eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
455 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
18.4هزار ویدیو
148 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam مدیر اصلی @Asmahasani12
مشاهده در ایتا
دانلود
... شهیدی که از شدت بی‌خوابی مویرگ‌های چشمش پاره شده بود و خون می‌آمد... از کتاب: به مجنون گفتم زنده بمان صفحه 120
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا اگر میدانستم با مرگ من یک دختر در دامان حجاب میرود حاضر بودم هزار بار بمیرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند... شهیدعبدالحسین برونسی
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا اگر میدانستم با مرگ من یک دختر در دامان حجاب میرود حاضر بودم هزار بار بمیرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند... شهیدعبدالحسین برونسی
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند. مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅───┅╯
: 🔺پشتیبان رهبر و ولی فقیه خود باشید... برای فرج و ظهور امام عصرمان، امام زمان عج دعا کنید... از حیله و مکر دشمن غافل نشوید... امر به معروف و نهی از منکر فراموش نشود. . 🌷 ●تولد: ۱۳۶۸/۱/۸ ،تهران ‌●شهادت:۱۳۹۶/۱/۴ ،حماء ، سوریه یادش گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 💠همسایه بهشتی ●قبل از عملیات کربلای 8، با گردان رفته بودیم مشهد.یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده، ولی تمام بدنش می لرزید. گفتم:«چی شده؟» گفت: «فک می کنم تب و لرز کردم.» ●بعد از یکی دوساعت، به من گفت: «امروز حتماً باید بریم بهشت رضا.» اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا علیه السلام بود. از احمد پرسیدم:«چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا؟» با اصرار من، تعریف کرد: ‌‌●«دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: «تو در بهشت همسایه منی! من خیلی تعجب کردم، تا به حال او را ندیده بودم. گفتم: تو کی هستی و الان کجایی گفت: من در بهشت رضا هستم.» احمد آن روز آن قدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست، پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف ها زد. 🌷 ╔═.🥀🍃.📿════╗
💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بی‌صدا به اتاقش رفت. 💠صدا کرد:  مادر، برایم چای می‌آوری؟ برایش چای ریختم و بردم. وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست. 💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه‌ رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.  پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازه‌ام بکش». 💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری». اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است» 💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به‌ خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند». 💠نمی‌دانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش می‌شود.... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷
متفاوت‌ترین شهیددفاع‌مقدس؛ از بازیگری کنار لیلافروهر تا عروج در آبادان. شهید هنرپیشه مجید فرید فر متولد آذر ماه ۱۳۳۵ بازیگر سینما ایران و از شهدای جنگ ایران و عراق در 17 خرداد 60 بشهادت رسید او در فیلم های مراد و لاله. چرخ وفلک. معروف و در 16سالگی ستاره سینمای ایران شد فارغ التحصیل دانشگاه موسیقی بود در ورزش آکروباسی (آکروباتیک) هم سرآمد عصر خود بود. اما بعدها هنرپیشگی را رها کرد در کنار مصطفی چمران به فلسطین رفت و دوره‌های چریکی را آنجا گذراند، در نهایت با شروع جنگ ایران و عراق به ایران بازگشت و عازم جبهه شد. پدرش می‌گوید که او یکی از بنیان‌گذاران یگان ویژه نوپو بوده است.
•°•﴾﷽﴿•°• فرازی از وصیت نامه: خداوندا! تا آن روز که توانم به عـــــبادت تو برخیزم، 🧎‍♀زنده‌ام دار و تا آن دم که تو را یاد همی کنم،🌿 دم گرم از سینه‌ام برآور و اگر به انحراف گراییدم، مرا هر چه زودتر به سوی خویش فرا خوان🤲 🌹 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
: نمیخواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید انقلاب راه خودش را می‌رود، شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•°•﴾﷽﴿•°• فرازی از وصیتنامه: خدایا! وقتی به خاکم می‌سپارند به یادم باش.🤲 چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود. خدایا! خدایا! شـهادت را نصیبمان گردان🥺🌱 🍁 💔 • ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