eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
64.1هزار عکس
49.4هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
چه قابل ستایشند کسانی که مناعت طبع دارند به حق خودقانعند و ازموفقیت وخوشبختی دیگران شادمیشوند انسانهایی ناب که از بخل وحرص وحسد هیچ سهمی نبرده اند ! #نرگس_صرافیان_طوفان https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه ی " بی سوادی یعنی ... " متن : #نرگس_صرافیان_طوفان صدا : #حسن_رضائیان https://eitaa.com/Bayynat
🌹 @ArBaoGif بچه بودم و بچه‌ی دل‌رحم وفضولی هم بودم. توی دیوار حیاطمان حفره‌ای بود که اواخر بهار، گنجشک‌ها توی آن لانه می‌ساختند. چندوقتی بود می‌دیدم گنجشکی مدام دارد چیزهایی می‌برد داخل و بعد از چندروز، صدای جیک جیک جوجه‌هاش هم بلندشد. یادم هست توی حیاط می‌نشستم و همینطور که برای خودم بازی می‌کردم، حواسم به صدای جوجه‌هایی که مامانشان براشان غذا و دانه می‌برد بود و کلی کیف می‌کردم از اینکه توی حفره‌ی کوچک سقف خانه‌ی ما، زندگی دیگری جریان دارد. گذشت و یک روز که طبق روال معمول داشتم بازی می‌کردم، از صبح تاحدود بعدازظهر دیدم جوجه‌ها به شکل غیرعادی دارند سروصدا می‌کنند و از مادر جوجه‌ها هم خبری نبود. رفتم عقب‌تر و شروع کردم به بالاو پایین پریدن تا شاید داخل لانه را ببینم و علت بیقراری جوجه‌ها را کشف کنم، اما هرچه تلاش کردم، هیچ چیز پیدا نبود. احساساتم از استیصال جوجه‌ها رقیق شد و آرام و قرار از من کوچید. پیش خودم گفتم؛ اینجوری نمی‌شود، الان باید یک کاری بکنم. این شد که کمی نان ریختم توی یک پیاله شیر، نردبان را برداشتم، رفتم بالا، یکی یکی نان‌های خیس خورده‌ را توی حلق جوجه‌های گرسنه ریختم و آرام گذاشتمشان سر جاشان. از حس رضایتی که بعدش داشتم چیزی نگویم بهتر است، آن‌موقع‌ها فیلم کلید اسرار پخش می‌شد، چیزی شبیه موزیک همان فیلم توی سرم پخش می‌شد و حس می‌کردم فرشته‌های خدا دارند تشویقم می‌کنند. خلاصه که آن روز گذشت و فردا که آمدم توی حیاط، با صحنه‌ی دردناکی مواجه شدم. دیدم هرسه تا جوجه، شکمشان ترکیده‌بود و افتاده‌بودند پایین! یادم هست که خیلی گریه کردم و خودم را سرزنش کردم که گرسنه می‌مردند بهتر نبود؟! که شاید اگر صبر می‌کردم، یا مامان جوجه‌ها برمی‌گشت یا مامان خودم کمکم می‌کردو این اتفاق نمی‌افتاد. فهمیدم که گاهی فقط باید شنید، فقط باید نگاه کرد و پذیرفت که گره تمام مشکلات جهان، قرار نیست به دست ما باز شود. من احساس خیلی تلخی را تجربه کردم تا یادم بماند، گاهی مداخله نکردن در مشکلاتی که در آن‌ها دانش و تخصص کافی ندارم، بهترین کمکی‌ست که از من ساخته است. که همیشه لازم نیست به هر کنشی، واکنش بدهم. پس همیشه سکوت و عدم واکنش نشان دادن آدم‌ها را به حساب نفهمیدنشان نگذارید. آدم‌ها بی‌دلیل به این مرحله نرسیده‌اند. آن‌ها فهمیده‌اند که کار را پیش از رسیدن کاردانش، خراب‌تر نکنند. که هر مسئولیتی را نپذیرند تا جان و مال انسانها را با نابلدی‌هاشان به خطر نیندازند. همین! ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به کودکانِ امروز بگویید ؛ که یلدا از تجمل گرایی و افراط ، به دور است ، که دورهمیِ نیاکانمان تویِ اتاق های ساده ی کاهگلی بوده و زیرِ کرسی هایِ گرم و صمیمی ، نه سالن های سرامیکی و سرد ... اصلِ یلدا یک حال و هوایِ سنتی است ، یک کرسی و چند گلدان شمعدانی ، اینکه میوه ات را توی بشقابی قدیمی پوست بگیری ، چای ات را تویِ یک استکانِ کمر باریکِ طرح قاجار بنوشی و "اگر آجیل و خشکباری هم بود ... " ، توی پیاله های سفالی باشد ... چه بی رحمانه پایِ شومِ تجمل را به دنیایمان باز کردند و پایِ نحیفِ آرامشمان را بریدند ، و چه دور شده ایم از اصالتِ دیرینه ای که داشتیم ! شما را نمی دانم ؛ من اما میانِ خانه های امروزی و لابلایِ این سبک و سیاقِ شهری و مدرن ، حالِ دلم جوری که باید ، نمی شود . انگار نه انگار که یلدا باشد و انگار نه انگار که حالمان خوب است ! باید یک حال و هوایِ سنتی ساخت ، باید اصالتِ یلدا را به خانه های سردِ امروز ، بازگرداند ... https://eitaa.com/Bayynat
مادر ها همه شان پرستارند پرستارانی بی منت که اگر نبودند نسلِ انسانیت منقرض می شد .‌‌‌.. خوب که نگاه کنی همه روز روزِ است https://eitaa.com/Bayynat