eitaa logo
بهشت ایران
2.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
🌷🌹گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها قطعه‌ای از بهشت است که با عطر آسمانی بیش از ۳۴ هزار شهید معطر شده است این رسانه مرجعی برای معرفی قهرمانانی(شهدا، مشاهیر و مفاخر) است که تاریخ و آینده این سرزمین را رقم زدند و اکنون در #بهشت_ایران آرمیده‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند "مرد سایه‌ها" روایتی از شخصیت افسانه‌ای شهید عماد مغنیه بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
عماد و دوستانش از بس که به امام علاقه داشتند، معروف شده بودند به خمینیون. با همان ذهن خلاقش پیشنهاد کرد تصویر امام خمینی را روی پیراهن‌های نخی چاپ کرده، بین بچه‌ها پخش کنیم. خودش هم اولین کسی بود که آن را پوشید. از کتاب "ابو جهاد" شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
جمله رهبری که فرمودند: 《عماد فرزند امام بود.》 یک جمله کامل است. هر چند حاج رضوان با همان نسبت به رهبری عشق می‌ورزید. شهید شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
خط شهید . . . هدف روشن، تعیین شده و دقیق است؛ محو اسرائیل از صفحه‌ی روزگار! شهید شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
طوفان خروش و خشم ما در راه است سوگند به آه، عمرتان کوتاه است با سورۀ انتقام برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است .. شاعر شهید شهید (برای بهتر دیدن این تصویر، ۷۰ درصد چشم‌ها را ببندید) بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
ما در مواجه با مرگ، رسیدن به شهادت و بزرگی را انتخاب کرده‌ایم، ما فرزندان کسانی هستیم که مرگ، راه آن‌ها را نمی‌شناسد، زیرا آن‌ها به وسیله‌ی مرگ .. در مسیر خدا صعود کرده‌اند و به زندگی و نشاط و بشارت دست یافته‌اند .. سخنان شهید در بزرگداشت شهادت پدرش شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
واکنش همسر شهید عماد مغنیه به شهادت همسرش، به روایت دختر شهید عماد مغنیه: وقتی خبر شهادت بابا رسید، مادرم رفت دو رکعت نماز خواند. همه ما را مادرمان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند. وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی‌تاب شده‌ایم خطاب به بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده‌ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نکردند. همین یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرام شدیم ... بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می‌شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند. شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
رابطه شهید عماد مغنیه با امام خمینی(ره) به روایت دختر شهید: اما رابطه او با امام خمینی(ره) از همان نخستین دیدار پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت. مادربزرگم در این‌باره گفت که پدرم اولین بار فقط ده دقیقه با رهبر ایران ملاقات کرد و دومین بار نیز دیدار نیم‌ساعته با ایشان داشت و روزی که پس از این دیدار به لبنان آمد سراسر شور و اشتیاق بود و برای مقابله با دشمن صهیونیستی لحظه‌شماری می‌کرد. پدرم آن روز در حالی که حزب‌الله به‌طور رسمی وجود نداشت، به مادرش گفت که  امام خمینی(ره) به گروهی که آن را حزب‌الله می‌نامند، اطمینان دارد. مادربزرگم همچنین گفت که شهید مغنیه از آن لحظه به بعد دیگر آرام و قرار نداشت و بیتابی او از ترسیم تصاویر امام خمینی(ره) بر دیوارها آغاز شده و تا  فرماندهی عملیات شهادت‌طلبانه احمد قصیر پیش رفت و از همین‌جا می‌توان به رابطه او با ایران و رهبری آن که حامل شعار کمک به مستضعفان جهان است، پی برد. شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
ما کسی به این نام نداریم حاج‌عماد همۀ این مأموریت‌ها را با مخفی‌کاری کامل پیش می‌برد. تا جایی که حتی شخصاً از سید حسن نصرالله درخواست کرد که وجود شخصی به اسم عماد مغنیه در ساختار حزب الله را تکذیب کند. و واقعاً یک بار، در یکی از مصاحبه‌های قدیمی، از سیدحسن درباره‌ی مغنیه سؤال کردند .. اتفاقاً خود حاج‌عماد داشت مصاحبه را می‌دید. لبخندی زد و [به کسانی که کنارش بودند] گفت: «ان‌شاءالله سید توی جواب گیر نکند.» .. سید هم [طبق همان توصیه‌ی امنیتی حاج عماد] جواب داد: «ما کسی به این نام نداریم». شهید برشی از کتاب "فرمانده در سایه" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
پیش‌بینی شهید عماد مغنیه درباره‌ی نابودی اسرائیل: «اسرائیل خود‌به‌خود ساقط خواهد شد. چرا که دیگر نمی‌تواند نقشی را که ایالات متحده و غربی‌ها از او انتظار دارند عملی کند.» شهید بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
گفته بودند شب با حاج رضوان جلسه داریم‌. اسمش را شنیده بودیم؛ اما هیچ‌یک از ما تا آن موقع ندیده بودیمش. شام را که خوردیم دیدیم یک نفر از رزمنده‌ها جلوی ظرفشویی ایستاده و در حال شسشتشوی ظرف خودش است. ما هم از موقعیت سواستفاده کردیم و همه ظرفهایمان را گذاشتیم جلویش و رفتیم پی کارمان. لبخندی زد و شروع کرد به شستن. دانه دانه‌شان را شست. جلسه که شروع شد، فهمیدیم ظرف‌های آن شب را حاج رضوان شسته. کارمان را به روی هیچکداممان نیاورد؛ هیچ‌وقت. روایتی درباره شهید برشی از کتاب "یادگاران" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca