقايان ارتشبد نعمتالله نصيري و ارتشبد حسين فردوست به ايشان مشورت داديم و عرض كرديم كه اكنون رياست جمهوري آمريكا در دست جمهوريخواهان است و نيكسون دوست خوب شاه ايران است و موقعيت مناسبي است تا اعليحضرت مراكز متعدد قدرت را منحل سازند.
مذاكرات زيادي به عمل آمد و تصميمات زيادي گرفته شد كه مهمترين آن سركوب باقيمانده مخالفان دهه 1330 و متمركز كردن كانونهاي فراماسونري بود. بدين ترتيب تصميم گرفته شد لژهاي پراكنده فراماسونري موجود در ايران در «لژ بزرگ ايران» ادغام شوند. براي نيل به اين هدف شريف امامي احضار شد و به او مأموريت داده شد تا «لژ بزرگ ايران» را تأسيس كند. شريف امامي فوراً فعاليت خود را آغاز كرد و با همكاري دكتر حسن امامي (امام جمعه تهران) و دكتر عليآبادي «لژ بزرگ ايران» را تشكيل داد.
يادم هست كه پس از تشكيل «لژ بزرگ ايران» سه تن از استادان اعظم فراماسونري براي تقديس لژ ايران(!) به تهران وارد شدند. اين سه تن عبارت بودند از سر رينالد اوريوئينگ (استاد اعظم لژ بزرگ اسكاتلند) ارنست وان هك (استاد اعظم لژ بزرگ فرانسه) و ورنر رومر (استاد اعظم لژهاي متحده آلمان)
در ميان اين سه نفر سر رينالد (استاد اعظم اسكاتلندي) شخصيت مقدستر و با اهميتتري بود و از اعليحضرت تقاضاي شرفيابي كرد اما اعليحضرت كه مايل بودند شخصاً در رأس اين لژ جديدالتأسيس قرار بگيرند و استادي اعظم لژ بزرگ ايران را عهده بگيرند سر رينالد را به حضور نپذيرفتند و اين عمل باعث آشفتگي زياد سر رينالد شد. در اين موقعيت حساس كه مقاومتهاي آشكار و پنهان در برابر تأسيس لژ بزرگ ايران به وجود آمده بود اتفاق عجيبي افتاد كه هرگز ريشههاي آن تا امروز معلوم نشده است و من اكنون ميخواهم در پيشگاه تاريخ اين راز سر به مهر را باز كنم!
يك نفر به نام «اسماعيل رائين» كه خبرنگار يكي از خبرگزاريهاي خارجي در تهران بود با همكاري يك مؤسسه مطبوعاتي تهران سه جلد كتاب قطور حاوي اطلاعات و عكسهايي در مورد لژهاي فراماسونري فعال در ايران همراه با اسامي كليه اعضاي اين لژها منتشر كرد.
انتشار اين كتابها مانند يك بمب عظيم در جامعه آن روز ايران صدا كرد و هر كس ديگري را متهم به خيانت و انتشار اين اسامي ميكرد. با توجه به اينكه «اسماعيل رائين» خبرنگار يك شبكه خارجي در تهران و از ژورناليستهاي شناخته شده بود، معلوم بود كه با ساواك ارتباط دارد و در صورتي كه مورد اعتماد و مورد وثوق ساواك نبود به او اجازه كار خبري نميدادند.
بنابراين هر انسان كودن با كمترين بهره هوشي ميفهميد كه آن خبرنگار و اين مؤسسه انتشاراتي نميتوانستهاند به صلاحديد خود اين كار مخاطرهآميز را انجام داده باشند. از همه مهمتر اينكه كليه آثار مطبوعه در ايران بايد از وزارت فرهنگ و هنر اجازه انتشار دريافت ميكرد و معلوم بود وزارت فرهنگ و هنر هرگز به كتابي كه در آن اسامي كليه مقامات بلندپايه و ميان پايه كشور همراه با اطلاعات شخصي آنها چاپ شده (و سمت آنها در لژهاي فراماسونري خارجي درج گرديده) اجازه انتشار نميدادند، مگر آنكه پشت پرده دست فرد قدرتمندتري در كار باشد.
