💔نامه های حضرت عباس علیه السلام 💔
در عالم مکاشفه پرسیده بود :
این نامهها كه بیوقفه میرسد
و شما پای آن چیزی مینویسید ،
این نامهها كه بعضیش را میبوسید ؛
قصّهی این نامهها چیست؟
امامزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده بودند :
این نامهها حوائج و توسلات مردم است
به امامزادهها ؛
آنها حاجات مردم را حواله میدهند به من!
اما آن نامهها كه میبوسم
از عمویم عباس (علیه السلام) رسیده است.
📚کتاب کلید فرج
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🏴🕯🖤🕯🏴
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟
╔═ೋ✿࿐
⛥@khoodayaaa
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🏴 عباسم و در پی خطر می گردم
دور و بر خیمه تا سحر می گردم
صدبار اگر علقمه را فتح كنم
هر بار دوباره تشنه بر می گردم....
🤲😭 بالغیرة العباسیة، اللّهم عجّل لولیّک الفرج
#گرافیک_مهدوی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
@Beh_to_az_door_salam
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 دامن کشان رفتی دلم زیر رو رو شد...
🎙 #محمود_کریمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🏴🕯🖤🕯🏴
#ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
╔═•══❖•ೋ°
@Beh_to_az_door_salam
╚═•═◇🕌⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸قربانصدقههای حضرت امّالبنین علیهاالسلام برای ماهِ بنیهاشم ابالفضل العباس علیهالسلام...
در کتاب «المُنمّق فی أخبار قریش» _ از منابع قرن «۳ هق» _ آمده است:
🔖 حضرت امّالبنین علیهاالسلام در ایام طفولیتِ حضرت عباس علیهالسلام، با این اشعار قربانصدقهٔ ماه بنیهاشم میرفت و میفرمود:
📋 أُعيذُهُ بِالْواحِد/ مِن عَينِ كُلِّ حاسِد/ (مِن) قائٍِم و القاعِد/ مُسلِمِهم و الجاحِد/ صادِرهِم والوارِد / مَولودِهِم و الوالِد
▪️ابالفضلم را به خدای یگانه میسپارم؛ از هر چشم حسودی! از هر ایستاده و نشستهای! از چشم هر مسلمان و کافری! از چشم هر آنکس که میرود و هر آنکس که میآید! از چشم هر پسر یا پدری!
📚 المُنمّق فی أخبار قریش، ج۱ ص۳۵۱
✍ آه یا امّالبنین! کجا بودید در آن ساعتی که چشم حسودان کوفی و شامی، قد و بالای رعنای ابالفضلت را نظر زدند ...
➖ در همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 فَضَرَبَهُ حَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ مِن وَراءِ نَخلَةٍ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ عَلىٰ رَأسِهِ الشَّريفِ، فَسَقَطَ مُخُّ رَأسَهُ عَلىٰ كَتِفِهِ
▪️حکیم بن طُفیل ملعون، پشت درخت نخلی کمین کرد و از پشت آمد و با عمود آهنین چنان ضربه ای بر فرق مبارک حضرت عباس علیهالسلام زد که جمجمه حضرت بر روی کتف او افتاد.
📜 فَهَوَىٰ عَن مَتنِ الْجَوادِ و هو يُنادِي: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
▪️پس از بالای اسب، با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
📚اسرارالشهاده ص٣٣۴
✍🏻 چشم كردند حسودان قمرم را، چه كنم؟
اين بلايی كه غم آورده سرم را، چه كنم؟
تا شكستي همه جای تنِ من تير كشيد
تو بگو پشت و پناهم! كمرم را چه كنم؟
نيمهٔ جانِ من از داغ پسر رفت ز دست
نيمهجانيست و اين مختصرم را چه كنم؟
از خدا بیخبران تير به مشكت زدهاند
عطش اصغر خونين جگرم را چه كنم؟
من چگونه بدنت را ببرم تا خيمه؟
خنده و هلهلهی دور و برم را چه كنم؟
بعدِ تو فاتحهٔ چادر و معجر خوانده ست
همه رفتند و تو رفتی و حرم را چه كنم؟