🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷 #لبخندى_به_روى_مرگ! 🌷دي‌ماه سال ۵۹ بود كه پيكر مجروح يك نوجوان مشهدى را به بيمارستان سرپل ذهاب در پادگان ابوذر آوردند. در دست او يك سر نيزه عراقى فرو رفته بود كه تقريباً مچ او را از ساعد جدا مى‌كرد. در نبردى تن به تن اين حادثه واقع شده بود. 🌷وقتى دكترها تصميم به قطع دست او گرفتند، فرياد زد: «اگر دستم را قطع كنيد همه شما را می‌كشم. من دستم را براى جنگ می‌خواهم!» به هر تقديرى بود دست او پيوند زده شد و او پس از مدت كوتاهى، دوباره به جبهه برگشت... پانزده روز بعد، در كمال ناباورى جسد غرق به خون اين نوجوان را به بيمارستان آوردند كه به روى مرگ لبخندى زيبا زده بود. 📚 "سرودهاى سرخ"، غلامعلى رجايى. #اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج https://eitaa.com/Bayynat