آقاي شريف امامي آدم سالوس و حقهبازي بود. از آن حقههاي روزگار! وقتي «لژ بزرگ ايران» تأسيس شد نظر اعليحضرت اين بود كه شخصاً مقام استادي اعظم را عهدهدار شوند. اما هيأت مقدسان (!) فراماسونري كه در مهرماه سال 47 به ايران آمدند، تا لژ بزرگ ايران را تقديس كنند و به كار آن رسميت بخشند، به اشاره و با شيطنت و تحريك شريف امامي با استادي اعظم اعليحضرت مخالفت كردند و گفتند شخص براي رسيدن به استادي اعظم بايد مراحل طولاني و مدارج گوناگوني را طي كند و عبوديت خود به آرمان جهاني فراماسونري را به اثبات برساند تا به استادي اعظم برسد و هر كس به پشتوانه قدرت سیاسی نمیتواند
ادامه👇
يك شبه استاد اعظم شود!
اين برخورد براي اعليحضرت تكاندهنده بود. ايشان شخصاً به بنده فرمودند: «اردشير خان! پدر ما به منافع بريتانياي كبير خدمات ارزندهاي كرد و با ايجاد حكومت مقتدر پهلوي(!) جلوي حركت اتحاد شوروي به طرف هندوستان و خليج فارس را گرفت و كمونيستها و انقلابيون را سركوب كرد. خود ما هم از اولين روزهاي سلطنت در جهت منافع حياتي انگلستان و متحدان آن حركت كردهايم! اكنون آنها از استادي اعظم شريف امامي در برابر ما حمايت ميكنند و اين براي ما غيرقابل قبول است!»
بنده (زاهدي) عرض كردم: «حقيقت اين است كه خاندان امثال شريف امامي و سرشاپور ريپورتر و يا اسدالله خان علم در خدمتگزاري به تاج و تخت انگلستان و منافع بريتانياي كبير سابقه چند صد ساله دارند و نمايندگان رسمي ملكه انگلستان در ايران هستند و انگلستان كه اكنون از نزديكي زياد ايران و ايالات متحده آمريكا ناراضي است با حمايت از شريف امامي در برابر اعليحضرت جهت تصديگري استادي اعظم خواسته است نارضايتي خود را نشان دهد...» مطالب ديگري ميان بنده و اعليحضرت رد و بدل شد و طي روزهاي بعد اعليحضرت با بعضي معتمدان ديگر خود هم مشاوره كردند و ما ناگهان مواجه با انتشار كتاب 3 جلدي فراماسونري آقاي اسماعيل رائين شديم.
(البته جلد چهارم اين كتاب هم زير چاپ بود كه با فشار لژهاي خارجي فراماسونري و اساتيد اعظم جهاني از انتشار آن جلوگيري به عمل آمد.)
من تا آن روز عصبانيت شريف امامي و جسارت او را نديده بودم! او هميشه آدم خاضع و خاشعي در برابر اعليحضرت بو و دست ايشان را ميبوسيد و از ابراز كلمات و جملات ذليلانه در اثبات عبوديت و سرسپردگي خود كم نميگذاشت ولي پس از چاپ و انتشار سه جلد كتاب به هر كسي كه فكر ميكرد در انتشار اين كتاب افشاگرانه دست داشته است تلفن زده و او را به باد فحش و ناسزا گرفت تا ريشه اين اقدام را كه برخلاف منافع خود و بريتانياي كبير ارزيابي كرده بود پيدا كند! به من هم تلفن كرد و با تندي و خشونت گفت: «مسئله من و اعضاي فراماسونري در ميان نيست، انتشار اين كتاب اعلان جنگ با امپراطوري بريتانياي كبير ميباشد!» من از مطلب ابراز بياطلاعي كردم و وقتي ديدم باور نميكند سوگند خوردم و گفتم نه تنها از چگونگي موضوع بيخبر هستم، بلكه تا اين لحظه كتاب موصوف را هم نديدهام! شريفامامي كه ميكوشيد روابط گذشتهاش را با پدرم و با من يادآوري كند و حس دوستي مرا تحريك نمايد اظهار داشت اين اطلاعات امروز بر عليه من و دوستانم منتشر شده است و چند وقت ديگر نوبت شما و پدرتان است!
