نگاه لطف ز دلخستگان دریغ مدار
که گاه رشتهٔ جانی به یک نظر بستهست
گرهگشای تو گردد گره گشاییها
که کار مردمِ عالَم به یکدگر بستهست
از یکی از غزلهای استاد #محمدعلی_صاعد
بخط شاعر👇
بلبلم اما سرِ ترانه ندارم
آتش افسردهام، زبانه ندارم
گوهر اشکم که اوفتادهام از چشم
بحر غم و غصهام؛ کرانه ندارم
آغاز غزلی از استاد #محمدعلی_صاعد
بخط هنرمند: #ظهیرالاسلام👇