eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
63.9هزار عکس
49.2هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
شب به حضرت علیه السلام متوسل شدیم و فردا هم تفحص را با رمز اسم آن حضرت شروع کردیم. دست به کار شدیم، اولین پیدا شد. محتویات جیب را بررسی کردیم. کارت شناسایی اش پیدا شد. ، گردان امام محمد باقر علیه السلام، گروهان حبیب، اعزامی از کاشان. بچه ها گفتند: توسل دیشب، رمز امروز و اسم با هم یکی شده... بی اختیار به زبانم جاری شد که اگر اسم بعدی هم بود، اینجا گوشه ای از . دقایقی بعد داشتیم زمین را می کندیم. پیکر یک دیگر پیدا شد؛ اما خیلی عجیب بود! یک دست در عملیات قبلی قطع شده بود. پلاکش را پیدا کردیم. سریع استعلام کردیم. گفتند: ، گردان امام محمد باقر علیه السلام، گروهان حبیب، اعزامی از کاشان. کتاب راهیان علقمه، صفحه ۱۱۲. https://eitaa.com/Bayynat
ما به منطقه طلائیه رفتیم. مدتی بود که هر چه تلاش می کردیم بی فایده بود! خودشان را نشان نمی دادند. شب در مقر، سوره واقعه را خواندیم و خوابیدیم. صبح روز بعد در مکانی که محل نگهداری بود، نماز را خواندیم. سپس در حضور یکی از برادران با حال عجیبی خواندن را شروع کرد. وقتی به سلام پایانی رسید، با حال خاصی گفت: "السلام علیک یا اباعبدالله و علی ارواح التی..." که یکباره پیکر یک به زمین افتاد! حال همه بچه ها تغییر کرده بود. بعد از اتمام برنامه با توکل بر خدا و با روحیه ای عالی مشغول کار شدیم. باورش سخت است. اما اولین بیل که به زمین خورد، یکی از بچه ها فریاد زد: ... ... ... به اتفاق بچه ها با دست خاکها را کنار زدیم. شور و حال عجیبی بین بچه ها بود. همه می گفتند: کار خودش را کرد! پیکر کاملا از خاک خارج شد. اما هر چه گشتیم از او خبری نبود! او یک بود. ما پس از پایان همگی را به حق سید و سالار قسم داده بودیم. حالا به همراه پیکر این ، به جز سربند زیبای ، کتابچه ای بود که تعجب ما را بیشتر کرد. روی آن کتابچه نوشته شده بود: 📚 شهید گمنام، صفحه ۱۵۸ - ۱۵۹. https://eitaa.com/Bayynat