من به فوريت منظور او را درك كردم.
شريف امامي ميگفت: «جمعآوري اين اطلاعات نميتواند كار يك نفر مخبر خبرگزاري (رائين) باشد و آمريكاييها براي ضربه زدن به انگليسيها وارد عمل شده و اطلاعاتي را كه در مورد فراماسونها داشته اند به ساواك داده و ساواك هم آنها را منتشر كرده است.»
بنده بدون اظهارنظر گفتم: «اگر شما چنين اطميناني داريد خوب است به ساواك مراجعه و تحقيق نمائيد.»
شريفامامي با سپهبد نعمتالله نصيري روابط خوبي داشت و در بعضي امور تجاري و بازرگاني با هم شريك بودند.
آنها به وسيله ايادي خود در شمال كشور زمينهاي مرغوب را در قطعات ده هكتاري و بيشتر تصاحب ميكردند و درختهاي جنگلي را به توليدكنندگان زغال ميفروختند و وقتي اين درختها زغال و زمين از درخت پاك ميشد زمينها را به مشتريان و سازندگان ويلاهاي مجلل شمال ميفروختند.
نعمتالله نصيري طرحهاي بزرگي براي شمال كشور داشت و از جمله ميخواست با تله كابين تهران را به درياي مازندران وصل كند كه انقلاب اجازه نداد و او به جوخه اعدام سپرده شد.
البته در زماني كه رئيس ساواك بود جزيره كيش را از اعليحضرت تحويل گرفت و در آنجا تأسيسات زيادي ساخت. در كيش نصيري با اسدالله علم و شريف امامي شريك بود. او در توجيه سرمايهگذاري در كيش كه با بودجه ساواك صورت ميگرفت ميگفت هدفش كشاندن شيوخ عيّاش و خوشگذران و بيبند و بار حاشيه جنوبي خليج فارس و امراي منطقه به كيش و نفوذ در آنها و تخليه اطلاعاتي آنها ميباشد.
در شمال هم در منطقه نوشهر و چالوس فعال بود و يك برج در كنار درياي چالوس در دست احداث داشت كه با پيروزي انقلاب ناتمام ماند. در نوشهر هم سرگرم ساختن يك متل بزرگ در جنگل و اتصال آن با تلهكابين به دريا بود.
خلاصه او همه كاري ميكرد جز رسيدگي به وظايف قانونياش. اداره ساواك در سالهاي پاياني به عهده پرويز ثابتي بود و نصيري تبديل به يك ماشين امضاء شده بود.
خلاصه مطلب اينكه شريف امامي تلفن را برداشت و با مراكز قدرت تماس گرفت و به ملاقات عدهاي رفت و سرانجام به اين نتيجه رسيد كه اين اطلاعات به وسيله «سي ـ اي ـ ا» و «ساواك» جمعآوري شده و مؤسسه انتشاراتي بدون اجازه ساواك جرأت چاپ اسامي بلندپايهترين مقامات مملكت را در ليست فراماسونها نداشته است!
البته واضح است كه ساواك هم به ابتكار
ادامه👇👇👇
خود اين كار را نكرده و اگر هم تحت فشار آمريكاييها (كه در آن موقع مستشاراني در ساواك داشتند) اين كار را كرده باشد قدر مسلم با اطلاع و اجازه اعليحضرت بوده است!
