•┈••✾🔹🔔🔹✾••┈•
مادر گفت نرو بمان
دلم می خواهد #پسرم عصای دستم باشد
گفت چشم هرچه تو بگویی.
❓ فقط یک سوال؟
می خواهی پسرت عصای دست این دنیایت باشد یا آن دنیا؟
مادرش چیزی نگفت و با اشک بدرقه اش کرد...
https://eitaa.com/Bayynat
#پسرم مرا نشناخت!
❇️ یک روز پسرم #مصطفی را که دو ساله بود، به #زندان آوردند. یکی از سربازان دوان دوان آمد و گفت: پسر شما را آوردهاند. به درِ زندان نگاه انداختم، دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید.
مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک، به علت این که مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت. لذا با چهرهای گرفته و اخم کرده و حیرت زده به من مینگریست سپس زد زیر گریه به شدت میگریست نتوانستم او را آرام کنند لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه -که اجازهی دیدار با من را نداشتند- بازگرداند.
این امر به قدری مرا #متاثر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل آزرده بودم.
📙 #خون_دلی_که_لعل_شد، ص ۱۵۱.
https://eitaa.com/Bayynat
🌹مادر است دیگر
غسل را بهانه کرد
تا برای آخرین بار
سر تا پای پسرش
را نوازش کند ...!
.
💢 #مرحومه #حاجیه خانم آفاق نصیری؛ مادر #شهید محمد محمدنژاد فریدونکناری گفت «تصمیم گرفتم با دستانم #پسرم را #غسل دهم. #موضوع را با #مسئولین در میان گذاشتم. گفتند: #شهید که در #خط_مقدم و حمله به #شهادت رسیده #غسل ندارد. گفتم: دوست دارم این کار را انجام دهم. به من اجازه دادند #پسرم را #غسل کنم…»
https://eitaa.com/Bayynat
🌹 هنوز خودم را در قاب عکس تو میبینم #پسرم ...!
.
🔰رفقا این مادر ۱۱ سال منتظر بود تا پسرش عباس از شلمچه برگردد.مادر شهید سید عباس قربانی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا_
📸عکس : حمیدرضااحمدی اتویی
https://eitaa.com/Bayynat