eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
63.7هزار عکس
49.1هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
⬛️ آخرین وضعیت کرونا در کشور / ۱۶۵ فوتی! https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫پیشاپیش ولادت اکرم صلی الله علیه و آله بر شما عزیزان مبارک باد💫 https://eitaa.com/Bayynat
یه شب دیر وقت از سر کار برمی‌گشتم، راه میانبر رو انتخاب کردم و از بغل قبرستون رد می‌شدم. وسط راه سه تا خانم به طرفم اومدن و گفتن خیلی می‌ترسن و اگه میشه من همراهشون برم تا سر جاده، من‌ هم گفتم باشه و با هم راه افتادیم. بعد چند دقیقه گفتم: ترس شما رو می‌فهمم، حق دارین بترسین... من هم قدیما، اون وقت‌ها که هنوز زنده بودم، از این‌جا می‌ترسیدم! باید می‌دیدی، دوتاشون غش کردن، یکی‌شون هم بدون کفش فرار کرد ..... 🤪😁😁 "خاطرات یک آدم مریض" https://eitaa.com/Bayynat
✅ مهاجرت معکوس بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ دانشجو و فعالیت در دانشگاه‌های کشور سورنا ستاری، رئیس بنیاد نخبگان: 🔹در برنامه بنیاد ملی نخبگان هم اکنون ۲۶۰۰ دانشجو از ۲۰۰ دانشگاه برتر دنیا به کشور بازگشته اند که این موضوع، اتفاق بزرگی است. 🔹البته حدود ۲۵ درصد این افراد در دانشگاه‌ها مشغول به فعالیت می‌شوند و بیشتر آن‌ها در شرکت‌های دانش بنیان و استارتاپ‌هایی که برخی خودشان تاسیس کرده‌اند، فعالیت خواهند کرد. 🔹این موضوع هم حرکتی است که در بنیاد ملی نخبگان توسعه داشته است. https://eitaa.com/Bayynat
❇️ حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند... https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با رفتن مهر، هرگز مهربانی به پایان نمی‌رسد 🍁 اگر مهر را بر سر آبان بگذاریم مهربان می‌گردد. 🍁 من تو را با همه مهر به آبان دادم 🍁 مهربان باش که پاییز بهارت گردد 🍁 مهرتان تا ابد پاینده 🍁 https://eitaa.com/Bayynat
💢یک آلمانی روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود: نه فیس بوک، نه وات ساپ، نه توییتر، نه اینستاگرام داره! اما یک میلیارد و هشتصد میلیون دنبال کننده داره! او خداست. "اللهم صل علی محمد و آل محمد" https://eitaa.com/Bayynat
وقتی در دوئل تاریخی فرعون و موسی، فرعون به ساحران گفت: سحرتون‌رو به نمایش بزارید! ساحران فرعون، که متخصصین امر جادوگری بودند، وقتی سحرشون‌رو نشون دادند، جماعت تماشاچی انگشت به دهان که شدند هیچ، همه منکوب شدند! حسابی که قدرت نمایی کردند! فرعون باد به غب‌غب انداخت! حالا خداوند به موسی علیه السلام گفت: موسی عصاتو‌ بنداز! موسی چوپان بیابان‌گرد کجا، ساحران دربار حکومت فرعون کجا! موسی علیه‌السلام عصارو انداخت، به اذن الله عصا تبدیل به اژدها شد و سحر ساحران رو بلعید!!! پشمای خورده ساحرا که ریخت هیچ، اولین نفراتی که ایمان آوردند چه کسانی بودند؟ هملن ساحران فرعون! چرا؟ چون خودشون این کاره بودند! متخصص امر بودند، در واقع تکنوکرات بودند، فن سالار بودند، اون‌ها بهتر از عوام می‌دونستند که چی به چیه؟ این دیگه سحر و جادو و ادا اصول نیست، این معجزه است! اینجا دکترینه! یعنی ساحران فرعون غلاف کردن، دیگه مهم نبود دیگران چی فکر می‌کنن! اما در این زمان: وقتی پهپاد گلوبال هاوک سوپر مدرن نامرئی در لبه تکنولوژی جهان، توسط سامانه سوم خرداد نیروی هوا فضای سپاه زده شد، اسپوتنیک روسیه به نقل از ژنرال های روس گفت: ایرانی‌ها یک سلاح خارق‌العاده دارند، در واقع اون متخصصین امر که تشتک هاشون پرید، دیگه مهم نیست یارو تو تاکسی چی قُدقُد می‌کنه! وقتی پوتین؛ افسر ارشد "کاگ‌ب" و رئیس جمهور ابرقدرت بلوک شرق، دست به سینه می‌شینه جلوی رهبر فرزانه ما، دیگه مهم نیست افراد واداده‌ای چون زیباکلام و تاج‌زاده و... چه‌جوری لجن‌پراکنی می‌کنن! و ژنرال‌های چهارستاره سنتکام میگن: ما هرجا می‌ریم به سد سردار می‌خوریم، دیگه اون بَبو گلابی خِرفت تو دانشگاه واسه ما افسانه است! اون ژنرال ارتش آمریکا می‌دونه چکار کرد! رو موساد می‌دونست کیه! نه ما! وقتی پدر موشکی اسرائیل اعتراف می‌کنه: تکنولوژی موشکی ایران عجیبه، دیگه مهم نیست حسن آقامیری خلع لباس شده چی بلغور می‌کنه! این‌ها متخصصان امر هستند، این‌ها ساحران فرعون‌اند، وقتی این‌ها زانو می‌زنن، یعنی اونی که باید بفهمه فهمیده! بقیه اگه نفهمیدن، چون نفهمن! وقتی سید حسن در لبنان می‌گه حزب الله ۱۰۰ هزار رزمنده آموزش دیده مسلح داره که با اشاره! نه دستور! کوه‌ها رو جابه جا می‌کنن! مهم نیست اون باقالی تو فلان پیج اینستا چی می‌گه! یارو تو پنتاگون پشماش ریخته! اون فهمیده سید چی گفته! ساحران فرعون، اول از همه ایمان آوردن! چون اونا فهمیدن چی به چیه! بقیه ول معطل‌اند! https://eitaa.com/Bayynat
♦️یک درصد از جمعیت ِ جهان، دنیا رادر دست دارند. چهار درصد جیره خوار آن یک درصد هستند! پنج درصد بیدارند و همه چیز را می دانند! نود درصد هم خوابند! ‼️ جنگ این‌جاست که آن چهار درصد، نگذارند که آن پنج درصد، نود درصد را بیدار کنند. https://eitaa.com/Bayynat
⬅️ خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند. چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم. باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند. ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم. خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود! نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود! رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند. نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود. حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود. بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم! معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند! درس این داستان: -زود عصبانی نشویم، -زود از کوره در نرویم، -تلاش کنیم زود قضاوت نکنیم، -صبر کنیم تا همه‌ زوایا برایمان روشن شود و ماجرا را درست بفهمیم! https://eitaa.com/Bayynat