البته اگرچه من چيزي به شريف امامي نگفتم اما حقيقت اين بود كه بعد از 28 مرداد سال 1332 انگليسيها كه مجبور به واگذاري بعضي از امتيازات و قراردادهاي خود به آمريكا شده و به اجبار پاي پسرعموهاي آمريكايي خود را به ايران باز كرده بودند ميكوشيدند جبران مافات كرده و در همه سطوح مديريت كشور عوامل خود و طرفداران سياست انگلستان را بنشانند. آنها با فعال كردن انجمنهاي فراماسونري و گردآوري طرفداران سرسخت سياست انگلستان در ايران سرانجام در سالهاي 1345 به بعد تعادل موجود در عرصه سياسي ايران را به نفع خود بر هم زدند و در دولت و مجلس و حتي ارتش نسبت به آمريكاييها موقعيت بهتري پيدا كردند. به طوري كه ناگهان ارتش تصميم به خريد يك هزار تانك چيفتن از انگلستان گرفت و دولت هم بودجه نجومي آن را تصويب كرد!
قراردادهاي بزرگ يكي پس از ديگري با انگلستان بسته ميشد و انگليسيها در اكثر مناقصههاي دولتي ايران برنده ميشدند و شركت ملي نفت هم قراردادهاي جديد اكتشاف و استخراج نفت را با شركتهاي انگليسي منعقد ميساخت.
آمريكاييها كه از وجود شبكه در هم تنيده فراماسونري در ايران و تأسيس شعبات آن در سراسر كشور مطلع شده و ميديدند عموم رجال عمده كشور عضو فراماسونري هستند و در موقع ورود به جرگة فراماسونها سوگند وفاداري نسبت به منافع امپراطوري انگلستان ياد ميكنند دستگاه جاسوسي خود را به كار انداختند و اطلاعات كامل اين شبكه را جمعآوري و همراه با اسامي اعضاي آن به ساواك دادند تا منتشر نمايد!
اعليحضرت با توجه به اينكه نميخواستند خشم و عصبانيت لندن برانگيخته شود و تعادل موجود ميان سياست آمريكا و سياست انگلستان در ايران به نفع يكي از آنها بر هم بخورد با اين امر مخالفت كرده و راهحل ديگري را پيشنهاد كردند.
اعليحضرت به آمريكاييها گفتند بهترين راهحل اين است كه من (شاه مملكت) شخصاً كنترل فراماسونها را در دست بگيرم و كم كم تعداد اعضاي متنفذ وابسته به سياست انگلستان را كاهش داده و طرفداران سياست آمريكا را وارد جمعيت كرده و تعادل ايجاد نمايم.
آمريكاييها اين پيشنهاد اعليحضرت را پسنديدند و به همين علت آن ماجراي ادغام لژهاي فراماسونري و تشكيل «لژ بزرگ ايران» پيش آمد و نظر اعليحضرت هم اين بود كه پس از ادغام لژها و تشكيل لژ بزرگ ايران معظمله(!) شخصاً به مقام استادي اعظم لژ بزرگ ايران برسند! اما پس از آنكه سه مقام مقدس فراماسونري جهاني (انگليسي) به ايران آمدند و ضمن مراسم ويژهاي لژ بزرگ ايران را تقديس(!) كرده و به كار آن رسميت بخشيدند با استادي اعظم اعليحضرت مخالفت كرده و شريف امامي را به استادي اعظم منصوب نمودند!
متعاقب اين اتفاق نادر، شاه كه بسيار عصباني و ناراحت شده بود به ساواك دستور داد كليه اسامي فراماسونها و اطلاعات مربوط به آنها را منتشر كند!
شريف امامي كه رودست خورده بود پس از تحقيقات مختصري به اين نتيجه رسيد كه انتشار اين سه جلد كتاب افشاگرانه كه باعث رسوايي او و ساير طرفداران سياست انگلستان در ايران شده، با دخالت ساواك و دستور مستقيم شاه بوده است.
