گروه دوم
👈 افرادی که شب و روز خودشون رو با تسبیح و ذکر و یاد خدا بگذرونند.
👆👆
ولی ما چی؟؟
خیلی کم پیش میاد که یاد خدا تو ذهنمون باشه.
ببینید مرحوم آیت الله بهجت رحمه الله علیه
(یادش بخیر یبار توفیق شد تو اوایل طلبگی پشت سر ایشون نماز بخونیم، عجب نمازی بود😭😭)
در طول روز مدام لبش تکون میخورد و ذکر میگفت
👆👆
گروه سوم
تو روایت هستش کسی که چیزی رو برای خودش میخواد،
👈برای دیگران هم همون چیز رو بخواد
👆👆
ولی ماچجور هستیم نسبت به دیگران؟؟
حسادت
غیبت
کینه
تهمت
و خیلی چیزای دیگه
⛔️⛔️
گروه چـهـــارمـ
👈افرادی هستند که اگــــــــر بهشونـ
مصیبتی وارد بشه، جزع و فزع نمیکنند
بی تابی نمیکنند
👌👌
و آخرین گروه که شیطان نمیتونه اونا رو فریب بده
👈کسی که آنچه رو خداوند متعال براش مقدر کرده بهش رضایت میدهد
نه اینکه شاکی بشه😊
رفقا اگه میخاییم از دست شیطان در امان
باشیم جزء این پنج گروه باشیم
اون موقع فریب نفس و شیطان رو نمیخوریم
😊😊
خدا خیرتون بده
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
😊💫🌷💫✅✋
▬ஜ۩﷽۩ஜ▬
#تمثیل ۱۲
مثل_روغن_زیتون
🌱🌿🌱🌿🌱🌿
☘اگر کنار آدم معطر بنشینی، خوشبو و معطر خواهی شد ☺
و اگر کنار آدم سیگاری بنشینی بوی سیگار می گیری 🚬😷
و این یعنی 👈 همنشینی اثر دارد 👌
🍃 آن وقت ها وقتی می خواستند بوی
تند و تیز روغن را بگیرند آن را با
گلِ سرخ قاطی می کردند 🌹
و روغن بوی گل را می گرفت ☺️
چرا؟ 🤔
👈 چون همنشینی اثر دارد 👉
🌱 ما هم مثل روغن زیتون می مانیم🌱
اگر کنارِ گلِ سرخ قرآن بنشینیم 🌹
این اخلاق تند و تیز و خشک و خشنِ ما از ما دور خواهد شد👌
💢این تردید ها و دودلی ها از ما دور خواهد شد و ما هم قرآنی می شویم👌
♻️مثل قرآن « لارَیبَ فیه » می شویم ☺️
یعنی در درون ما، دودلی ها، شک ها و تردیدها رخت برمی بندد 👌
🍃 پس صحبت و مصاحبت با این کتاب عزیز را غنیمت بدانیم.✅
🌷« گل عزیز است، غنیمت شمریدش صحبت »🌷
خوشا به حال آن کسانی که قدر این کتاب را بدانند 💯
💐« قدر مجموعه ی گل ،مرغ سحر داند و بس »💐
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
@TanhamasirLezatbandegi
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨ما برای لذتبردن آفریده شدهایم!
🔻بهشت، پاداش آنهایی است که از دنیا خوب استفاده کردند و بیشترین لذت را در دنیا بردند!
🔻بهشت میخواهی؟ از دنیا خیلی لذت ببر...
