#میتراود_مهتاب
میتراود مهتاب
میدرخشد شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کسو لیک
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم میشکند
نگران با من استاده سحر
صبح میخواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم میشکند
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم میشکند
دست ها میسایم
تا دری بگشایم
بر عبث میپایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریختهشان
بر سرم میشکند
***
میتراود مهتاب
میدرخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کوله بارش بر دوش
دست او بر در، میگوید با خود:
غم این خفته چند
خواب در چشم ترم میشکند
زنده یاد #نیما_یوشیج
#یادش_گرامی🥀
https://eitaa.com/Bayynat