شريفامامي هر هفته روزهاي سهشنبه ساعت 11:30 وقت شرفيابي داشت و سالهاي طولاني بود كه در اين روز به ديدار اعليحضرت ميآمد و ضمن گفتگو با معظم له(!) و عرض گزارشات لازم ناهار را هم با ايشان صرف مينمود. آن روز شريفامامي براي نشان دادن نارضايتي خود اين برنامه را بر هم زد و خدمت اعليحضرت شرفياب نشد.
آقاي معينيان كه ميديد ساعت از 11:30 گذشته و شريفامامي نيامده به آقاي آبتين در مجلس سنا تلفن زده و علت را ميپرسد. آبتين طبق تعليمات شريف امامي به او ميگويد: «آقاي شريف امامي از انتشار كتابهاي فراماسونري عصباني هستند و به همين خاطر صلاح ديدند به ديدار شاه نيايند!»
...من تا آن روز نديده بودم يك نفر از رجال، ولو بلندپايهترين رجال، چنين بيحرمتي به اعليحضرت روا دارد. حتي در زمان حكومت دكتر محمد مصدق هم با آنكه روابط شاه و نخستوزير فوقالعاده بحراني بود و حتي مصدق خواهر و مادر شاه مملكت را از كشور تبعيد كرده بود، اما احترام شاه را نگه ميداشت و هميشه ميگفت مطابق قانون اساسي ايشان شاه و مورد احترام هستند! اين جسارت از طرف شريفامامي بعيد بود.
بدين ترتيب آمريكاييها ضربه مهلكي به بدنه دستگاه سياست انگليسي در ايران وارد آوردند. شريف امامي از ناشر كتاب و نويسنده كتاب به دادگستري شكايت كرد اما عليرغم سمت بالاي مملكتي و نفوذ سياسي و قدرتي كه داشت و در خود دادگستري هم فراماسونها اكثريت را داشتند نتوانست كاري از پيش ببرد و كتاب هر هفته ناياب و مجدداً تجديد چاپ ميشد. بدين ترتيب از شريف امامي و صدها رجال سياسي نامدار كشور هتك حرمت شد و آبروي آنها به كلي از بين رفت!
ادامه
ادامه👇👇👇
چند ماه كه شريف امامي با اعليحضرت قهر بود و به ديدار ايشان نميآمد جناب آقاي عدلالملك دادگر از رجال سياسي قديمي ايران پا در مياني كرد و شريف امامي را نزد اعليحضرت آورد و از ايشان خواست تا بيادبي شريفامامي را ناديده بگيرد و او را ببخشد.
اين قهر و آشتي موجب شد تا پردهها و حرمتها شكسته شود. همانطور كه قبلاً عرض كردم در كتاب فراماسونري اشاره شده بود كه اعضا موقع ورود به جرگة فراماسونري بايد تشريفاتي را بگذرانند كه از جمله آن دادن لواط است!
بنابراين ما هر رجل سياسي و نظامي را كه ميديديم و قبلاً اسم او را در ليست فراماسونها و اعضاي اين جمعيت سري ديده بوديم بي اختيار به ياد عمل مذمومي كه او انجام داده ميافتاديم و گاهي هم با ايما و اشاره او را مذمت ميكرديم!
در بعضي از ميهمانيها و مجالس اعليحضرت به بنده امر ميفرمودند كه آبروي فلان كس را ببر!
بنده هم در حضور جمع از او سئوالاتي كرده و در مورد صحت شرط وارد شدن به فراماسونري با صداي بلند سئوال ميكردم و با عبارات بيپرده و الفاظ تند و روشن و آشكار از فرد موردنظر سئوالات خردكنندهاي ميكردم و او را رسوا مينمودم.