#کلیپ ۱۱
🌺تنها مسیر لذت بندگی
@TanhamasirLezatbandegi
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#خانواده_تربیت ۱۰ #انتخاب_همسر ۷ بسم الله الرحمن الرحیم اومد پیشم و گفت حاج اقا این بحثا چیه که
#خانواده_تربیت ۱۱
#انتخاب_همسر ۸
بسم الله الرحمن الرحیم
داشتیم ۷ نکته از اولویت ها و دقت هایی که قبل از انتخاب همسر رو باید داشته باشیم رو مطرح میکردیم
که سه مورد رو بصورت مفصل صحبت کردیم
امشب میخواییم ببینیم از کجا متوجه بشیم که اون معیارها در طرف مقابلمون وجود داره👌👌👌
که این سوال خیلی از شماهم هستش
که گاهی وقتا میبینم سوال میکنید و میپرسید که
حاج آقا من از کجا بدونم طرف مقابلم اهل نماز و ...... هستش؟؟؟؟
✔️
چهارمین نکته اینه که
👈گفت و گوی در خواستگاری
یکی از راه هایی که میشه متوجه شد طرف مقابل دارای معیارهایی که در درس های قبل عرض کردیم رو دارا هست
گفت و گو کردن هستش👌👌
اینکه تو خواستگاری دختر و پسر میرن و باهم صحبت میکنن
خب رسم خیلی خوبی هستش👌
ولی بعضی موقع ها میبینیم که گفت و گو میکنن ولی نمیدونن چی بپرسن ازهم❌
اومده پیشم و میگه حاج آقا موقع خواستگاری
با طرف مقابل در مورد چه مسائلی صحبت کنم خوبه؟؟
خب اگه این بنده ی خدا ندونه باید چی بگه
چجوری میتونه معیارها رو در طرف مقابل بسنجه؟؟؟
✔️✔️
ببینید بزرگواران
👈در گفت و گوی خواستگاری باید به نکات ذیل توجه بشه
۱. سوالاتی با جواب های توضیحی✔️
ولی متاسفانه امروزه دختر و پسر سوالاتشون بله و خیر هست❌
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد👌
المرء مخبوء تحت لسانه
ینی انسان و شخصیت او؛ در زیر زبانش پنهان است✅✅
شبای بعد در مورد این موضوع مثال میزنیم
تا متوجه بشید که چجوری باید تو مراسم خواستگاری سوال بپرسیم
و سوالاتمون چجوری باید باشند✔️
💫🌷🌷🌷🌷💫
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعا✋
🌺_________🌺______🌺
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥 #داستان_واقعی #فرار_ازجهنم #قسمت ۸ زندان بزرگسالان⛓ 💣🔫💣🔫💣 😴هر شب که چشم هام رو می ب
♨️⛓♨️⛓♨️⛓♨️
#داستان_واقعی
#فرار_ازجهنم
#قسمت ۹
☹️😇☹️😇☹️
😣فشار روانی زندان و اون عوضی ها، رفتار وحشیانه پلیس زندان امریکا👨✈️،
خاطرات گذشته و تمام اون دردها و زجرها ... 🤕😷
اولین بار که دست به خودکشی زدم رو خوب یادمه ... .❌
🚫📛🚫📛
6 سال از زمان زندانم می گذشت ...
حدودا 23 سالم شده بود ...
یکی دو ماهی می شد هم سلولی نداشتم ...🚹
حس خوبی بود ... تنهایی و سکوت ... بدون مزاحم ...☑️
اگر ساعات هواخوری اجباری نبود ترجیح می دادم همون ساعت ها رو هم توی سلول بمونم ♨️
⚜‼️⚜‼️
21 نوامبر، در سلول باز شد و جوان چهل و دو سه ساله ای اومد تو ...
قد بلند ... هیکل نسبتا درشت ... پوست تیره ... جرم: قتل ... اسمش حنیف بود ...😱😱
🌸🍃
😶ساکت بود ... نه اون با من حرف می زد، نه من با اون ... ولی ازش متنفر بودم ... 😖
فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود ... یه کم هم می ترسیدم 😱
بیشتر از همه وقتی می ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می خورد ... .
هر بار که چشمم بهش می افتاد توی دلم می گفتم: تروریست عوضی ... 😒😏
و توی ذهنم مدام صحنه های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می کردم ... .😑
🌸حدود 4 سال از ماجرای 11 سپتامبر می گذشت ...
حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون ها متنفر بودن ...😡
حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود😑😬
🌸یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت ...🤐
و من هر شب با استرس می خوابیدم ... دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم 🍃🌸🍃
🍃خوب یادمه ... اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن ... با هم درگیر شدیم ... ♂
این دفعه خیلی سخت بود ... چند تا زدم اما فقط می خوردم ...🤕
یکی شون افتاده بود روی من و تا می تونست با 👊🏻مشت می زد توی سر و صورتم ... .
🤕سرم گیج شده بود ... دیگه ضربه هایی که توی صورتم می خورد رو حس نمی کردم ...😇😫
توی همون گیجی با یه تصویر تار ... هیکل و چهره 👨حنیف رو به زحمت تشخیص دادم ... .
👓🌥👓🌥👓🌥👓
👈ادامه دارد....🔜👉
🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/TanhamasirLezatbandegi