eitaa logo
بیّنات
1.5هزار دنبال‌کننده
72.2هزار عکس
56.2هزار ویدیو
466 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار مطالب، "با لینک یا بدون لینک" با ذکر صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. #مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. #مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم، منو #ببخشه!» #شهید_مجید_کاشفی 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان،ج۸،ص۱۰۶.
- از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. #مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. #مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم، منو #ببخشه!» #شهید_مجید_کاشفی 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان،ج۸،ص۱۰۶. https://eitaa.com/Bayynat
🌹 🌹پسرش که شد ،نه نه معصومه شهر نمیومد از ، همش بالای یک تپه که جاده دیده میشد ساعت ها می ایستاد و منتظر پسرش بود..... . 💢 افتاده شده بود ، یه اتاق بود پنجره کوتاه داشت جلوی پنجره حالت طاقچه بود همیشه می نشست اونجا منتظر. پیاده مسیر باغ تا خونه رو میرفت و همش میگفت با مجید اینجا گردو کاشتیم با اینجا چای خوردیم و ....سال ۱۳۹۶ دلتنگیش به پایان رسید و رفت پیش پسرش...شادی روحش صلوات. https://eitaa.com/Bayynat