بايد عرض كنم كه پس از انتشار كتابها و رسوايي رجال سياسي شاه قصد داشت به مرور همه رجالي را كه نامشان در ليست فراماسونها آمده است از كار بركنار كند اما پس از مسافرت سال 1349 به اروپا و ملاقات با پادشاهان و نخستوزيران كشورهايي مانند سوئد، فنلاند، انگلستان و... كه خودشان هم عضو فراماسونري جهاني بودند تغيير رأي داده و در بازگشت به ايران از در دوستي و آشتي با فراماسونها درآمدند و حتي در تيرماه سال 1349 زمين و پول در اختيار شريف امامي قرار دادند تا ساختمان آبرومندانهاي براي كلوپ فراماسونري ساخته شود.
حقيقت محض اين بود كه بيش از نود درصد رجال عمده كشور و مديران مياني كشور و حتي فرماندهان نظامي (كه مطابق قانون حق عضويت در مجامع سياسي را نداشتند) عضو فراماسونري بودند و اعليحضرت نميتوانست و قادر نبود كه همه آنها را كنار بگذارد! بنده به عنوان يك نفر وارد در امور سياسي ايران (حداقل از سال 1330 شمسي كه 25 سال تمام در كنار پادشاه كشور بودهام و از جزئيات مسائل پشت پرده آگاهي كامل دارم) بايد بگويم انگليسيها در ايران ريشهدار هستند و حداقل از چهارصد سال قبل (مطابق اسناد موجود) به تربيت كادرهاي سياسي در كشور ما دست زدهاند.
من از آن دسته آدمهاي بدبين نيستم كه همه چيز را زير سر انگليسيها ميدانند اما بر اساس تجربيات طولاني در فعاليتهاي سياسي و دسترسي به اسناد سري و فوق محرمانه و معاشرت با عوامل انگليس در ايران ميخواهم عرض كنم كه در حكومت ايران افرادي بودند كه بيشتر از آنكه خود را ايراني بدانند انگليسي ميدانستند.
سردسته اين افراد اميراسدالله علم بود كه از ملكه انگلستان لقب شواليه گرفته بود و لقبهاي تشريفاتي نظير لرد و سر و همه اينها را داشت. خانواده علم نسل اندر نسل خدمتگزار دولت بريتانيا بودند و وظيفه آنها حفظ امنيت جنوب خراسان و سيستان و بلوچستانم (سرحدات هند انگليس ـ پاكستان امروزي) بود.
سرشاپور ريپورتر را هم كه همه ميشناسند و ميدانند مليت انگليسي داشت
و پدرش (اردشير ريپورتر) معرف رضاشاه به انگليسيها و در واقع پايهگذار سلطنت پهلويها بود.
دكتر منوچهر اقبال هم نوكر انگليسيها بود و به اين مطلب افتخار ميكرد. اگر بخواهم عوامل انگلستان را نام ببرم بايد تقريباً همه رجال دويست سال اخير را در اين ليست قرار بدهم.
📕 به نقل از:
۲۵ سال در كنار پادشاه، خاطرات اردشير زاهدي.
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ زیباییهای پیادهروی اربعین با این کوچولوها...😍
https://eitaa.com/Bayynat
27.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬆️ توضیحات امیر دریادار #حبیبالله_سیاری در مورد...
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️ سربازان آمریکایی پس از برگشت از افغانستان، در تظاهراتی مدالهای افتخار جنگ را دور ریختند و از مردم عراق و افغانستان عذر خواهی کردند.
#روایت_آمریکا
#افغانستان
#عراق
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سال ۲۰۰۱ آمریکا تصمیم میگیره ۷ کشور رو با عملیات نظامی تسخیر کنه:
عراق، افغانستان، لیبی، سودان، سوریه، لبنان، لیبی، و در نهایت ایران.
اون اصلاحطلبان پستفطرتی که میگفتند چرا ایران در سوریه میجنگه، نفوذیهای آمریکا بودند، برای تسهیل مسیر سقوط ایران...
Tohid Azizi | توحید عزیزی
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️ عکسالعمل حیوانات در مقابل آینه!😁
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️حفظ تعادل بز و میمون روی طناب!
