━━━━━━◈❖✿❖◈━━━━━
همین روزها بود
که خیلیهامون مهیای سفر میشدیم!!
همین روزها بود که
همه جا حرف از تو بود؛
و راهی که پایانش به بهشت حرمت میرسید...
پُریم از خطا
معترفیم به کثرت گناه
ما را نران از بهشتت حسین جان ...
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت!!
▪️بحرمة الحسین علیه السلام
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
⃟اللّٰھـُــم؏جِّللِوَلیڪَالفَرَج⃟
╲\╭┓
╭🥀🍃🖤🥀🖤
┗╯\╲🍃🍂🖤🍃🍂
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
🍂@khoodayaaa
دنیاے بے حسین(ع) /
نفسگیر ومبهـم است
هـرصبح بے سلام/
برایم جهـنم است
آدم هـمیشہ دربدر
شاہ ڪربلاست
وقتے حسین(ع)
اشرف اولاد آدم است
#سلام_ارباب ✋🏻
#صبحمون_بنامتان🌤
#صبحتون_حسینی ✨
━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
#صفر
#ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
╔═•══❖•ೋ°
☆@khoodayaaa
╚═•═◇🕌⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_هیچکس اندازه رهبر انقلاب دلتنگ کربلا نیست..
🌱حتما تو این سفر نورانی به نیابت از ایشان زیارت کنید،
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍂@khoodayaaa
💔جاماندگانِ اربعینِ حسینی ❗️
👌 هنوز یک راه هست تا نام ما را هم در دفتر اربعینی ها بنویسند...❗️
▪️بنگریم که خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها از کربلا و کوفه تا شام و اربعین چه کرد ؟
👈آری؛
او با اطاعت، دعا، صبر، اسارت، خطبه های زهرایی اش، بلند کردن نام و یاد امام حسین در همه جا و همه وقت، امام زمانش را یاری کرد ...
⁉️ ما چگونه میتوانیم با الگوپذیری از آن بانوی مجلله، امام زمان خود را یاری کنیم ؟
💠معرفی آقا امام زمان به جهانیان
💠قرار دادن ظهور مولا بعنوان اولین و مهمترین حاجت در همه مناسبتها
💠 تبلیغ و معرفی جدی ایشان حتی در بین شیعیان
💠قراردادن نیت همه اعمال برای تعجیل در فرج
💠انجام واجبات و ترک محرمات
💠 تبلیغ و معرفی ایشان خصوصاً در شبکه های مجازی
و ...
🚩آری؛ زینب وار میتوان مُبَلِغ امام زمان خود بود
#لبیک_یا_حسین
#لبیک_یا_مهدی
#لبیک_یا_زینب
┅═✧🌱❁الَــــ𖠷֢֟⃟۪۪۪݊۫۫۫۫۫۫۫𖠷ـــــلّٰـــ𖠷֢֟⃟۪۪۪݊۫۫۫۫۫۫۫𖠷ـــــہْ❁✧═┄
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ💓
┅═✧🌱❁الَــــ𖠷֢֟⃟۪۪۪݊۫۫۫۫۫۫۫𖠷ـــــلّٰـــ𖠷֢֟⃟۪۪۪݊۫۫۫۫۫۫۫𖠷ـــــہْ❁✧═┄
🍂@khoodayaaa
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام زمان عجل الله کجاست؟
جواب آیتالله بهجت
#یاصاحب_الزمان(عج)
#لبیک_یا_حسین(ع)
#بہ_تو_از_دوࢪ_سلام
@Beh_to_az_door_salam
◼️ حسین جانم❤️
دلم از روز ازل تنگ تو بوده سٺ حسین(ع)
بہ لبم ذڪر تو آهنگ تو بوده سٺ حسین(ع)
درصف سینہ زنان این همہ سال ازعمرم
آن چہ برسینہ زدم سنگ توبوده سٺ حسین(ع)
📎 #لبیک_یا_حسین(ع)
📎 #اربعین
📎 #پیاده_روی_اربعین
📎 #ملت_امام_حسین(ع)
#بہ_تو_از_دوࢪ_سلام
@Beh_to_az_door_salam
✍ #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_بیستم
💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میکردم از زمین بلند شوم که صدای #انفجار بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید.
یکی از #مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمیبینید دارن با تانک اینجا رو میزنن؟ پخش شید!»
💠 بدن لمسم را بهسختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد.
او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما #وحشتزده میدویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام میآید.
💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت بهسرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش #داعش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم.
رزمندهای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش میکردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلولههای خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد.
💠 در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشیها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و بهسرعت برگشت.
چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده میشد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 تکیهام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانیام شکسته است.
با انگشتش خط #خون را از کنار پیشانی تا زیر گونهام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ #صبرم شکست و اشک از چشمانم جاری شد.
💠 فهمید چقدر ترسیدهام، به رزمندهای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند.
نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونیام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید :«داعشیها پیغام دادن اگه اسلحهها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.»
💠 خون #غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟»
عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بیتوجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم #امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!»
💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«میدونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار #موصل حراجشون کردن!»
دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد.
💠 اگر دست داعش به #آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل!
صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ #اماننامه داعش را با داد و بیداد میداد :«این بیشرفها فقط میخوان #مقاومت ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمیکنن!»
💠 شاید میترسید عمو خیال #تسلیم شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! #حاج_قاسم اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟»
اصلاً فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی میکنه تو این جهنم هلیکوپتر بفرسته!»
💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه #مقاومت کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن!»
عمو تکیهاش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت #وعده داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش میجنگم!»
💠 ولی حتی شنیدن نام اماننامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد.
چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته #خدا را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
ادامه دارد ...
🔸نویسنده: فاطمه ولی نژاد
╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮
🌻🕊
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🥀🍁
🥀
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🪔فاش میگویم و
از گفته خود دلشادم
🪔 از همان روز ازل
اهل حسین آبادم
#لبیک_یا_حسین
🥀
🍁🥀🍁
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🥀🍁
🥀
#بریم_بهشت!
#ادخلوها_بسلام_آمنین
🪔باب الدخول، صبح، زیارت،
حرم، ضریح
🪔این خواب، خواب هر شبمان
گشته "یاحسین"
#لبیک_یا_حسین
🥀
🍁🥀🍁
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🥀🍁
🥀
#آیت_الله_حائری_شیرازی:
🪔امام حسین علیه السلام
در شب عاشورا یک جور
سخن گفت و در روز عاشورا
یک جور دیگر.
🪔شب عاشورا، سخن از
«نمیخواهم،
احتیاج ندارم،
بروید،
بیعتم را برداشتم» بود.
🪔روز عاشورا میفرمایند:
«بیائید به من کمک کنید،
آیا یاور و مددکاری هست؟
هل من ناصر ینصرنی؟»
🪔شب صحبت میکند
تا مبادا خبیثی
در بین طیّبها باشد؛
و روز سخن میگوید
تا مبادا طیّبی
در بین خبیثها
مانده باشد.
🪔 شب غربال میکند
تا فقط «صالحان» بمانند
و روز غربال میکند
تا فقط «اشقیاء»
در مقابل او
ایستاده باشند.
#لبیک_یا_حسین
🥀
🍁🥀🍁
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🥀🍁
🥀
🪔هیچ جایی خـانـهی آدم
نخواهدشد ولی
🪔با حُسینیهای عاشق
هم اُتاقی بهترست
#لبیک_یا_حسین
🥀
🍁🥀🍁