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رئیس جمهوربرای شرکت در اجلاس شانگهای امروز به دوشنبه پایتخت تاجیکستان سفر می کند
♦️این نشست با شرکت سران ۱۲ کشور منطقه حضوری و آنلاین برگزار میشود. کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای با دارا بودن 40 درصد جمعیت جهان بزرگترین سازمان منطقه ای جهان محسوب میشود.
https://eitaa.com/Bayynat
#استاد_قرائتی:
بزرگواری تعریف میکرد:
پدرم در سال چهل ازدنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش به دنیا آمدم.
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم، تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند، مفهومش چیست!
(در بزم غم حسین مرا یاد کنید)
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده؟!
روزی در سن حدوداً بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست!!!
وقتی آرام شد، راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد:
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم، گرچه آهی در بساط نداشتم، ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادرزنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است، لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده، طوری که مادرزن و همسرم متوجه نشوند.
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد!
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت، الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که درخانهمان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد.
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صد تومان خرج عروسیام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد.
گذشت و گذشت تا اینکه بعد ازمدتها شنیدم حاج عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته است.
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم.
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده، زد زیرگریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت! وقتی زنم آرام شد، از او پرسیدم: تو چرا اینقدر گریه میکنی؟! همسرم با هقهق اینگونه جواب داد:
آنروز بعد ازخرید طلا، چون چادر مادرم وصله دار بود، حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم، پولی در پاکت به مادرم داد و گفت: خرج جهاز دخترتان است.
حواله آقا امام #حسین علیهالسلام است،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه افتادیم که خدایا! این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده، به گونهای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید،
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم!!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم، فهمیدم که پدرم:
همانگونه که درعزای امام #حسین علیه السلام بر سر میزده، دست نوازش بر سر یتیمان هم میکشیده،
همانگونه که درعزا بر سینه میزده، مرهمی بر سینه دردمندان نیز بوده،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری میانداخته، هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده است.
و او یک حسینی، حسینی راستین بوده است...
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليهالسلام في الدنيا و الآخره
https://eitaa.com/Bayynat
🔺حسن رعیت جمعا به ۳۵ سال حبس محکوم شد...
➕ منتظر دیگر حکمهای قاطع دستگاه قضا برای مفسدین اقتصادی باشید؛ این یک شروع خوب برای پاکسازی باندهای ثروت و قدرت است...
در خصوص پرونده #حسن_رعیت قابل عرض است این مقدار حکم اعلام شده فقط مربوط به جرایم اقتصادی نامبرده میباشد و دیگر موضوعات مطروحه در روند رسیدگی است!
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_پناهیان:
من خودم #واکسن زدم!
واکسن #برکت هم زدم!
❗️علیرغم توصیههای فراوانی که میکردند نزنید، چون قدرت #قضاوت نداشتم، واکسن را زدم!
https://eitaa.com/Bayynat
🔹 ایران چه نفعی از پیوستن به اجلاس شانگ های می برد؟
🔹کل حجم کنونی اقتصادی سازمان همکاری شانگهای نزدیک به ۲۰ تریلیون دلار است که از ابتدای تاسیس آن بیش از ۱۳ برابر افزایش یافته است.
🔹حجم کل تجارت خارجی این نهاد هم به ۶.۶ تریلیون دلار رسیده که نسبت به ۲۰ سال پیش ۱۰۰ برابر افزایش یافته است.
🔹حجم تجارت خارجی ایران با مجموعه کشورهای عضو پیمان شانگهای بالغ بر ۲۳ میلیارد دلار در سال ۹۹ رسیده است.
🔹میزان صادرات ایران به اعضای پیمان شانگهای در سال ۹۹ بیش از ۱۱ میلیارد دلار بوده است که با پیوستن کامل ایران به این سازمان باعث افزایش صادرات به اعضای شانگهای خواهد شد.
https://eitaa.com/Bayynat
⬛️ فوت ۴۵۳ بیمار کرونا در شبانه روز گذشته در کشور!
#کرونا_را_جدی_بگیریم
https://eitaa.com/Bayynat